آوید نیوز: خبر تکان دهنده بود. در حالی که عدهای سرگرم رای جمع کردن هستند، جامعه در بهت و شوک ناشی از کشتن و مثله کردن بابک خرمدین کارگردان جوان توسط پدر و مادرش، مانده و حیرت مردم وقتی دو چندان میشود که پدر و مادر به راحتی میگویند پشیمان نیستیم! همینقدر دردناک و ترسناک!
میدانید ربط این دو مساله چیست؟ این است که هر کس رای میاورد، مسئولیتش در برابر این مسائل و اصلاح جامعه ده برابر میشود … که باید بداند جامعه نیاز به درمان دارد …
کاش به جای دعواهای انتخاباتی برای نشستن بر مسند قدرت و استفاده از رانتهای مختلف، بر سر اصلاح جامعهی بیمار شدهمان، دعوا میکردیم، کاش برای ارایهی راه پیشگیری و درمان مشکلات جامعه، میجنگیدیم.
این چه جامعهای است که عواطف انسانی، اخلاقیات، و سلامت روح و روان این قدر تنزل پیدا کرده است؟
لطفا نگویید این مختص جامعه ما نیست و در همهی جوامع اینچنین مواردی پیدا میشود!!! چون دقیقا مثل این است که به یک نفر بگویند تو ادب نداری و او پاسخ دهد: “بچه همسایه که خیلی بیادب تر از من است.”
من معتقدم در این موارد، باید دو طرف مساله را دید . هم قاتلان هم مقتولین، اینکه بر این افراد در دوران با هم بودن از ابتدا تا انتها چه گذشته است؟
برخی میگویند کرونا و خانهنشینی عامل ایجاد اختلافات خانوادگی شده ،اما از نظر من کرونا عامل اختلافات نشده بلکه فقط عامل بروز و دیده شدن سریعتر شکافهای بین فرزندان و والدین و همسران شده است که تا الان با دور بودن از هم کمتر خودش را نشان میداده است.
حتمن در تربیت والدین اشکال وجود دارد که نتیجهی کار باب میل خودشان هم نیست و به حدی با آرمان و عقاید صحیح و ناصحیح هم ، فاصله پیدا میکنند که به مرز جنون میرسند.
اخر مگر چیزی غیر از جنون آنی وجود دارد که پدر و مادر بتوانند شریانهای حیاتی دلبرکان شیرین خودشان را قطع کنند مگر آن پدر و مادر حتی اگر زنده بمانند، از زندگی لذت میبرند یا خوشحال و خوب هستند؟ حتی اگر به دروغ به زبان بگویند راحت شدیم… اما همه میدانیم در دلشان غوغایی است و آنها هم با بچهشان کشته میشوند
به راستی چقدر شکاف فکری، اخلاقی و اعتقادی بین دو نسل به وجود آمده است و چرا؟
کاش قبل از بچهدار شدن، کلاسها و دورههای آموزشی میگذاشتند…
چرا که والدین هم تقصیری ندارند، شیوههای صحیح فرزند پروری را بلد نیستند و نمیدانند در مقابل کنشهای فرزندان، چه واکنشی داشته باشند. در نتیجه در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی فرزند، به مشکلات بزرگی برمیخورند که نمیشود حتی فکرش را هم کرد.
در واقع هیچ وقت نمیشود قبول کرد انسان دوست داشته باشد جگر گوشهای که روزگار کودکی، از زخم شدن دستش ناراحت میشده ، را امروز با دستان خودش بکشد چه با داس چه با کارد چه با هر چیز دیگر…
آخر چگونه میشود یک مادر بتواند پیوند عاطفی خودش را بریده و خون فرزند سلاخی شدهاش را ببیند ؟
در آخر مسئولان عزیز ، فقط به فکر جمع رای و نشستن بر مسند قدرت نباشید این قدرت، مسئولیت دارد…و شما در قبال افراد جامعه مسئول هستید.
نمیتوانید بگویید مشکلات خانوادگی داشتند و …
تو باید آموزش را اجباری کنی، مشاورههای روانشناسی رایگان بذاری، مهارت زندگی رو اجباری کنی…
میفهمی داستان نشستن بر قدرت، داستان رسیدن به آرزوهایت نیست… داستان خدمت به خلق خداست …
میفهمی که ما ادعای جامعهی اسلامی داریم و نباید اینقدر مشکل روپوستی و زیر پوستی داشته باشیم؟
لطفا وقتی رای آوردید بفهمید بدون راهکار پیشگیری و درمان این جامعه بحرانی شده، موفق نیستید حتی اگر جیبتان پر از پول شده باشد … بدانید فقط و فقط آموزش و آموزش، ارتقای آگاهی و آگاهی ، دانش و دانش، یاددادن مهارتهای زندگی و اجباری کردن مشاوره قبل ازدواج و فرزندآوری است که این جامعه بحرانزده را نجات میدهد.
مسئولان باید مهارت و دانش والدین را در مورد شیوههای فرزند پروری افزایش بدهند و در مدارس، دانشگاه ها و … مشکلات نوجوانی و جوانی با مشاوران کاربلد نه یک عده بیسواد که فقط مدرک دانشگاهی از دانشگاههای دار قوز آباد را دارند، حل شود.
و ما والدین یاد بگیریم برخی قوانین سنتی نادرست مثل زندگی کردن اجباری فرزندان مجردمان در کنار خودمان را کنار بگذاریم و اجازه بدهیم از ۱۸ سالگی به طور جداگانه و مستقل زندگی کرده و ضمن کسب درآمد و استقلال مالی و درک سختی کار و درآمدزایی، برای آیندهشان خودشان تصمیم بگیرند . فقط مشاور خوبی باشیم و اگر بلد نیستیم به کارشناسان خبره رجوع کنیم.