سه سال چراغهای هفتباغ را خاموش کردند
آوید نیوز: «هفت باغ علوی» همان محور گردشگری که از شهر کرمان تا ماهان امتداد دارد و مکانهای مختلف گردشگری و تفریحی مثل رستورانها و باشگاههای سوارکاری، گلخانه و ویلاهای بسیاری در آن ساخته شده، سبز مسیری دست کاشت بشر است که در حال حاضر یکی از پر رفت و آمدترین مسیرهای گردشگری کرمان است که بسیاری از اوقات، به خصوص ایام تعطیل، مورد استفادهی بسیاری از مردم از هر قشر و طبقهای و برای هر نوع تفریح و مراسمی قرار میگیرد. به طوری که چندی پیش در گفتوگوهای مردم و فضای مجازی، استفادهی زیاد از این محور، سوژه شده بود:
«تو کرمان ما یه ﻣﻨﻄﻘﻪ هست ﺑﻪ ﺍﺳﻢ «هفت باغ» که ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺷﺪﻩ ﻣﺜﻞ «ﻣﺪﺭﺳﺎﻥ ﺷﺮﯾﻒ»، پیک نیک میخوایم بریم… هفت باغ
شب جمعه کجا بریم …هفت باغ، ﻓﻮﺗﺒﺎﻝ…هفت باغ، اسب سواری …هفت باغ، چهارشنبه سوری … هفت باغ، برف اومده، بریم … هفت باغ، مهمون از شهرستان اومده ببریم بگردونیم… هفت باغ، حوصله مون سر رفته…هفت باغ و….
چی؟ هفت باغ… کی؟ هفت باغ…، کجا؟ هفت باغ، …، چرا؟ هفت باغ …، چگونه؟ هفت باغ …میایی؟ هفت باغ.
فقط باید بچه کرمان باشی تا با عمق وجود درک کنی چی میگم؟»
به همین دلیل تصمیم گرفتیم با سیاووشی که رئیس کمیسیون گردشگری اتاق بازرگانی استان و نیز رئیس هیأت بسکتبال استان کرمان است؛ به عنوان مدیر عامل فعلی هفت باغ گفتوگو کنیم. «مهدی سیاووشی کُرد» متولد اسفند ماه سال ۱۳۳۷ سیرجان است. خانوادهی سیاووشی در کودکی وی، ساکن خیابان استاد شهید «نصیری» فعلی شهر سیرجان بودهاند. او دبستان را در مدرسهی «فردوسی» و دبیرستان را در مدرسهی «ابن سینا»ی شهر سیرجان گذرانده و مدرک کارشناسی خود را در رشتهی فیزیک از دانشگاه شهید باهنر کرمان دریافت نموده است. قبولی در این دانشگاه، سبب اقامت او تا هم اکنون در شهر کرمان میشود.
او کارشناسی ارشد مدیریت دولتی خود را هم بعد از آغاز به کار در استانداری اخذ کرده است. سیاووشی سالها همراه با آقای مرعشی (در زمان استانداری وی) در استانداری کرمان خدمت کرده و رئیس دفتر و مشاور و مدیر روابط عمومی وی بوده است. (۱۰ سال) بعد از آن هم به عنوان معاون عمرانی استاندار در زمان آقای محمودی و معاون برنامهریزی و هماهنگی امور اقتصادی در دورهی استانداری آقای کریمی ۲۷ سال خدمت کرده و بازنشسته شده و در حال حاضر مدیر عامل شرکت عمران علوی ماهان مجری هفت باغ علوی است.
از دوران نوجوانی خود بگویید…
من در دبیرستان بسیار درس خوان و همیشه شاگرد اول و یا دوم بودم. در آخرین دورهی رشتهی ریاضی در نظام قدیم، دیپلم ریاضیام را در حالی گرفتم که فقط یک کلاس ریاضی در سیرجان تشکیل میشد اما با گرفتن دیپلم ریاضی، اشتباه در انتخاب رشته، باعث شد که رشتهی فیزیک دانشگاه شهید باهنر کرمان قبول شوم در حالی که بسیاری از دوستان من با همان معدل و رتبه، در رشتههای پزشکی آن سال قبول شدند.
به هر سو، در رشتهی فیزیک دانشگاه شهید باهنر کرمان که از سختترین شاخههای رشتههای علوم پایه است؛ مدرک کارشناسیام را گرفتم.
من از سال ۱۳۵۶ که دانشگاه کرمان قبول شدم تا الان، ماندگار این شهر شدم. البته سه سال به خاطر انقلاب فرهنگی، دانشگاهها تعطیل شدند و من این سه سال به سیرجان برگشتم و در جهادسازندگی این شهر خدمت کردم. مدتی را هم در آموزش و پرورش سیرجان، مسئول گزینش بودم تا اینکه دانشگاهها مجدداً باز شدند و من به کرمان آمدم و مقطع کارشناسیام را به پایان رساندم.
چند خواهر و برادر هستید؟
ما چهار خواهر و سه برادر بودیم که یکی از خواهران من به دلیل سرطان فوت کرد.
هر چهار خواهرم در آموزش و پرورش خدمت میکردند و بازنشسته شدند. یکی از برادرهای من در آموزش و پرورش سیرجان خدمت میکرد و دیگری هم رئیس سازمان زمین شهری سیرجان بود که هر دو بازنشسته شدند.
از همسر و فرزندانتان بگویید؟
همسرم متولد سال ۱۳۳۹ و لیسانس زبان انگلیسی هستند و کارمند آموزش و پرورش بوده که بازنشسته شده و سه فرزند دارم: دو دختر و یک پسر.
دختر بزرگ من، کارشناسی ارشد ادبیات و زبان انگلیسی دارد. متأهل است و یک پسر دارد. پسر من «محمدرضا» هم مهندس تعمیر و نگهداری هواپیماست و هم در حال حاضر کمک خلبان ایرباس است و دارد مراحل خلبان شدن را طی میکند. دختر کوچک من هم «فاطمه»، ترم پنجم رشتهی علوم کامپیوتر دانشگاه شهید باهنر است.
از آشنایی خود با آقای مرعشی بگویید؟ چطور با ایشان آشنا شدید؟
در دانشگاه، جامعه اسلامیای، وجود داشت که بسیاری از دوستانی که مسئولیتی برعهده داشته و یا دارند مثل آقای کریمی (استاندار سابق) آقای مصطفوی (رئیس سابق دانشگاه باهنر)، آقای امیری (نمایندهی مردم زرند در مجلس)، آقای مرعشی، آقای ذکاء اسدی ( معاون سیاسی امنیتی استاندار) (که معمولا آقای کریمی پیش نمازمان بودند) همه عضو این جامعه اسلامی و فعال بودند و من هم در آن جامعه در کنار دوستان فعالیت میکردم. با آقای مرعشی در دانشگاه و همان جامعهی اسلامی آشنا شدم.
من همزمان که به دانشگاه میرفتم، در صدا و سیما (در زمان آقای محمودی که مدیر کل صدا و سیمای استان کرمان بودند) کار میکردم. تا اینکه ترم آخر دانشگاه، یک هفته رفتم سوریه و وقتی برگشتم؛ منشی آقای محمودی به من گفت که از دفتر آقای مرعشی ـ که آن زمان استاندار کرمان بود ـ چندین بار تلفن زدند و با شما کار داشتند. تعجب کردم و پیش آقای محمودی رفتم و پرسیدم شما نمیدانید آقای مرعشی با من چه کار دارند؟ که ایشان اظهار بیاطلاعی کرد و گفت نمیخواهد بروی.
همان روز دوباره از دفتر آقای مرعشی تماس گرفتند و گفتند آقای مرعشی با شما کار دارند. لطفاً به دفتر ایشان بیایید. خلاصه رفتم دفتر آقای مرعشی، اما قبل از اینکه وارد اتاق شوم؛ منشی گفت آقای «سیاووشی» شما هستید؛ گفتم: بله.
گفت آقای مرعشی، خیلی نامه برای شما ارجاع داده است. خلاصه وارد اتاق شدم و آقای مرعشی به من گفت که من میخواهم شما به دفتر من بیایید که من هم پاسخ دادم من کار اداری در این سطح نکردم و همینطور که داشتم توضیح میدادم که نمیتوانم بیایم؛ ایشان دو نامه نوشت و داد تایپ شدند و شماره زدند و نامهها را برگرداندند و نامهها را به دست من داد که در یکی از آنها، آمده بود؛ شما به عنوان رئیس دفتر استاندار منصوب میشوید و در دیگری آمده بود؛ با حفظ سمت به عنوان روابط عمومی استانداری منصوب میشوید.
هر چه گفتم آقای مرعشی، من باید با آقای محمودی صحبت کنم؛ گفتند نیازی نیست و من آن را حل میکنیم. خلاصه از فردای آن روز، کار در استانداری را شروع کردم که سال ۱۳۶۵ بود و ۱۰ سال رئیس دفتر و مشاور آقای مرعشی بودم و ۲۷ سال هم در استانداری خدمت کردم. تا اینکه در زمان آقای رئوفی نژاد در دولت احمدی نژاد، من بازنشسته شده و بیرون آمدم.
وقتی از واحد خبر به استانداری رفتید؛ خودتان را هم میگرفتید؟ تغییر اخلاقی دادید؟
یکی از دوستان در دورانی که در صدا و سیما کار میکردم؛ آقای خردپژوه ـ رئیس سابق خبرگزاری ایرناـ میگفت تو در تمام مراحلی که کار میکردی ـ از واحد خبر تا رئیس دفتری استاندار و معاونی استاندار و…ـ هیچ تغییری نکردی و در سه چهار مرحلهای که تو را دیدم نه در رفتارت و نه در برخوردت، هیچ فرقی نکردی؛ شوخی، دوستی و رفاقتهایت.
من هم گفتم من همان آدم هستم و فرقی هم نمیکند که در چه پست و سمتی باشم. این عنوانها یک روز میآیند و یک روز هم میروند و واقعاً برای خود من هیچ فرقی نداشته است.
چگونه مدیر پروژهی هفتباغ علوی شدید؟
سال ۱۳۸۴ که از استانداری بیرون آمدم و بازنشسته شدم؛ با پیشنهاد آقای مرعشی مدیر عامل شرکت سرمایهگذاری سهام طلایی شدم. حدود دو سه سالی آنجا کار میکردم تا اینکه با واگذاری اکثر سهام آن شرکت به گروههای غیر کرمانی که من با آنها نمیتوانستم کار کنم؛ از آن مجموعه بیرون آمدم. قصد من هم این بود که دیگر هیچ کار اجرایی انجام ندهم. آقای مرعشی که احترام ویژهای به خاطر شخصیت خاصی که دارند برایشان قائل هستم؛ به من گفتند باید یکی از دو سه کاری که به شما پیشنهاد میدهم را قبول کنید که یکی از آنها هفتباغ علوی بود. من دیدم هفتباغ علوی یک پروژه برای استان و شهر کرمان است و میتوام در کرمان بمانم؛ باخودم گفتم اگر قرار است کاری انجام بدهم، بهتر است برای استان خودمان باشد، بنابراین کار در هفتباغ علوی را انتخاب کردم.
وضعیت هفتباغ وقتی که مدیریت آن را پذیرفتید؛ چگونه بود؟
روزی که من مدیر این پروژه شدم، تقریباً چهار سالی بود که این پروژه در رکود کامل بود؛ زیرا آقای رئوفینژاد وقتی استاندار کرمان شده بود؛ اولین کاری که کرد، این بود که دستگاههای اجرایی را از کار در هفت باغ علوی منع نمود.
زمانی که مدیر عامل هفتباغ علوی شدم؛ سه سال بعد از استانداری آقای رئوفینژاد و آن ابلاغیه به دستگاهها بود که پیش ایشان رفتم و گفتم اگر شما مخالف هستید، من همین الان استعفا میدهم ولی با هم در این مورد گفتوگو کنیم که آقای رئوفینژاد گفت من دیگر مخالف نیستم. دیگر نظرم مثل ابتدای کارم نیست و من هم از ایشان خواستم که به هفتباغ بیاید و مصاحبه کند و بگوید که دولت، حامی اجرای این طرح است. بعد از گذشت یکی دو ماه از ملاقات من با ایشان، آقای رئوفی نژاد به محور هفتباغ آمدند، بازدید و مصاحبه و اعلام حمایت کردند.
این را هم باید بگویم قبل از اینکه من مدیر شوم؛ ایشان یک کار خوبی برای هفتباغ کرده بود و آن این بود که با همکاری آقای مهاجری رئیس وقت شورای شهر آن زمان و مهندس سیفالهی شهردار سابق کرمان، طرح هفتباغ علوی را به شورای عالی شهرسازی کشور برده و به عنوان باغ شهر مصوب کرده بودند. البته بعد از چند ماه که از بازدید آقای رئوفینژاد از محور هفتباغ و اعلام حمایتش گذشت؛ از مقام استانداری کرمان برداشته شد که در محافل سیاسی آن زمان پخش شد که چون ایشان از هفتباغ بازدید کردند؛ برداشته شدند؛ که این مساله دوباره اثر منفی روی هفتباغ گذاشت.
و بالاخره شما مدیر عامل شرکت عمران هفت باغ علوی ماهان شدید… چه کردید؟
وقتی که من مدیر هفتباغ شدم؛ در همان هفتههای اول چون ۲۷ سال در استانداری بودم؛ پیمانکاران خوب را میشناختم؛ از آنها خواستم کار را به سرعت شروع کنند چون خیلی پولی هم نداشتیم؛ از آنها خواستیم که ۶۰ درصد هزینهی کار کردشان را زمین بگیرند و ۴۰ درصد باقی مانده را پول دریافت کنند. بنابراین توافق به این شکل انجام شد و کار با سرعت آغاز شد که در اینجا باید از برادران ایرانمنش در شرکت پتک راه تشکر کنم که حتی قبل از عقد قرارداد و با توافق شفاهی، کار را شروع کردند.
در ۲۰ روز اول شروع کار، شمردم؛ روزی ۷۰ دستگاه سنگین (مثل بیل، لودر و کمپرسی) در هفتباغ کار میکردند که احساس کردم ممکن است حادثهای پیش بیاید بنابراین کل هفتباغ علوی را بیمهی مصونیت مدنی کردم. این اتفاق که افتاد در شهر پیچید که دولت دارد حمایت و کمک میکند و دارد اتفاقهای خوبی در هفتباغ میافتد و ساخت و ساز انجام میشود و یک مرتبه هفتباغ دوباره جان گرفت. از آن روز قرار گذاشتیم هر ماه یک کار جدید در هفتباغ علوی انجام بدهیم. جایی را آسفالت کنیم؛ مکانی را بسازیم و این اتفاق هم افتاد. من معتقدم چون هفتباغ علوی به نام خود حضرت امیرالمومنین علی (ع) است؛ برکت نام خود آقا امیرالمومنین، باعث رشد آن شد و بعد از آن هم نیت پاک آقای مرعشی بنیانگذار این طرح، باعث شد این پروژه پیشرفت خیلی خوبی داشته باشد و الان هم جزو یکی از خوشنامترین و درخشانترین مکانهای گردشگری استان است که با همکاری همکاران این مجموعه و لطف خداوند به این مرحله رسیده است و امیدوارم پیشرفتهای بیشتری هم داشته باشد.
به عمده کارهایی که در هفتباغ علوی انجام داده اید؛ اشاره کنید.
از جمله عمده کارهایی که در هفتباغ علوی صورت گرفته است؛ اول این است که تقریباً سندهای همهی زمینهای هفتباغ علوی را گرفتهایم و هیچ زمینی در هفتباغ علوی بدون سند رسمی نداریم که این خیلی کمک بزرگی به اعتبار هفتباغ علوی کرده است.
دوم این که تلاش کردیم زیر ساختها را در هفتباغ علوی کامل کنیم؛ در حال حاضر، در بحث برق، آب و گاز اقدامات زیادی انجام شده و گاز به بخشی از هفتباغ علوی نیز تزریق شده است.
سوم اینکه در حال حاضر بیش از ۲۰ رستوران در هفتباغ علوی وجود دارد که عمدتاً باغ رستوران هستند و مورد استقبال مردم قرار گرفتهاند.
چهارم، اولین جشنوارهی هفتباغ علوی را برگزار کردیم که طی آن یک دستگاه لیفان به برنده اهدا شد که در سالهای بعد هم آن را اجرا خواهیم کرد.
طی این جشنواره هر کس در طول زمان اعلام شده به خصوص زمستان از مجموعههای تفریحی، گردشگری و رستورانهای هفتباغ علوی استفاده کرده بود؛ فیش دریافت کرده بود؛ که در پایان مهلت اعلام شده جشنی با حضور نمایندهی دادستان استان و ۴۰۰۰ شرکت کننده برگزار کردیم و با قرعهکشی که انجام شد؛ خانمی برندهی این ماشین شد. سال آینده هم قرار است این جشنواره را برگزار کنیم و یک دستگاه خودروی MVM x60 به عنوان جایزه به برنده اهدا خواهیم کرد.
یک مدت چراغهای هفتباغ خاموش بود…
بله، سه سال چراغهای هفتباغ علوی خاموش بود. روزی که من آمدم سه سال خاموش بودند و بعد ما با برق مذاکره کردیم که پایههای روشنایی که الان چهار چراغ بر روی آنها نصب هستند و هفتباغ روشن است را اجرا کردیم اما برای صرفه جویی فقط یک چراغ از چهارتای نصب شده بر روی هر پایه، روشن است. ضمن اینکه با وزارت نیرو در حال مذاکره هستیم که همان طور که در کندروهای هفتباغ چراغ کم مصرف نصب کردند، در محور اصلی هم بتوانیم چراغ کم مصرف نصب کنیم.
بعضیها میگویند تمام ویلاهای خوب هفتباغ علوی را آقای سیاووشی و مرعشی قُرق کردند و مال آنهاست…
بگذارید خاطرهای بگویم. مادر آقای «محمودی» (استاندار سابق) در زمان استانداری ایشان، یک روز با ماشینهای کرایهی بین شهری از سیرجان به کرمان میآمدند. ایشان تعریف میکردند نزدیک کرمان که رسیدیم؛ از کنار مس شهید باهنر و مکانهای اینچنینی که رد میشدیم؛ راننده به مسافران میگفت اینها همه مال محمودی استاندار است و خلاصه گفت و گفت تا به کرمان که رسیدیم؛ به او گفتم من مادر استاندار هستم؛ بیا الان با هم برویم استانداری تا من ببینم کدامیک از اینها مال پسر من است تا به شما هدیه کند.
هفتباغ هم همین است میگویند؛ ولی همهی زمینها مشخص است، مالک دارد، هفتباغ علوی، یک شرکت سهامی خاص است و ثبت است و سهامدار دارد.
من به جز حقوقی که از هفتباغ علوی میگیرم، یک ویلای شخصی هم در هفتباغ ساختم که تا الان که در دفتر مجله آوید در حال مصاحبه هستم؛ چهار ماه است به آن سرنزدم و اگر کسی یا نهادی به جز این چیزهای که گفتم (حقوق معمول و ویلا) ثابت کرد و گفت که من چیزی دارم، آمادهام تا آن را به آن نهاد یا شخص هدیه کنم. در دورانی که با آقای مرعشی بودیم ایشان یک اصلی داشتند و به ما میگفتند تا زمانی که با من و حلقهی نزدیک من کار میکنید؛ حقی که کار تجاری بیرون بکنید؛ ندارید. میخواهید کار بیرون تجاری انجام بدهید؛ از اینجا استعفا بدهید و بروید. ما هم واقعاً این کار را انجام دادیم. حتی در قرعه کشیای که در جشنوارهی هفتباغ علوی برگزار کردیم؛ در شرکت با دوستان قرار گذاشتیم که اگر به نام اعضای هیأت مدیره، معاونان شرکت و اقوام درجه یک آنها، قرعه بیرون آمد؛ آن قرعه را باطل کنیم و دوباره یک اسم دیگر بیرون میآوریم. یعنی در این حد مواظب بودیم؛ راستش خود من هم اهل کار تجاری نیستم.
کدام رستورانهای هفتباغ متعلق به خود پروژه است؟
باغ فلامینگو و رستوران دل، متعلق به هفتباغ علوی است و خودمان سرمایه گذاری کردیم که البته رستوران دل و رستوران سنتی و گردان باغ فلامینگو هر کدام به طور جداگانه اجاره داده شدهاند. رستوران تازه تأسیس آسیاب بادی هم متعلق به هفتباغ علوی است که اجاره داده شده است.
وقتی میبینید که مردم در هفتباغ نشستهاند یا از رستورانها و مراکز تفریحی استفاده میکنند، چه احساسی دارید؟
فوقالعاده احساس خوشحالی میکنم. خیلی از دوستان میگفتند مسئولیت جای دیگری را بپذیر ولی من میگفتم احساس میکنم هیچ کاری بهتر از این نیست. وقتی میبینم مردم از مراکز تفریحی و رستورانها استفاده میکنند یا زیر درختی نشستهاند و از سایهی آن استفاده میکنند یا وقتی از لطف و محبت مردم در خصوص این فضا بهرهمند میشوم؛ فوقالعاده برای من خوشایند است و احساس رضایت میکنم. همهی کسانی که میآیند بازدید میکنند؛ از این پروژه خیلی تعریف میکنند؛ خاطرهای دارم که یک گروه توریست آلمانی از بم به هفتباغ آمده بودند و مسیر کویر را که دیده بودند، خیلی خوششان آمده بود و بعد از بازدید از آن برای صرف غذا به رستورانی در هفتباغ رفته بودند. آنها از صاحب رستوران پرسیده بودند؛ مدیریت این مجموعه کیست ما میخواهیم با او صحبت و از او تشکر کنیم. البته این کار، محصول تلاش دسته جمعی همه است ولی از آنجا که معمول است با مدیر در خصوص پروژه صحبت میکنند؛ مرا خطاب قرار داده بودند.
یا خاطرم هست بعضی از درختانمان مشکلی پیدا کرده بودند که با اینکه مشاوری داریم از سازمان جهاد کشاورزی و مرکز تحقیقات کشاورزی کرمان گفتیم با مشاوری دیگر هم مشورت کنیم. آقایی بودند که در تلویزیون مرتب در خصوص کشاورزی و… صحبت میکردند. من دو سه هفته با ایشان صحبت کردم تا به کرمان بیاید اما میگفت من باید بروم شمال و بازدیدی از کشاورزی و درختان آنجا دارم که من به وی گفتم یک درخت در کرمان به اندازهی یک جنگل در شمال ارزش دارد و با اصرار زیاد من پذیرفت یک روز بیاید و درختان هفتباغ را بررسی کند. بلیت گرفتم آمد، از صبح تا ظهر بازرسی کرد و ظهر آمد به من گفت من از شما عذرخواهی میکنم، من باید روز اولی که شما زنگ زدید؛ میآمدم. من الان معنی حرف شما را میفهمم. چون نمیدانستم چنین کار بزرگی در کرمان انجام شده است. بعد که رفت تهران در اولین برنامهای که شبکهی آموزش با او مصاحبه کرده بود؛ گفته بود قبل از هر چیز اجازه بدهید من راجع به بازدیدی که هفتهی قبل از کرمان و پروژهی هفتباغ داشتم؛ صحبت کنم و ۷-۸ دقیقه در این خصوص صحبت کرد و از مجموعهی ما اسم برده و همین جملهی من در مورد یک گیاه در کرمان به اندازهی یک جنگل در شمال ارزش دارد را گفته و تأیید هم کرده بود.
میخواهم بگویم هر کس میآید و میبیند که این منطقهی کویری و خشک، این گونه آباد و سرسبز شده است و یک فضای دست کاشت بشر را میبیند؛ آن را بینظیر میدانند. این هم در کشور بینظیر و هم در منطقه شاید بینظیر باشد بنابراین این پروژه در حد یک پروژهی ملی است که هزاران نفر دارند از آن استفاده میکنند و واقعاً باید حمایت شود و همه در نگهداری آن همفکری و همکاری کنند.
اینکه این پروژه مورد رضایت مردم واقع شده که رضایت خداوند هم در رضایت مردم است؛ بهترین چیز است که همهی آن را هم عنایت امیرالمومنین میدانم.
آیندهی هفتباغ علوی را چگونه میبینید؟
پروژهی هفتباغ علوی اگر واقعاً حمایت همهی بخشهای استان را داشته باشد؛ میتواند به یکی از زیباترین مناطق گردشگری کشور تبدیل شود و میتواند در رونق گردشگری استان، سهم و نقش بسیار زیادی داشته باشد. ما الان مشکلات زیادی را در هفتباغ علوی داریم که من طی چند نامه آنها را به آقای استاندار اعلام و خواهش کردهام که جلسهای بگذارند و به این مسائل رسیدگی شود. زیرا ظرفیت فوقالعادهای است برای اجرای پروژههای گردشگری و قرار هم بر این بوده که همهی زیر ساختها در هفتباغ آماده شود؛ پروژههای گردشگری اجرا شود و یک جاذبهی گردشگری استان کرمان باشد. الان هم یک پروژهی استثنائی است. اینکه در یک منطقهی خشک و گرم، میلیون تن ماسه جمعآوری شود و به جای آن ۶۰ هزار درخت کاشته شود. همهی درختها هم به روش آبیاری مدرن (قطرهای) آبیاری شود؛ یک کار خوب است. هر ساله میلیونها تومان هزینهی نگهداری و رسیدگی به این درختهاست. در کنار آن ما هیچ منبع درآمد دیگری جزء فروش زمین نداریم که فروش زمین هم الان به خاطر اینکه خیلی زمینی باقی نمانده، درآمد زیادی ندارد و باید برای آیندهی هفتباغ، خود مسئولان کمک کنند؛ همکاری کنند؛ راهکار ارائه دهند تا این پروژه، یک پروژهی ماندگار باشد.
روزی چند ساعت کار میکنید؟
زمانی که با آقای مرعشی کار میکردیم روزی حداقل ۱۶-۱۵ ساعت کار میکردم، حتی ماه رمضان، آقای مرعشی سحرها زنگ میزد، کنفرانس میکردیم موبایل که نبود چند نفری پشت خط میآمدیم صورت جلسه مینوشتیم.
الان هم از صبح تا شب کار میکنم. چون هم رئیس کمیسیون گردشگری هستم هم رئیس هیأت بسکتبال هم مدیرعامل شرکت عمران هفتباغ علوی هستم و هر وقت خانه میروم هم کلی کاغذ همراهم میبرم.
خانواده شاکی نمیشوند؟
باید بگویم در دورهی ۱۰ سالهای که با آقای مرعشی کار میکردم اگر خانم من همکاری و مرا درک نمیکرد و مسئولیتپذیر نبود، زندگی ما از هم پاشیده بود. من دائم در حال کار بودم و کمتر خانه بودم. به طوری که هیچ خاطرهای از بزرگ شدن فرزندانم ندارم حتی تاسوعا و عاشورا هم با آقای مرعشی به هیأتهای مذهبی سراسر استان سر میزدیم و در مجالس شرکت میکردیم و نمیتوانستیم با خانواده باشیم. حتی من یک بار به سفر حج رفته بودم میخواستم مرتبهی دوم بروم که آقای مرعشی نگذاشت و گفت یک بار رفتن به حج کافی است و کلی کار داریم و مردم گرفتاری دارند معنی ندارد تو رها کنی و دوباره به حج بروی و نگذاشت سفر دوم را بروم….
هیچ وقت فکر میکردید؛ این پستها را داشته باشید؟
نه، هیچوقتی فکر نمیکردم. من دانشگاه میرفتم و در کنار آن در صداوسیما، در واحد خبر کار میکردم من هیچوقت کاری که دارم را ساده نمیگیرم هم خیلی پیگیر هستم، هم خیلی حساس، همین الان من هفتهای یکی دوبار تمام هفتباغ را دور میزنم، ایرادها را میبینم؛ حتی اگر تابلویی کج شده باشد؛ آن را اصلاح میکنم.
اگر صحبت خاصی دارید بفرمائید.
۱۰ سالی که من در استانداری بودم (در زمان آقای مرعشی) اوج کار آقای مرعشی در کرمان بود که متأسفانه من آن اتفاقات و کارها را یادداشت نکردم شاید اگر من آن اتفاقات را یادداشت میکردم؛ پرفروشترین کتاب سال میشد؛ آن ۱۰ سالی که دورهی شکوفایی استان کرمان بود. پروژههایی مثل اولین شرکت هواپیمایی خصوصی که مالک هواپیما شد؛ هواپیمایی ماهان کرمان بود که الان هم در کشور حرف اول را میزند؛ کرمان است. اولین منطقهی ویژه اقتصادی در کشور در سیرجان ایجاد شد؛ دومین در کشور که در بم ایجاد شد و بعد از آن جاهای دیگر کشور این کار را انجام داد. مس شهید باهنر، خودرو سازی بم و…همه خدماتی است که در آن زمان انجام شد…