• خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
  • سلامت
  • ورزش
    • فوتبال
    • باشگاه آوید
    • سرگرمی
  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
  • تازه ها
  • مجلات
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • ۲۴ فروردین ۱۴۰۰
پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
  • سلامت
  • ورزش
    • فوتبال
      مصدومیت مغزی!

      مصدومیت مغزی!

      قرار نیست رنسانسی در میز مدیریت فوتبال ایران رخ دهد

      قرار نیست رنسانسی در میز مدیریت فوتبال ایران رخ دهد

      میناوند از جنس سفید در قلب ما

      میناوند از جنس سفید در قلب ما

      حقیقتی که حقیقی خیلی خوب آن را می داند

      حقیقتی که حقیقی خیلی خوب آن را می داند

    • باشگاه آوید
      هیس! دخترها ورزش نمی‌کنند

      هیس! دخترها ورزش نمی‌کنند

      از حسرت حضور تا درد تبعیض

      از حسرت حضور تا درد تبعیض

      زهرا نعمتی: برای المپیک 2020 برنامه‌های ویژه‌ای دارم

      زهرا نعمتی: برای المپیک 2020 برنامه‌های ویژه‌ای دارم

      خودم اوکراینی ام و پرچمم ایران است!

      خودم اوکراینی ام و پرچمم ایران است!

    • سرگرمی
      با مهارت تمام بِچِکان!

      با مهارت تمام بِچِکان!

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
    سفری کوتاه به سیرا

    سفری کوتاه به سیرا

    باران، رنگ های پاییزی و رخسار درختان را جلا داد + عکس

    باران، رنگ های پاییزی و رخسار درختان را جلا داد + عکس

    جادوی رنگ‌های پاییزی

    جادوی رنگ‌های پاییزی

    گذری به چله خانه‌ی شاه نعمت‌الله ولی در ماهان

    گذری به چله خانه‌ی شاه نعمت‌الله ولی در ماهان

    شیوه برگزاری مراسم تاسوعای حسینی در شهر کرمان + عکس

    شیوه برگزاری مراسم تاسوعای حسینی در شهر کرمان + عکس

  • تازه ها
  • مجلات
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • دنبال کن
    • Instagram
۰ نظر اشتراک‌گذاری
در حال خواندن
کسی که نه فرشته است و نه شیطان!
کسی که نه فرشته است و نه شیطان!
خانه
ورزش
فوتبال

کسی که نه فرشته است و نه شیطان!

۲۱ آبان ۱۳۹۸ سعید قرایی فوتبال, ورزش, ویژه ۰ نظر

پرونده‌ای برای «نود» و «عادل فردوسی پور»

آوید نیوز: چندین ماه از تعطیلی برنامه نود گذشته و این پرونده در مورد عادل فردوسی‌پور است. چهره‌ای که خیلی‌های‌مان دوستش داریم و خیلی‌ها نه. اما هیچ‌کدام منکر توانایی‌ها و جذابیت‌هایی که او بر فوتبال ما افزوده است، نیستیم و از آنجایی که بیشتر همدل و همراهش هستیم تا در مقابلش، گمان می‌کنیم که می‌شود ضعف و قوت‌هایش را نوشت، شاید خوانده و مؤثر واقع شود. اگر هم نشود، برای مخاطبی که عادل فردوسی‌پور را بیست سال است که دنبال می‌کند، قطعا حاوی نکاتی است که دور از لطف نیست.

مراقب بهترین دوست خود باش!

فرخ حسابی : «عادل فردوسی‌پور» بخش مهمی از حافظه‌ی فوتبالی مرا شکل داده است. با کاری که در جوانی خود شروع کرد و سپس آن را بال و پر داد و آنقدر گسترده کرد که عضو مهمی از فوتبال ایران شد. «بنجامین دیزرائیلی» سیاستمدار و نویسنده‌ی بریتانیایی جمله‌ای دارد با این مضمون که: «زندگی کوتاه‌تر از آن است که کوچک باشم.» فردوسی‌پور احتمالا او را نمی‌شناخته اما چنین تفکری را با جمله‌ی معروف «هلن کلر» که «زندگی یا ماجراجویی جسورانه است یا هیچ» از همان ابتدا در ذهن خود آمیخته و فلسفه‌ی کاری خود را بر مبنای آن بنا نهاده و البته در این راه شاید خودش هم منکر این نیست که اندکی خوش‌اقبالی بابت هموار شدن مسیر و به دست آوردن تریبون، چاشنی خوش‌فکری‌اش بوده است.
برنامه‌ی ۹۰ ایده‌ای خام بود اما از همان ابتدا به شکلی کاملا پخته و پردازش شده، روی آنتن رفت تا سریع مخاطب خود را بقاپد و با شتاب به سمت قله‌ی محبوبیت برود. رو کردن اشتباهات داوری، مواجه کردن فوتبالی‌هایی که عادت به رو در رو حرف زدن نداشتند با هم، افشای فسادهای فوتبالی، ضعف‌های مدیریتی، شخصیتی و فرهنگی جاری در زیر پوست فوتبال و برنامه‌ای که همه چیزش «رو» بود، نگاهی نو را به مخاطب تشنه‌ی آن روزهای تلویزیون عرضه کرد و خیلی زود هم بدنه‌ی فوتبال را تحت تأثیر قرار داد.
عادل هم از کلیشه‌های معمول مجری‌گری دور بود ـ یا اصلا بلد نبود ـ و خیلی سریع می‌رفت سر اصل قضیه که مثلا «آقای درودگر و آقای میثاقیان چرا توی گوش بازیکن زدید؟» یا «آقای فرزین چرا اشتباه ترجمه کردی؟» و «آقای دایی در مورد حرف‌های علی پروین علیه خودت چه داری بگویی؟» یا «آقای آخوندی شما در جایگاهی نیستی که به برنامه‌ی ما بیایی» و … با همین خصوصیات توانست خودش را در دل بیننده‌ی برنامه جا کند.
هنوز معتقدم که عادل، «مجری» حرفه‌ای نیست. نمی‌توان او را با امثال «احسان علیخانی»، «رشیدپور» و «فرزاد حسنی» که می‌توانند چند دقیقه مستقیم زل بزنند به دوربین، به صدای‌شان لحن و حس خاصی بدهند، ادبیات عامیانه را با ادبیات رسمی به شکلی حرفه‌ای ترکیب کنند و احتمالا با چاشنی شعر و حدیث و نقل قول، پیام‌شان را به مخاطب بگویند یا با «مهران مدیری» و «رامبد جوان» ـ که این روزها با اجراهایی به سبک استندآپ، برنامه‌شان را جذاب کرده‌اند ـ مقایسه کرد.
عادل هنوز وقت حرف زدن با «مردم» خیلی سریع نگاهش را از دوربین می‌دزدد، در یک مونولوگ چند دقیقه‌ای حتما چند باری به پایین یا به اطراف نگاه می‌کند، با صندلی‌اش تکان می‌خورد، خودکارش را محکم در دستش فشار می‌دهد و کاغذهایی را که روی میزش است، جا به جا می‌کند تا حرفش را بزند، او حتی در این راه از شاگردش محمدحسین میثاقی هم ـ که هنگام اجرا دوربین را با نگاهش می‌بلعد و حرفش را می‌زند ـ عقب‌تر است.
اما وقتی پای دیالوگ و بحث‌های چالشی با «فوتبالی‌ها» پیش می‌آید، «عادل» صاف در چشم طرف یا رو به دوربین (هنگام گفت‌وگوی تلفنی) زل می‌زند و بحث می‌کند. این پارادوکس که بخشی از راز محبوبیت او نیز شده احتمالا به این دلیل است که عادل، جلوی دوربین، خود «خودش» است یا دست کم سعی می‌کند تا حد زیادی خود واقعی‌اش باشد و از این نظر، با اختلاف از بقیه جلوتر است و با همین ویژگی، تقریبا هر سال عنوانِ بهترین و محبوب‌ترین «مجری» صدا و سیما را به خود اختصاص می‌دهد.
«بهترین دوست» عادل، برنامه‌ی ۹۰ بود و این برای کسی مثل من که در کار رسانه‌ی ورزشی بوده و هست، معنی مهمی داشت. خیلی از رسانه‌ای‌ها رابطه با چهره‌های ورزشی و دوستی با آن‌ها را مهم‌تر از رسانه‌شان می‌دانند، مثلا حاضر نیستند از فلان ستاره یا فلان مدیری که دوست‌شان است؛ در روزنامه یا برنامه‌ی خود انتقاد کنند مبادا ارتباط‌شان با طرف به هم بخورد اما فردوسی‌پور به چهره‌های محبوبش مثل مهدوی‌کیا و علی دایی هم رحم نمی‌کرد و پای نقد و دعوا با آن‌ها نیز می‌ایستاد تا به دوست محبوبش ـ ۹۰ـ خیانت نکند و این درست همان چیزی بود که مردم از او می‌خواستند.
گذر زمان، فردوسی‌پور را هم مثل هر پدیده‌ی دیگری دچار تغییراتی کرده. مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری، حالا دل مشغولی‌های مهم‌تری هم انگار دارد. این روزها بخش قابل توجهی از برنامه‌ی ۹۰ را به تبلیغ سایت برنامه اختصاص می‌دهد، از بسیاری موضوعات چالشی و حاشیه‌ای راحت رد می‌شود تا آیتم‌های از قبل آماده شده حتما پخش شوند. به کسی که روی خط می‌آید تا حرف بزند می‌گوید وقت نیست اما در مورد فوتبال فانتزی سایت ۹۰ با آب و تاب چند دقیقه حرف می‌زند و اتفاقات سایت را بارها در طول برنامه مرور می‌کند. سئوال مهم این است که اگر برنامه‌ی ۹۰ به جای امرداد ۱۳۷۸، مثلا در امرداد ۱۳۹۴ متولد می‌شد و شروع به کار می‌کرد هم به چنین محبوبیتی می‌رسید یا نه؟ این‌که سیل شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های مختلف ورزشی و حتی برنامه‌ای رقیب در شبکه‌ی ورزش تمام اتفاقات و مسائل داوری و حواشی فوتبال را تا قبل از دوشنبه شب، درو می‌کنند، موضوعی‌ است که گویی عادل خودش هم پذیرفته و با آن کنار آمده و انگار کاملا متوجه ضربه‌ای که برنامه‌اش دارد از این ناحیه می‌خورد، نیست. فردوسی‌پور این روزها فرزندان دیگری مثل «فوتبال ۱۲۰» و «سایت۹۰» (که به دنبال آن کانال تلگرامی و اینستاگرامی هم می‌آید) دارد و انگار دیگر مثل سابق وقتی برای فرزند ارشدش ـ برنامه‌ی ۹۰ ـ نمی‌گذارد. سال گذشته خندوانه عنوان بهترین برنامه را بعد از سال‌ها از ۹۰ گرفت و امسال هم شاید دوباره خندوانه، دورهمی و ماه عسل، رقیبی جدی برای آن باشند.
قبل از شروع این مطلب، داشتم مطلبی در مورد بیوگرافی «جلال آل احمد» می‌خواندم؛ فرهیخته‌ای با ابعاد مختلف سیاسی، ادبی، مذهبی، اجتماعی، روشنفکری ، خانوادگی و … که وصف هر کدام فصلی جامع را می‌طلبد و تقریبا هیچ کتاب و فیلمی به طور کامل نتوانسته همه‌ی این ابعاد را نشان دهد. فردوسی‌پور هم در اندازه‌های خودش، جنبه‌های مختلفی دارد: مترجمی، نویسندگی، تدریس، گزارشگری، تهیه‌کنندگی، مجری‌گری، بازیکن آماتور ولی خوشفکر و متعصب فوتبال و البته بخشی به نام حریم شخصی و خانوادگی.
نگاه من، از جنبه‌ای بود که به برنامه‌ی ۹۰ و اجرا و تهیه‌کنندگی عادل مربوط می‌شد. برنامه‌ای که مهم است و تضعیف جایگاهش، دست کم از نظر من، جای نگرانی دارد. برای فوتبال ما و برای رسانه‌ی ما، بهتر است که یکی مثل عادل فردوسی‌پور و برنامه‌ای مثل ۹۰ حضور داشته باشند. فردوسی پوری که البته عادل بودن و «ماجراجویی جسورانه‌ی» خود را فراموش نکند و برنامه‌ای که جریان‌ساز باشد و تبدیل به یک شوی فوتبالی برای مرور صرف اتفاقات هفته نشود و البته باز هم «بهترین دوست» عادل باشد.

فراز و فرود عادل ِ سیما

سپهر خرمی: اگر افراد غیرفوتبالی زندگی‌نامه‌ی عادل فردوسی‌پور را بدانند شاید باورشان نشود که او از چه محیط با دیسیپلینی توانسته به چنین درجه‌ای از مشهور بودن و البته محبوبیت در ورزش برسد. پدرش مهندس برق بود. عادل، یک برادر و یک خواهرداشت و خودش پسر مطیع خانواده محسوب نمی‌شد! درس‌خوان و البته بازیگوش بود و به همین دلیل توانست با معدل ۱۸ دیپلم بگیرد و به دانشگاه برود اما تحصیل باعث نشد تا به علاقه‌اش پشت پا بزند. علاقه به زبان انگلیسی و البته فوتبال!
از ترم سه‌، یادگیری زبان انگلیسی را با جدیت در دانشگاه شریف پیگیری کرد و سپس در همان جا استاد درس زبان انگلیسی شد. تصور کنید عادل فردوسی‌پور استاد درسی باشد و دانشجویان از او فقط سؤال درسی کنند: «طبیعتاً حرف‌هایی پیش می‌آید ولی اصولا از یک ساعت و نیم زمان کلاس فقط ده تا پانزده دقیقه!»
خودش می‌گوید که همیشه علاقه به نوشتن داشته و به همین دلیل «اردشیر لارودی» خیلی زود با گرفتن یک ترجمه از او مجاب شد تا وارد «ابرار» ورزشی شود. مدت حضورش در این روزنامه زیاد نبود و وقتی سال ۱۳۷۳ با قبولی در تست گزارشگری صدا و سیما پذیرفته شد، روزنامه‌نگاری را رها کرد تا به علاقه‌ی همیشگی‌اش برسد؛ ورود به صدا و سیما با گزارشگری فوتبال.
عادل بعد از جام جهانی ۹۸ به واسطه‌ی تسلط به زبان انگلیسی و جسارتش حین گزارش، پیشرفت قابل قبولی در عرصه‌ی گزارشگری داشت و ۲۳ امرداد ۱۳۷۸ نیز استارت برنامه‌ی ۹۰ را در شبکه‌ی سه زد. در ابتدا کمتر کسی تصور می‌کرد روزی برسد که این برنامه، منبع اصلی حواشی و برملا کردن دست‌های پشت پرده‌ی اتفاقات فوتبال ایران باشد اما با جدیتی که عادل داشت؛ این امر میسر شد.
برنامه‌ی ۹۰ با یک لوکیشن بسیار ساده و مبتدی ( با دو سه صندلی و دکوری ساده) آغاز شد و حالا می‌تواند با اختلاف زیاد صدرنشین برنامه‌های تلویزیونی لقب بگیرد. البته بیان کردن این نکته ضروری است که سایر تهیه‌کنندگان تلویزیونی ورزشی، تلاش خاصی برای رقابت با برنامه‌ی ۹۰ نداشتند!
هر سال چندین‌بار فردوسی‌پور اسیر حواشی ناخواسته می‌شد که در عین شگفتی، شایعه‌ی تعطیل شدن برند شبکه‌ی سه به گوش می‌رسید اما باز هم قوی‌تر از قبل برمی‌گشت! انتقاداتی همیشه فراتر از ورزش به او شد، شایعات قوت گرفت اما عادل باز هم برگشت. بر سر انتقال نفت تهران به شهرستان، ایستادگی کرد و با دعوت از میهمانان سیاسی و غیرسیاسی، سرانجام موفق شد تفکر و ذهنیت مردم ایران و حتی آن مناطق را به تصمیم غلط نمایندگان مجلس عوض کند که به‌خاطر رأی‌آوری در دوره‌ی بعدی مجلس، چطور می‌خواهند با افکار عمومی بازی کنند؟ درگیری لفظی با امیر قلعه‌نویی، از دیگر برنامه‌های حاشیه‌ای فردوسی‌پور بود که باعث شد سرمربی سابق استقلال، دوربین ۹۰ را تحریم کند و در سالن‌های کنفرانس مطبوعاتی، اگر لوگوی ۹۰ وجود داشت، مصاحبه نمی‌کرد! عادل سرانجام بنا به مصلحت برنامه به دیدار قلعه‌نویی رفت تا سوءتفاهمات به طور موقت رفع شود اما هیچ‌وقت حاضر نشد مصالحه‌ای با محمد مایلی‌کهن داشته باشد چرا که می‌دانست وجهه‌ی سرمربی سابق تیم ملی ایران، نزد مردم آن‌قدر هم مثبت نیست که لازم باشد به دیدار او نیز برود.
«عادل» پسر زرنگی است. از همان ابتدا هم زرنگ بوده و می‌داند شرایط بحرانی را چطور پشت سر بگذارد. پسر درس‌خوان دانشگاه شریف که سرانجام قبول کرد اُفت بیننده و مخاطب در برنامه‌های سال ۹۴ و ۹۵ کاملا مشهود شده است؛ برای نزدیکی با مخاطبانش پس از سال‌ها پذیرفت که با حضور در یکی از برنامه‌های صدا و سیما ـ خندوانه ـ برگ دیگری از چهره و زندگی شخصی‌اش را نشان دهد. برای مردم، رفتارهای سلبریتی‌ها جذاب است. راه رفن، خندیدن، بلند صحبت کردن و مواجهه با متلک‌های جناب‌خان، تصویر دیگری از شخصیت فردوسی‌پور را نشان داد که مدت‌ها مردم از آن بی‌اطلاع بودند. عادل با حضور در این برنامه، با یک تیر دو نشان زد. هم به برنامه‌ی رقیب رفت تا ثابت کند (حداقل در ظاهر) که هیچ‌وقت با رقبای خود مشکلی ندارد و هم‌ این‌که بین هواداران خود، بیش از پیش محبوب شد. او با حضور در برنامه‌ی خندوانه، نشان داد مشکلی با شوخی‌های صریح جناب‌خان ندارد و اتفاقا با خنده‌های جالب و البته پاسخ‌های بی‌پرده، توجه مخالفانش را نیز جلب کرد. او به زمین رقیب رفت و در خانه‌ی حریف گلی زد که باعث شد برنامه‌ی ۹۰ هم صعود کند.
انتقاداتی همواره از برنامه‌ی ۹۰ و شخص عادل فردوسی‌پور می‌شود که البته پر بی‌راه هم نیست؛ مثل تأکید چندباره‌ی عادل به ارسال پیامک‌ها و البته پز دادن او به میزان پیامک‌های ارسالی و همین‌طور مانور ندادن روی مسایل حق پخش تلویزیونی و حمایت همه جانبه از سرمربی فعلی تیم ملی ایران، مسایلی است که گه‌ گاه باعث شعله‌ور شدن آتش خشم مخالفان می‌شود اما وقتی از بیرون به این قضایا نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که خوبی‌ها و مزیت‌های این برنامه همچنان به کاستی‌هایش می‌چربد.
در پایان، صدا و سیما برخلاف ظاهر قضیه، تمایلی به تعطیلی این برنامه‌ی پربیننده ندارد. صدا و سیما می‌تواند با بودن برنامه‌ی محبوب ۹۰، بیشتر پز آزادی بیان بدهد و انتقادپذیری از خودش را به جامعه‌ای نشان دهد که خسته است از شنیدن حرف‌های تکراری…

غیراخلاقی شدن نود!

سیدعلی میرفتاح: فردوسی‌پور طرفداران بسیار دارد. اغلب آن‌ها که پای تلویزیون می‌نشینند، برنامه‌ی ۹۰ و مجری‌اش را دوست دارند و هیچ از طولانی شدن برنامه، خسته نمی‌شوند. کسی فردوسی‌پور را به خاطر شکل و شمایلش دوست ندارد و اگر هم دوست داشته باشد، آن را اعلام عمومی نمی‌کند؛ یعنی توجهی که تماشاچی‌های تلویزیون به فردوسی‌پور دارند، از جنس توجه به هنرپیشه‌ها نیست. حتی از جنس توجه به ورزشکاران خوش‌اقبال هم نیست. درست است که عادل فردوسی‌پور در زمره‌ی سلبریتی‌هاست؛ اما سلبریتی معمول و متداول نیست. درست است که او برنامه‌ی ورزشی اجرا می‌کند اما حقیقت این است که محبوبیتش «سیاسی» است. چون مخاطبان، او را صادق، عادل و مردمی می‌دانند، علی‌قدر مراتبهم، دوستش دارند. اتفاقاً خود او هم متفطن! این معنا شده و در مصاحبه با مسئولان، عاملانه (عامدانه؟) طوری طرف مردم را می‌گیرد که مسئولان را با خود دشمن کند. مسئولان غالباً این‌قدر هوشیار نیستند که هر چه بیشتر به عادل درشت بگویند، مقبولیت او را بالا برده‌اند و خود را از چشم انداخته‌اند. به‌نوعی تجربه نشان داده که هر که با عادل درافتاده، عاقبت یا کوتاه آمده و عقب نشسته یا ور افتاده.
عادل فردوسی‌پور، مرد زیرکی است و خوب بلد است که به مخاطبانش، سیگنال سیاسی بفرستد. درست در اوج روزهای تیره‌وتار تلویزیون، او برنامه اجرا کرد و جلوی چشم همه‌ی ناظران و مراقبان، راه خودش را رفت…
بیش از این قضیه را نشکافم بهتر است. همین‌قدر خواستم جنس محبوبیت ۹۰ و مجری‌اش را یادآور شوم و بگویم که در همه‌ی این سال‌ها، در برهوت رسانه‌ی ملی، برنامه‌ی ۹۰ واحه‌ای بوده است که میلیون‌ها نفر در سایه‌سار آن صفا کرده‌اند. برنامه‌ی ۹۰ گاهی چنان «مطبوع» می‌نمود که همه را به صرافت انداخت تا نود سیاسی، نود اقتصادی و نود سینمایی پیشنهاد بدهند. حتی خود من هم یکی دو بار نوشتم که روش و منش برنامه‌ی ۹۰ باید به حوزه‌های غیرورزشی هم سرایت کند و همان‌ طوری که در این برنامه، دروغ مسئولان را آشکار می‌کنند و هزینه‌ای هم نمی‌پردازند، باید دروغ‌های سیاسیون را هم آشکار کنیم و به مدیران جامعه، گیر سه‌پیچ بدهیم که چرا فلان‌جا فلان حرف را زدند و بهمان‌جا، بهمان‌کار را کردند. (البته من امروز این عقیده را ندارم و عاقلانه نمی‌دانم که شیوه‌ی ۹۰ به بقیه‌ی حوزه‌ها سرایت کند. به‌خصوص از وقتی‌که «هفت» با این الگو ساخته‌شد، معلوم شده که «۹۰» همه‌جا جواب نمی‌دهد. بگذریم و برگردیم به حرف خودمان)
اگر یک متخصص همه فن‌حریف رسانه، بیست‌وچند سال پیش، فردوسی‌پور را می‌دید، محال بود برای پذیرش او در حیطه‌ی «اجرا» توجیه شود! برای اجرا به غیر از محفوظات و تیزهوشی، به لوازم دیگر هم نیاز است. صدا، بدن، ملاحت و هنرمندی هم احتیاج است که یک نفر جلوی دوربین به خوبی بدرخشد. از این حیث و برای تقریب به ذهن باید بگویم که نمونه‌ی مطلوب مجری تلویزیونی «اسماعیل میرفخرایی» است. هم فن بیان بلد است، هم ظاهرش مناسب است و هم به موضوع برنامه‌هایش واقف است و حسن و ملاحت توأم دارد. اتفاقاً نکته‌ی تاسف‌بار همین است که معیارهای رسانه‌ی ملی چنان به‌هم ‌ریخته که دیگر برای این مجری باسابقه، باسواد، خوش‌لباس و موقر جا ندارند. آنقدر مجری‌های چپ‌اندرقیچی فضا را اشغال کرده‌اند (جمله‌ام را اصلاح کنم) آن‌قدر مجری‌های نابلد، دوره ندیده و اشتباهی، تلویزیون را به تصرف خود درآورده‌اند که دیگر جایی برای میرفخرایی و امثال میرفخرایی نیست.
عادل هم کیست که نداند برای اجرای تلویزیونی ساخته نشده است. فن بیان، مطلقا ندارد، کلمات را خوب ادا نمی‌کند، تند و بد و مغلوط حرف می‌زند و زیاد تکان می‌خورد… طرفداران عادل با غیظ نگاهم نکنند. این حرف‌ها را بدگویی از عادل فردوسی‌پور تعبیر نکنید. دارم می‌گویم که با معیارهای درست ‌وحسابی، او مجری خوبی نیست اما از آنجا ‌که ملاحت، صداقت و تیزهوشی را به‌وفور دارد، ضعف‌هایش دیده نمی‌شود. مخاطبین ۹۰ چنان با عادل فردوسی‌پور مواجه می‌شوند که انگار با رفیق و همکلاسی‌شان و چنان با او صمیمی‌اند که اصلاً ملتفت عیب و ایراداتش نمی‌شوند. انصافاً کار سختی است که کسی بتواند صمیمیت را به ‌ضمیمه‌ی امواج تصویری به گیرنده‌ها برساند اما عادل توانسته، خوب هم توانسته. عادل فردوسی‌پور در یک‌چیزهایی خیلی خوب است. نمک کرمانی با صداقت دانش‌آموخته‌ی فنی و هوشیاری ورزشی درآمیخته‌اند و ترکیب خوشایندی ساخته، اما این ترکیب خوشایند نمی‌تواند آنونسی را از درست سخن گفتن، درست مصاحبه کردن و درست اجرا کردن بی‌نیاز کند.
آقای فردوسی‌پور، اقبالش بلند بوده و مقبول طبع مشکل‌پسند ایرانی‌ها ـ‌ به خصوص قشر جوان و ورزشی‌ ـ افتاده اما این دلیل نمی‌شود که هزار بار «سبغه» را به جای «سابقه» به کار ببرد و هیچ هم درصدد دانستن معنی این کلمه برنیاید. فردوسی‌پور ملیح است اما ملاحت او میان حرف دیگران پریدن و قاطی حرف دیگران حرف زدن را توجیه نمی‌کند.
به هر آیینی زشت است که مهمانی دعوت کنید، از او سوالی بپرسید و وقتی دارد جواب می‌دهد به‌جای دیگر نگاه کنید، بازیگوشی کنید یا برنامه‌های شخصی‌تان را بالا و پایین کنید و… طبق هیچ معیاری پذیرفته نیست که از فهمیدن یک کلمه مثل «مغالطه» ذوق کنید و چند سال آن را مکرر و نابه‌جا استفاده کنید. صمیمیت خوب است اما غلط حرف زدن بد است و غلط حرف زدن در رسانه‌ی ملی بدتر. فردوسی‌پور فارسی را که پاس نمی‌دارد هیچ، با فراغ بال آن را ویران می‌کند. کاغذ و قلم دست بگیرید و اغلاط فارسی او را فهرست کنید، یک سیاهه‌ی بلند و بالا از کار درمی‌آید.
بدترین قسمت برنامه، مصاحبه‌های تلفنی است که عین صفحه‌ی یک روزنامه‌های درجه‌ی دوی ورزشی، آشفته، شلوغ و اعصاب خرد کنند. قبول دارم که ورزشی‌ها این آشفتگی را دوست دارند، اما وظیفه‌ی رسانه‌ی ملی، ارتقاء سطح سلیقه‌ی مخاطبان هم هست. برنامه‌ی ۹۰ مشکلات فرمی و محتوایی زیاد دارد و به این «سبغه» و «گاهاً» و «خواهشاً» و «مغالطه» محدود نمی‌شود؛ اما مشکل اساسی من با این برنامه، روند «غیراخلاقی» شدن آن است. آیا واقعاً لازم است با این صراحت و گستاخی، به سراغ پلشتی‌های فوتبال، فوتبال که نه، جامعه، برویم؟

چرا دیوانه‌وار فردوسی‌پور را می‌پرستیم؟

فرهاد عشوندی: «عادل فردوسی‌پور» بی‌شک مهم‌ترین ستاره‌ی تلویزیون در همه‌ی سال‌های بعد از انقلاب است. در این دو دهه‌ای که روی آنتن می‌رود، همیشه برای مدیران رسانه‌ی ملی، تهدیدی بزرگ بوده و البته فرصتی بالقوه.
برندی که برای رسانه‌ی ملی ساخته، توانسته سرانه‌ی تماشای تلویزیون ملی را در رقابت با شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان، از رسیدن به حد فاجعه نجات دهد. تازه این حسن را دارد که مدیران رسانه‌ی ملی می‌توانند پز آزادی بیان بدهند. این‌که برنامه‌ای دارند که در آن خط قرمزها خیلی سختگیرانه نیست! که مردم دوستش دارند و مجری‌اش تقریبا هر چه دل تنگش می‌خواهد، روی آنتن زنده می‌گوید!
با همه‌ی این‌ها هر از چندگاهی می‌روند زیر یک خم این برند موفق که سرنگونش کنند. چرا؟ چون همین اندک عبور حداقلی را هم از خط قرمزهای‌شان بر نمی‌تابند. عادلی که حالا در ذهن مردم تبدیل شده به قهرمان ملی. قهرمانی که در فضای بسته‌ی تلویزیون با شهامت سخن می‌گوید. در باور هوادارانش اگر این حمایت مردمی نبود، حتی لحظه‌ای آنتن در اختیارش قرار نمی‌گرفت.
شاید برای این باور عامه، گواه‌های زیادی باشد. از همه‌ی تحدیدها و تهدیدهایی که در یک دهه‌ی گذشته علیه برنامه‌ی او وجود داشته است، از بستن مسیر پیامک‌ها به برنامه‌اش تا حمله‌های جریان دلواپس افراطی. تهمت‌هایی که دامنه‌اش را به زندگی شخصی‌اش کشاندند و فضای بسته‌ای که برایش ساختند. حتی همین چندی قبل، میرحسینی ـ مدیر پیشین شبکه‌ی سه ـ در گفت‌وگو با نشریه‌ی «تماشاگران امروز» به صراحت گفته بود:« به خودش هم گفته بودم، اگر می‌ماندم امسال ۹۰ بدون او روی آنتن می‌رفت.» این جمله را بگذارید کنار حرف‌های شجاعی کیاسری، عضو پیشین شورای نظارت بر صدا و سیما که گفته بود: «این مجری، حکایت بچه‌ای است که خانواده‌اش اسمش را گذاشتند رستم و حالا خودشان هم می‌ترسند صدایش کنند. این شرایط باید برچیده شود.» و البته ده‌ها نمونه‌ی دیگر از سخنانی که هر کدام‌شان، از فضای ضد عادل در بین مسئولان عالی صدا و سیما نشان دارد. او اما همچنان هست. در ساده‌انگارانه‌ترین حالت، می‌توان این ماندگاری را در رفاقت با مدیران ارشدی چون پورمحمدی یا ضرغامی تعریف کرد و البته روایت نزدیک به واقعیت‌، شاید همان واهمه از محبوبیتش باشد که البته تلویزیون نشان داده خیلی با این محبوبیت‌ها کاری ندارد.
بی‌شک در رسانه‌ی ملی هم این سطح از خردورزی هست که بدانند برای برند عادل فردوسی‌پور چقدر هزینه شده تا تابلوی صداقت، راستگویی، عدالت و محبوبیت باشد. او یک‌تنه خیلی محبوب‌تر از همه‌ی شومن‌های تلویزیون است، بی‌آنکه ژانگولر اجرا کند یا خیلی قیافه‌ی جذابی داشته باشد. محدودیت‌های قاب تلویزیون اتفاقا در محبوبیتش نقش داشته و طوری او را عامه‌پسند کرده است که مثلا برنامه‌ی فوتبال ۱۲۰ که تنها تهیه‌کنندگی‌اش را دارد، بدل به پربیننده‌ترین برنامه‌ی تولیدی شبکه‌ی ورزش می‌شود. برنامه برای شبکه‌ی اینترنتی نوپای طرف قرارداد صدا و سیما می‌سازد، در مدیوم شبکه‌ی اینترنتی آی پی تی وی و به ادعای مدیر این شبکه، هر قسمتش بیش از ۱۰۰ هزار بار در این اوضاع نابه‌سامان اینترنت، دیده می‌شود.
«درباره‌ی ژرف اندیشیدن» را ترجمه می‌کند. تکرار می‌کنم؛ ژرف اندیشیدن! به چاپ سی و چهارم می‌رسد. یعنی اقلا ۱۰۰ هزار جلد فروخته شده در کشوری که مردمش خیلی سخت کتاب می‌خوانند و اگر کتاب بخوانند، یا طالع‌بینی است یا فال حافظ. این‌ها نباشد هم یا کتب درسی و رمان‌های عشقی مدل کارهای(ر ـاعتمادی). چه دلیلی غیر از اسم عادل، سبب چنین فروشی می‌شود؟ واقعا اگر اسم عادل نبود؛ ۱۰۰ هزار نفر می‌رفتند هنر ژرف اندیشیدن یاد بگیرند؟
همین چند وقت قبل بود که یکی از دوستانم زنگ زد و گفت تولد همسرش است، می‌خواست سورپرایزش کند. بهترین کادویی که به ذهنش می‌رسید، ایجاد فرصتی بود که همسرش با عادل سلفی بگیرد. این را داشتم در تحریریه با خنده برای بچه‌ها تعریف می‌کردم و دیدم تقریبا تمام اعضای تحریریه‌ی خودمان هم همین حسرت را داشتند! کارآموز ۱۸ ساله‌ای دارم که مکالمه‌ی چند دقیقه‌ای‌اش را در مصاحبه‌ای با عادل ضبط کرده و هر چند وقت یکبار گوش می‌کند، یا اصلا چرا راه دور برویم، همین مراسم ختم منصورخان پورحیدری. شلوغ‌ترین استقبال از فرهاد مجیدی بود و از عادل فردوسی‌پور. عادل بی‌شک خیلی از جذابیت‌های مجیدی را ندارد اما شانه به شانه‌ی او و علی کریمی که محبوب‌ترین‌های فوتبال ما هستند، طرفدار دارد. عادل یک سرمایه است. برندی غیرقابل کتمان که در ذهن مخاطبان متبلور شده، نه به خواست کارفرمایانش. او همه‌ی این محبوبیت را از همین تک مضراب‌هایی بدست آورده که در برنامه‌هایش می‌گوید. ۹۰ هایی که شالوده‌ی اصلی‌اش، چهار بازی فوتبال و چند تحلیل داوری و حالا چند مهمان است. برنامه‌ای که از نظر ساخت و ترکیب کارگردانی، ناگفته پیداست که در قیاس با نمونه‌های موفق دنیا چقدر ضعف دارد. مجری‌اش به گفته‌ی بسیاری از کارشناسان که یکی از آن‌ها مدیر پیشین شبکه‎‌ی ۳ است، در تست تسلط اجرا به دلیل ضعف در فن بیان، رد می‌شود و از ابتدا حتی به دلیل این ضعف‌ها نباید اصلا جلوی آنتن می‌رفته!
با همه‌ی این‌ها اوست که مرد شماره‌ی یک شده. اگرچه در همه‌ی این سال‌ها ذره‌ای تلاش نکرده این نقص‌ها را در کارش برطرف کند و به رغم همه‌ی ایرادهایی که به دیگران می‌گیرد، خودش هنوز همه‌ی اشکالات روز اولش را دارد.
با این وجود عادل با همین مختصات، بهترین است چون همیشه سعی کرده فریاد بزند خودش است، نمایش نداده، غلو نکرده و مردم ما هم همیشه نشان دادند دیوانه‌ی همین خوشی‌های حداقلی‌شان را می‌ستایند و گاهی تا حد پرستش، بالایش می‌برند!

عادل فردوسی‌پور؛ کینگ کُنگ ترکه‌ای فوتبال ایرانی

احسان محمدی: «عادل فردوسی‌پور» کینگ کُنگ فوتبال ماست. مثل او می‌تواند در چند دقیقه شهری را به‌هم بریزد، مثل او می‌تواند روی آسمان‌خراش امپایر استیت یا میلاد برود و قدرتش را به رخ همه بکشد. مثل او می‌تواند تا سرحد محبوبه‌ا‌ی تمام‌عیار پیش چشم دوربین‌ها دلبری کند. مثل او می‌تواند ویران کند یا بسازد. همان که محسن چاوشی می‌خواند: ترکیبی از دو چیزی؛ آبادی و خرابی!… فقط بستگی دارد شما کدام طرف ماجرا ایستاده باشید!
او از برج لغزنده‌ی فوتبال ایران بالا رفته است. هجده‌سال است که از این برج ـ که بسیاری از سلطان‌ها، ژنرال‌ها و امپراتورهای فوتبال از آن سقوط کرده‌اند ـ بالا رفته و در بدترین حالت چند بار لیز خورده است. درست مثل فیلم‌های سینمایی. لیز خورده اما در آخرین لحظه، مردم دستش را گرفته‌اند، رسانه‌ها طنابی شده‌اند که او را نگه‌دارند یا خودش آنقدر باهوش بوده که جایی، گوشه‌ای از این برج یخی، ریسمان نجاتی برای روز مبادا پنهان کرده باشد.
نوشتن در مورد مردی که به عنوان یک مجری و گزارشگر در تلویزیون ایران کارش را آغاز کرد و حالا به تنهایی به یک برند تبدیل شده است، کار آسانی نیست. او برخلاف این‌که تلاش می‌کند چراغ قوه به تاریک‌خانه‌ها بیندازد اما ترجیح می‌دهد خودش در قسمت کم‌نور ماجرا بایستد. تن به مصاحبه نمی‌دهد، به ندرت در برنامه‌هایی غیر از آنچه خودش تولید می‌کند، حاضر می‌شود و آنقدر درگیر کارهای مختلف است که انگار وقتی برای دیگران ندارد.
نوشتن در مورد او آسان نیست چون تنها ستاره‌ی تاریخ لیگ برتر ایران است که مثل قالی کرمان ـ زادگاهش ـ هر چه بیشتر عمر می‌کند و پا می‌خورد قیمتی‌تر می‌شود. علی دایی، خداداد عزیزی، احمد مومن‌زاده، حامد کاویانپور، محرم نویدکیا، علیرضا واحدی نیکبخت، عبدالجلیل گل‌چشمه، ادموند بزیک، جواد نکونام، محمود کریمی و ده‌ها بازیکن دیگر که در تاریخ لیگ برتر فوتبال ایران به واسطه‌ی بازی‌های با کیفیت‌شان خوش درخشیدند و سرانجام، کفش‌های‌شان را آویختند، اما عادل فردوسی‌پور همچنان با لبخندهای دندان‌نما، موهای مجعد و خودکاری که لای انگشت‌هایش، ژیمناستیک بازی می‌کند، ستاره‌ای است که نشانه‌ای از افول در او دیده نمی‌شود.
حتی تیم‌هایی مثل «شیرین‌فراز» کرمانشاه، «گهر درود»، «پیام» مشهد و «شهید قندی» یزد در دوران او ظهور، صعود و سقوط کردند و دیگر کسی از آن‌ها در سطح اول فوتبال ایران، نامی نمی‌شنود اما عادل فردوسی پور هنوز هم یک رفرنس به شمار می‌رود. آیا او از تیم‌های فوتبال هم بزرگ‌تر است؟
او البته منتقدان خودش را دارد. کسانی که بر این باورند عادل ـ برخلاف نامش ـ‌ هرگاه اراده کند، می‌تواند ظلم را در جلد شکلات آنقدر شیرین به خورد مردم بدهد که کسی تلخی آن را حس نکند. آن‌ها می‌گویند اگر حمایت عادل فردوسی‌پور نبود، حتی «کارلوس کی روش» هم دوام نمی‌آورد. تخصصش به جان هم انداختن آدم‌هاست، درست وقتی خودش روی صندلی تکیه زده و لبخند می‌زند یا روی کاغذ، خط‌های بی‌معنی می‌کشد و …
او مثل علی دهباشی ـ که می‌شود مجله‌ی «بخارا» را فرزندش عنوان کرد ـ پدر معنوی برنامه‌ی ۹۰ است. پرمخاطب‌ترین برنامه‌ی تلویزیونی پس از انقلاب که توانسته است هجده سال تمام، انبوهی از ایرانیان را جادو کند. وقتی این برنامه آغاز به کار کرد، «سعید عزت‌اللهی» هافبک تیم ملی فوتبال ایران تنها دو سال داشت و «محمد سلطانی» بازیکن سایپا در لیگ برتر اصلاً به دنیا نیامده بود! پسر ۱۸ ساله‌ی عادل فردوسی‌پور گرچه در سایه‌ی حمایت‌های مدیران تلویزیون بزرگ شده است اما هویتی مستقل دارد. گاهی لوس می‌شود، دعوا راه می‌اندازد و قهر می‌کند اما هنوز قابل اعتماد است.
برنامه‌ی ۹۰ علیرغم همه‌ی نقدهایی که برخی به آن وارد می‌کنند، به شدت به عادل فردوسی‌پور وابسته است و با حذف او می‌شود حدس زد که تا سرحد یک برنامه‌ی معمولی سقوط می‌کند. این گرچه نقطه‌ی قوت فردوسی پور به شمار می‌رود اما پاشنه‌ی آشیل برنامه هم است. برنامه‌ای که حتی در سال‌های قهر مردم با رسانه‌ی ملی، تاج سر تلویزیون بود. رسانه‌ای که البته چندان به پسرانش وفادار نیست و بارها به راحتی آن‌ها را در اوج شهرت کنار گذاشته است. کافی است فرزاد حسنی، علی ضیا، رضا رشیدپور و … را به یاد بیاورید. اما حتی وقتی روزنامه‌ی پرقدرت کیهان به فردوسی‌پور تاخت که چرا در شب میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در سوگ ناصر حجازی سیاه پوشیده و برنامه را در چنان شبی به سمت یک سوگواری هدایت کرده است، یا وقتی او با علی‌آبادی و دار و دسته‌اش یا نمایندگان پرهیاهوی مجلس وارد کارزار شد، حمایتش کردند و تنهایش نگذاشتند و به قول خودش ماند تا از «حق و حقیقت» دفاع کند .
در فوتبال ایرانی خیلی‌ها به عادل فردوسی‌پور مدیون هستند. از مدیران، تماشاگران و فوتبالیست‌ها گرفته تا پسر جوانی که مرتکب قتل شده بود و تنها با وساطت فردوسی‎پور و فضاسازی او، خانواده‌ی مقتول راضی به گذشتن از حکم قصاص شدند. چند مجری دیگر تلویزیون را می‌توانید مثال بزنید که توانسته‌ باشند جان یک نفر را به او بازگردانند؟
«عادل فردوسی‌پور» خوشبخت است چون کاری را انجام می‌دهد که برایش لذتبخش است. فوتبال می‌بیند، فوتبال می‌خواند و فوتبال گزارش می‌کند. مثل باغداری که عاشق انگور است و حالا تاکستانی دارد که می‌تواند در آن غوطه‌ور شود. او بیش از هر مجری دیگری در تلویزیون در این سال‌ها تحسین شده و مدال و تندیس گرفته است. اگر هزاران سال پیش در یونان به دنیا می‌آمد، ممکن بود به یکی از خدایان المپ تبدیل شود. چیزی در مایه‌ی «آرس» خدای جنگ، «هفائستوس» خدای آهن و آتش یا «آپولون» خدای روشنایی و موسیقی. البته به احتمال زیاد، اسمش را می گذاشتند «عادلوس» خدای شب‌های دوشنبه!
این پرونده در پی تحسین یکسره‌ی عادل فردوسی‌پور نیست. مردی که کمتر کسی از زندگی خصوصی‌اش چیزی می‌داند. همان جایی که ممکن است یک ابرمرد شکست‌ناپذیر را در بیرون از خانه، به مردی تنها و در هم فشرده تبدیل کند. آیا عادل فردوسی‌پور در تنهایی‌اش به همان اندازه خوشبخت است که از دریچه‌ی چشم علاقه‌مندانش دیده می‌شود؟ آیا روح پریشان و بازیگوشش ـ که هنوز مثل کودکی ده‌ساله دنبال هر توپ فوتبالی می‌دود ـ به او کمک خواهد کرد که همیشه در اتوبان‌های پرتردد و خطرناک ایرانی، گل کوچک بازی کند و جان به سلامت ببرد یا یک روز، یک وقت و در یک لحظه کامیونی با بار سیاست، اقتصاد یا هر چیز هولناکی از راه می‌رسد که راننده‌اش خبر ندارد «دنبال هر توپ، همیشه کودکی می دود؟!»
حتی اگر عادل فردوسی‌پور را دوست نداشته باشید، باز هم نمی‌توانید او را انکار کنید. این پرونده، تلاش کوچکی در همین راستاست. نگاه کردن از چند زاویه به یکی از ستاره‌های فوتبال ایران که هرچه سنش بیشتر می‌شود، باهوش‌تر، بذله گوتر، مشتاق‌تر و البته خوش‌تیپ‌تر می‌شود!

خطای دید را با کور کردن چشم جبران نمی‌کنند

سعید قرایی: جمله «بودن یا نبودن….مسأله این است» فقط یک جمله‌ی ساده نیست که شکسپیر برای پر کردن دیالوگ هملت و ایفیلیا نوشته باشد. این جمله‌ای است که می‌تواند مفهوم وجودی هرچیزی را تا عمق وجودش تشریح کند.
برای درک بهتر از برنامه‌ی نود هم یک‌بار این جمله را به قامت آن بدوزیم…به راستی بودن و یا نبودن برنامه‌ی نود…؟!مسأله دقیقا همین جاست! عادل فردوسی پور در حالی یکی از تاثیرگزارترین برنامه‌های فوتبال ایران در تاریخ تلویزیون را روی آنتن می‌برد که توقعات روز به روز از او بیشتر می‌شود و سیر حرفه‌ای برنامه و رعایت اصول برنامه‌سازی ولو به صورت حداقل در برنامه‌ی او سبب شده است که هیچکس انتظار عقب رفت از این برنامه ولو ذره‌ای را نداشته باشد.
شاید همین توقع سنگین، سبب خستگی فردوسی‌پور و حتی بینندگان متوقع آن باشد و همین عامل سبب شود که برای اشتباهات او، کوچکترین اغماضی نداشته باشند. در حالی که همه می‌دانند عادل مقتدر، فقط خداست و هیچگاه از بنده‌ی او نباید انتظار عدالت آن هم بالاترین حد خود را داشت. با این تفکر می‌شود اشتباهات فردوسی‌پور و نود را پذیرفت و همان‌طور که او بارها خواسته است آن‌ها را اعلام کرد و البته توقع رفع آن را داشت اما فقط کسانی می‌توانند از نبودن برنامه‌ی نود راضی باشند که قطعا بودن این برنامه، مایه‌ی عذاب آن‌ها را فراهم کرده است و دقیقا آنجاست که بودن و یا نبودن نود، مساله می‌شود.
در فوتبال ایران که متاسفانه افسارش از دست عقل و منطق خارج شده است و همه‌ی اتفاقات اصولا بر پایه‌ی بی‌منطقی می‌چرخد مگر این‌که خلافش ثابت شود! نبودن برنامه‌ی نود، نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد که سبب می‌شود این فوتبال افسار گریخته، خیلی سریع‌تر و فجیع‌تر از آنچه که فکرش را می‌کنید، صاحبان اصلی خود را زیر پا له کند.
این فوتبال افسار گریخته حداقل می‌داند که شب دوشنبه برابر آینه‌ای تمام قد، قرار می‌گیرد و از همین روست که سعی می‌کند حداقل برابر این آینه، کمی صورت خود را بزک کند تا از دیدن چهره‌اش، به فکر خودکشی نیفتد.
برنامه‌ی نود هم محل انتقاد است و موارد زیاد انتقاد از آن، دقیقا به همان میزانی است که این برنامه در مدت پخش خود از مسائل مختلف انتقاد می‌کند اما خوشبختانه این برنامه آنقدر جذابیت‌های خود را حفظ کرده است که هنوز با وجود همه‌ی ایراداتی که همه می‌دانند گاه شخص فردوسی پور هم نمی‌تواند آن‌ها را رفع کند و چاره از دست او خارج است، باز هم بتوان پای آن نشست و احساس احمق فرض کردن مخاطب را نکرد. قطعا در سرزمین کورها، آدم یک چشم، پادشاه است. شاید فردوسی‌پور هم در برخی مواقع ترجیح دهد که حداقل با یک چشم به برخی ماجراها نگاه کند اما خوبی نود فردوسی‌پور در این است که هنوز هم می‌تواند چشم‌های بیدار ملت برای نگاه کردن به این فوتبال باشد. هر چند که چشم انسان هم گاهی دچار خطای دید می‌شود اما هیچ انسان عاقلی به واسطه‌ی این خطا، دست در چشمش نمی‌کند تا آن‌ها را از کاسه خارج کند!

  • برچسب ها
  • بنرامه نود
  • پرونده
  • تعطیلی نود
  • عادل
  • عادل فردوسی پور
  • فردوسی پور

اشتراک گذاری

Facebook Twitter Google+ LinkedIn WhatsApp
مطلب بعدی حمایت از نخبگان ورزشی، هنری و فرهنگی - راه اندازی قطار سبک شهری
مطلب قبلی بدون کار جمعی در هنر به نتیجه نمی‌رسیم

پست های مرتبط

علت ایجاد عفونت ادراری در کودکان چیست؟ سلامت
۱۹ فروردین ۱۴۰۰

علت ایجاد عفونت ادراری در کودکان چیست؟

باستانی پاریزی؛ مردی از هزارتوی تاریخ ادبیات
۶ فروردین ۱۴۰۰

باستانی پاریزی؛ مردی از هزارتوی تاریخ

افزایش گل‌آرایی و زیباسازی شهر در آستانۀ سال نو اخبار
۲۴ اسفند ۱۳۹۹

افزایش گل‌آرایی و زیباسازی شهر در آستانۀ سال نو

آخرین مطالب آویدنیوز
۲۳ فروردین ۱۲:۲۰
اخبار کرمان

پایان بررسی صلاحیت داوطلبان عضویت در شورای اسلامی شهرها در هیأتهای اجرایی

۲۲ فروردین ۱۰:۲۹
اخبار کرمان

آغاز پروژه‌ی پیاده‌راه سازی

۲۰ فروردین ۱۳:۰۵
اخبار کرمان

شهردار کرمان تأکید کرد: باید از گروه‌های مردمی خیّر حمایت کرد

۱۹ فروردین ۱۴:۴۵
سلامت

علت ایجاد عفونت ادراری در کودکان چیست؟

۱۹ فروردین ۱۴:۳۶
اخبار کرمان

توزیع مرغ به پشتیبانی امور دام محول شد

۱۹ فروردین ۱۴:۲۶
اخبار کرمان

رسیدگی پلیس به ۸۵۳ هزار تماس با ۱۱۰ در استان کرمان

۱۸ فروردین ۱۴:۱۹
اخبار کرمان

واگذاری فضای لازم برای راه‌اندازی فروشگاه «دست‌آفرین» در کرمان

۱۷ فروردین ۲۰:۵۵
اخبار کرمان

اختلالات طیف اوتیسم رو به رشد است

  • خانه
  • اخبار
  • جامعه
  • آوید گشت
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • ورزش
  • یادها و خاطره ها
  • عکس
  • تازه ها
  • مجلات
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • بازگشت‌به‌بالا
موضوعات داغ:
آوید آوید نیوز news نیوز خبر خانواده زناشویی طب سنتی بانوان هنرمندان بانوان هنرمند یادها و خاطره ها AVID News

امانت داری و اخلاق مداری
استفاده از اخبار با ذکر منبع پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز مجاز است.
خبرنامه
کلیه حقوق مادی و معنوی این پرتال خبری متعلق به پایگاه خبری آویدنیوز می باشد.
طراحی و پیاده سازی: شرکت مهندسی فناوری سورنا