آویدنیوز: فیلمفارسی از بین نمیرود، بلکه از حالتی به حالتی دیگر تبدیل میشود و در همه دورانها وجود دارد.
شاید از بداقبالی ما بود که سینمای ایران در سالهای اولیه از سینمای عامه پسند هند و مصر و ترکیه الگو گرفت و فیلمفارسی با گوشت و خونش عجین شد. در آستانه چهلمین دوره جشنواره فیلم فجر، آدم میبیند طرز تفکر فیلمفارسی وار کماکان در سینماگر و تهیه کننده و سینمادار و مسئول و تماشاگر این سینما وجود دارد و انگار نه انگار نیم قرن گذشته.
آدم گاهی گذارش میافتد به سینمای پرافتخار ایران قبل از انقلاب. فقط نگاه کردن به پوستر فیلمها کافیست تا دستمان بیاید چه خبر بوده. کمتر پوستر متفاوتی دیدم. اکثر پوسترها یک الگو را تکرار کردهاند. چند کله از قهرمانان مرد خشن و غیرتی و خوشتیپ و البته زنی نیمه برهنه در جلو. حتی پوستر فیلم «عمو فوتبالی» هم زنی پایین دارد که به تماشاگر یادآوری شود آن «چیز» اصلی در فیلم هست. پوسترها نشان میدهد تهیهکننده و کارگردان و طراح پوستر حواسشان بوده که حتماً باید صحنه «لُختی» فیلم در پوستر و اعلان سر در سینما نمود داشته باشد. آدم خیال میکند وزارت فرهنگ و هنر آن دوره بخشنامه کرده اگر پوستری زنی نیمه برهنه نداشته باشد تایید نمیشود! اسم فیلمها هم اکثراً اشاره به آن «چیز» اسمشو نبر دارد: زن باکره، روسپی، شوهر پاستوریزه، آلوده، تختخواب سه نفره، شوهر جونم عاشق شده و…
اکران خارجی در دهه پنجاه هم دست کمی از فیلمفارسی ها نداشته و سینماها در تسخیر فیلمهای «نیمه» سبک تینتو براس و لاندا بوتزانکا بوده.
میشود فهمید اینکه میگویند سینمای ایران در نیمه دهه پنجاه به آخر خط رسیده بود راست است. حتی اگر انقلاب نمیشد هم آن سینمای ورشکسته به بن بست میرسید. موج نو و سینمای مستقل و هنری و روشنفکرانه امثال فریدون رهنما در سلطه کامل فیلمفارسی مجال نفس کشیدن نداشتند. بخشی از انقلابیون خشمگینی که سینماها را در سال ۵۷ آتش زدند همان مردانی بودند که به دیدن فیلمهای لُختی میرفتند و تخمه میشکستند و کیف میکردند.
اما درد اینجاست که پس از چهل سال، اگر پوسترهای محصولات جریان اصلی امروز سینمای ایران را کنار پوسترهای فیلمفارسی بگذاریم چندان تفاوتی نخواهیم دید. فقط زنهای نیمه برهنه حذف شدهاند و مابقی مناسبات همان است که بود. همان شوخیهای جنسی در لفافه بیان میشوند و بازی با خط قرمزها هنر و زرنگی محسوب می شود و…