از کرمانیهای طرفدار «خطو»تا وزارت خارجه و ایرانیهای خارج کشور، همه در گفتو گو با مهدی حشمتی
آوید نیوز ـ «مهدی حشمتی» متولد ۱۵ اردیبهشت سال ۱۳۶۲ در کرمان و دارای مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی و دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر است. وی از زمان دانشآموزی در مدرسه در انجام کارهای هنری فعال بوده است اما شروع جدی کار هنری او از سال ۷۹ با ورود به عرصهی تئاتر و بازیگری در نمایشهایی مانند سلطان مار، کاظم، اردوگاه اسرا، دربارهی اصغر و … بوده است. بعد از این تجربهها، او کارگردانی تئاتر را آغاز میکند و در سال ۸۶، نمایش «خشم و هیاهو» نوشتهی «مهرداد رایانی» را به عنوان اولین کار خود کارگردانی کرده و بعد از آن ۵-۴ کار را کارگردانی میکند که شاخصترین آنها «پیچ خطرناک» است که در جشنوارهی تئاتر سال ۱۳۹۲ استان، ۹ جایزه میگیرد و به جشنوارهی فجر میرود. سال ۹۴ هم تئاتر «مشنگها» را اجرا میکند که با استقبال مواجه شد. در کنار اینها، او مجریگری را هم انجام میدهد اما کارگردانی و صداپیشگی مستر لاین یا آقای خطو که نه تنها در کرمان بلکه در سراسر ایران و حتی خارج از کشور طرفداران زیادی پیدا کرده، محبوبیت او را افزایش داده است.
شاید باورتان نشود که روزی جلوی سینما شهر تماشا داشتم سوار ماشین میشدم آقایی جلوی مرا گرفت و گفت ما بعد از چند سال دیشب با دیدن کلیپ شما خانوادگی دور هم خندیدیم و من نمیدانستم باید خوشحال شوم یا غمگین؟
آقای حشمتی چگونه وارد عرصهی اجرا شدید؟
من در آرزوهای دوران کودکیام به هر چیزی فکر میکردم الا مجریگری. ماجرای ورود من به کار «اجرا» این بود که دوستی به نام آقای «نجمالدینی» دارم که در حال حاضر معاون صدا و سیمای کرمان هستند. ایشان در آن زمان یک برنامهی تلویزیونی تحت عنوان «حس نو» برای نوجوانان تهیه میکردند و در جریان کارهای من مثل گزارشگری، کارگردانی و بازیگری در صدا و سیمای کرمان و جوایز زیادی که گرفته بودم، بودند. به همین دلیل به من پیشنهاد مجریگری این برنامه را دادند و این شد که من برای مجریگری تست دادم. این کار به نوعی اولین تجربهی اجرای زندهی من در مرکز کرمان بود که استرسهای خودش را داشت. علیرغم اینکه من تجربهی بازیگری، ارتباط با مخاطب و کارگردانی داشتم اما باز هم استرسهای این اجرا زیاد بود. بعد از آن برنامه، کم کم وارد کار اجرا شدم و تا چشم باز کردم مجری شده بودم. بعد از آن سعی کردم حالا که وارد عرصهی تخصصی اجرا شدم؛ علم و تجربهی خود را زیاد کنم. بنابراین در دورههای مجریگری صدا و سیمای کرمان شرکت کردم و بعد از آن، دیگر کار اجرا را هم در فضای باز (استیج) و هم در استودیو و هم همایشها انجام میدهم. آخرین اجرای تلویزیونی من، برنامه شبهای کرمان بود و اگر اتفاقی نیفتد قرار است برنامهی ویژه نوروز را هم اجرا کنم.
تئاتر را بیشتر دوست دارید یا اجرا؟صد در صد تئاتر را بیشتر از اجرا دوست دارم. تئاتر یک لذتهایی در درونش دارد که هر کس یکبار آنها را چشیده باشد؛ دیگر نمیتواند آن را رهایش کند. در حقیقت صحنهی تئاتر ما را رها نمیکند و به قول معروف خاک آن دامنگیر است. ارتباط چشم به چشم و نفس به نفس با تماشاگر تئاتر چیز دیگری است. البته اجرا را هم خیلی دوست دارم چرا که اگر امروز در اجرا به گفتهی دوستانم موفق بودم؛ مطمئناً به خاطر تجربهی تئاتر و بازیگری در آن بوده است که به شدت به من کمک کرد و شیوهی مجری – بازیگر که امروز در کشور طرفدار بسیاری دارد را ابتدا من با آقای محمدحسنی در کرمان اجرا کردیم که مورد استقبال هم واقع شد.
برویم سراغ مسترلاین؛ یکی از کارهای موفق شما که نه تنها در کرمان بلکه در سراسر ایران و حتی خارج از کشور، طرفداران زیادی پیدا کرده؛ «آقای خط» یا «خطو» و یا «مسترلاین» است؛ در این خصوص و اینکه ایدهی این صداپیشگی چگونه شکل گرفت؛ توضیح دهید.
زمانی که فضای مجازی هنوز خیلی گسترده نشده بود و نرمافزارهایی مانند تلگرام هنوز وجود نداشت؛ ما یک کلیپ انیمیشنی با نام «گنه کرد در بلخ آهنگری» را کار کردیم که از طریق بلوتوث همه جا پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. به طوری که یکی از دوستان تعریف میکرد وقتی از فرودگاه تهران به سمت کرمان میآمده خانمی در اطلاعات پرواز، بعد از اینکه میفهمد او کرمانی است، میگوید: من کلیپی با نام «گنه کرد…» را با لهجهی کرمانی دیدم؛ بسیار خوب بوده و خوشم آمده است. این برای ما جالب بود. بعد از آن، دیگر ما کار صداپیشگی انجام ندادیم ولی پیشینهی موفق اجرای این انیمیشن را داشتیم تا اینکه یک روز همان تیمی که کار «گنه کرد در بلخ آهنگری» را انجام داده بودند (شامل آقای «علی زارعی» انیماتور، من و منصور محمدحسنی به عنوان صدا پیشه) به پیشنهاد آقای زارعی قرار شد کار جدیدی را شروع کنیم و انیمیشن معروف آقای خط که بین دههی شصتیها، کارتون معروفی بود را با لهجهی کرمانی اجرا کنیم. بهانهی ساخت آن هم فرستادن به جشنوارهی فیلم کوتاهی بود که یک بانک برگزار کرده بود. خلاصه اولین قسمت آقای خط که مربوط به تبلیغ آن بانک میشد را با لهجهی کرمانی کار کردیم که اتفاقاً در آن جشنواره رتبهای نیاورد ولی بعد از مدتی دیدیم این کار پخش شده و خیلیها از آن تعریف میکنند و میگویند: «آقا! کاری که ساختید؛ بسیار خوب است.»
خاطرم هست وقتی یکی از دوستانم این جمله را به من گفت: من که اصلاً ذهنم به سمت آقای خط نمیرفت؛ گفتم کدام کار؟ گفت: آقای خط و بعد دیدیم این کار در بسیاری از نقاط کشور پخش شده و خیلی هم گل کرده است و این انگیزهای شد که ما شروع به ساخت و تولید قسمتهای بعدی آقای خط بدون وقفه کنیم.
فکر میکنید دلیل موفقیت آقای خط چیست؟
به نظرم یکی از نقاط قوت کار، استفاده از مسائل روز و مناسبتها بود. مثل انتخابات، توافق هستهای، ترامپ و … به عنوان مثال ما یک قسمتی به نام «ترامپ» ساختیم و حتی یک درصد هم فکر نمیکردیم ترامپ در آمریکا رأی بیاورد. اما شبی که ترامپ رأی آورد؛ آن را پخش کردیم و این خیلی به موفقیت ما کمک کرد.
ضمن اینکه ما کرمانیها از لحاظ فرهنگ، تاریخ و لهجه یک قدمت طولانی داریم که برخی از ما از آن غافل هستیم. شاید بتوان گفت بعضی از واژهها و کلمات لهجهی کرمانی، ازصدها سال پیش استفاده میشده و جز گویشهای قدیمی و پیشینهی تاریخی ما بوده و یا در استان تقریباً از تمام سلسلههای حکومتی آثار تاریخی به جا مانده است. اما برخی از ما، خودمان را قبول نداریم و در مقابل لهجهمان، گارد میگیریم و احساس میکنیم اگر کسی با لهجهی کرمانی صحبت میکند، یک آدم بیکلاس و چیپ است. دل من به عنوان یک کرمانی از این گارد برخی همشهریان نسبت به لهجهمان درد میگرفت. بنابراین این کلیپ را با لهجهی کرمانی و با وسواس زیاد نسبت به اینکه خیلی غلیظ نشود تا قابل فهم نباشد و نیز بهگونهای نباشد که تمسخرآمیز به نظر برسد و در کنار شیرین بیان شدن، تعادل حفظ شود؛ اجرا کردیم و خوشبختانه بعد از اینکه این انیمیشن پخش شد؛ بسیاری از افراد دیدند که این لهجه میتواند شیرین باشد و مثل دیگر لهجهها حفظ و به کار برده شود. مگر اصفهانیها، شیرازیها و … از لهجهشان عار دارند که ما داریم؟! یادم میآید خانمی به من میگفت من هفت سال است که دارم با بچهام کار و مبارزه میکنم تا با لهجهی کرمانی صحبت نکند. کودکم حق نداشت با این لهجه حرف بزند؛ ولی شما با این کلیپ، زحمت هفت سالهی مرا به باد میدهید. یا دیگری میگفت من هر شب باید با آهنگ بچهام را خواب میکردم اما الان کلیپهای شما را میبیند و بعد میخوابد. یعنی این کار حتی برای بچهها هم شیرین بود.
بعد وقتی میدیدیم این اتفاقات خوب راجع به لهجهی کرمانی دارد؛ رخ میدهد؛مصممتر به ادامهی کار تشویق میشدیم. به عنوان مثال خانمی از بندر (بر اساس آمار و گفتهها، کلیپ آقای خط در استان هرمزگان طرفداران زیادی دارد) با گروه ما تماس گرفت و گفت من کرمانیای هستم که چندین سال در بندرعباس زندگی میکنم و همیشه لهجهام را کنترل و پنهان میکردم چون فکر میکردم خوب نیست و مورد تمسخر قرار میگیرم، اما بعداز پخش کلیپ آقای خط در بندر و طرفداران زیادی که پیدا کرد؛ من حالا با راحتی و افتخار با لهجهی خودم صحبت میکنم و دیگر مواظب لهجهام نیستم.
یا اینکه ما در یکی دو قسمت آمدیم چند اصطلاح و کلمهی سادهی انگلیسی را جا دادیم. جالب اینکه یک معلم زبان به من گفت: ما باید کلی زحمت بکشیم تا بچهها اصطلاحات و کلمات انگلیسی را یاد بگیرند؛ اما با دیدن این کلیپ، به راحتی این اصطلاحات را یاد گرفتند.
کارکرد دیگر آقای خط، شادیآفرینی و ایجاد نشاط بین مردم بود. شاید باورتان نشود روزی جلوی سینما شهر تماشا داشتم سوار ماشین میشدم که آقایی جلوی مرا گرفت و گفت ما بعد از چند سال دیشب با دیدن کلیپ شما خانوادگی دور هم خندیدیم. من نمیدانستم باید خوشحال شوم یا غمگین؟ غمگین از اینکه خانوادهای سالها دور هم نخندیدند و خوشحال از اینکه بعد سالها، این کلیپ باعث شادی و خندهی آنها شده است. بنابراین کارکرد شادیآفرینی این انیمیشن هم از دیگر جذابیتهای آن است.
ضمن اینکه کاراکتر مسترلاین، یک کاراکتر چندوجهی بود که یکی از نقاط قوت آن، رک گویی و بیان حرفهاییست که دیگران به راحتی نمیتوانستند آنها را بگویند. دیگری نقد خودمان، جامعه و مردم است که باعث جذابیت این شخصیت شد و مردم میگفتند چقدر راحت و رک حرفهای ما را میزنید. همچنین دلیل دیگر موفقیت «خطو» ارتباطاتی بود که ما با مخاطب داشتیم و آنها را در کار دخیل میکردیم.
کار را از نظر تکنیکی چگونه میبینید؟
ما در این کلیپ، کاری به بحث هنری و تکنیکهای آن نداریم. من اگر بخواهم تکنیک خودم را نشان بدهم، در اجرا و کارهای تئاتر نشان میدهم ولی وقتی سراغ مسترلاین میروم؛ دیگر هدفم تکنیک نیست، بلکه هدفم شیرین بیان کردن و احیای لهجهی کرمانی و انتقال آن به غیرکرمانیها، شادیآفرینی و بیان مسائل روز با طنز است. همین که برخی به ما میگویند من مشکلی داشتم و ناراحت بودم که با دیدن کلیپ شما نه تنها مشکل را فراموش کردم و کلی خندیدم بلکه آن را به سایر دوستانم فرستادم تا آنها هم بخندند. همین کارکرد برای ما خیلی مهم و ارزشمند است.
ما در مسترلاین باید بسیار مراقبت باشیم که نه خیلی غلیظ کرمانی حرف بزنیم و نه از لهجهی کرمانی دور شویم. این اعتدال را باید به خوبی حفظ کنیم؛ صادقانه باید بگویم من حتی یک نفر را ندیدم و نشنیدم که بگوید شما لهجهی کرمانی را خراب کردید و همه راضی بودند.
و این گونه آقای خط شکل گرفت؛ بعد از این موفقیت، چگونه به راه خود ادامه دادید؟
از قسمت دوم به بعد تصمیم گرفتیم حساب شده و هدفمند کار کنیم. این بود که اتاق فکری تشکیل دادیم و این بار خود من در نقش مسترلاین و به عنوان کارگردان هنری، آقای «منصور محمدحسنی» در نقش آقای مهندس، خانم «زهرا استاد نارویی» هم در نقش خواهر آقای خط و پسر بچه و آقای «علی زارعی» هم به عنوان انیماتور و هم کارگردان هنری، شروع به کار کردیم. لازم به ذکر است این کار کاملاً به صورت گروهی و تیمی تهیه میشود. گاهی من مینویسم گاهی آقای محمدحسنی و … بعد هم با همفکری یکدیگر آن را اصلاح میکنیم و همه هم نظر میدهند. متن را نهایتاً دور هم میخوانیم و بعد از بازنویسی و اصلاح، ضبط میکنیم. البته بداههگویی هم در این کار وجود داشت و مهم بود.
در ضبط و تولید کار هم وسواس زیادی داشتیم. شاید بارها دیالوگها را تصحیح میکردیم و یا حتی بعد از ضبط اگر احساس میکردیم کار خوب نشده، آنرا پخش نمیکردیم که این هم از دیگر دلایل موفقیت مسترلاین است.
از نظر خود شما بهترین قسمت «آقای خط»کدام است؟
به نظر من اوج آقای خط، قسمتی است که در مورد لهجهی کرمانی است. آنجایی که آقای خط گریه میشود که چرا لهجهی ما را مسخره میکنید؟ ما به این لهجه افتخار میکنیم. این قسمت البته علاوه بر دغدغهی ما از یک اتفاق واقعی گرفته شده بود. از درگیری یک خانم کرمانی با یکی از خانمهای شهرهای شمالی که به خاطر توهین به لهجهی کرمانی اتفاق افتاده بود. این خانم برای ما میگفت من خیلی هم روی لهجهی کرمانی تعصب نداشتم اما تمسخر آن خانم، به حدی مرا ناراحت کرد که با او درگیر شدم. اینها ارتباطاتی بود که ما با مخاطب داشتیم و آنها را در کار دخیل میکردیم.
مسئولان کشوری و استانی نسبت به این کلیپ چه عکسالعملی نشان دادند؟
اکثر شخصیتهای کشوری و استانی، عکسالعمل مثبتی نسبت به این کلیپ داشتند.شاید جالب باشد بدانید از دفتر وزارت امور خارجه آقای ظریف، وزیر کشور (آقای رحمانی)، آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور به من زنگ زدند و عنوان کردند که کلیپ را دیده و پسندیدهاند. به طور مثال مسئول دفتر آقای جهانگیری به من زنگ زدند و گفتند آقای جهانگیری به من دستور دادند که کلیپهای شما را ببینم و حتماً برای ایشان بفرستم و ایشان هم تمام قسمتها را دیدند و بسیار دوست دارند. یا باز به گفتهی مسئول دفتر آقای جهانگیری، مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام قسمت لهجهی مسترلاین را دیده و بسیار پسندیده بودند. آقای استاندار و مدیر کل صدا و سیمای کرمان هم وقتی وزیر کشور (آقای رحمانی فضلی) به کرمان آمده بودند، کلیپ پولهای بلوکه شده را به ایشان نشان داده بودند که بسیار پسندیده بودند.یکی از دوستان میگفت این کار انتخاباتی در مجلس بسیار گل کرد و بین برخی نمایندگان دست به دست میچرخید و … که همه عکسالعمل و بازخوردهای مثبت بودند. در استان هم برخی از مسئولان کلیپ را دیده و ابراز رضایت و ما را تشویق کردند. از جمله آقای مهندس رزمحسینی استاندار کرمان که بعد از دیدن این کلیپ از طریق روابط عمومیشان، تیم ما را دعوت و تشکر کردند و گفتند که از این کار حمایت معنوی میکنیم. مدیر کل صدا و سیمای کرمان هم با اینکه تازه به این سمت منصوب شده بودند؛ کار را دیده و پسندیده بود و یک قسمت برنامهی سال تحویل (نوروز۹۵) که ویترین شبکهی استانی است را به ما اختصاص داد. البته من از تعدادی مدیران استان توقع داشتم که عکسالعملی نشان بدهند. زیرا یک جنبهی کار در جهت معرفی کرمان و لهجه کرمانی هم بود اما آنها هیچ عکسالعملی نشان ندادند که چندان مهم هم نیست. زیرا مردم با استقبالشان به ما نشان دادند که راه را درست انتخاب کردیم و پاداش را از آنها دریافت کردیم.
به عنوان مثال در قسمت دوم یا سوم ما شماره موبایل و ایمیلی پایان کلیپ داده بودیم که یک روز تعدادی از کرمانیهای مقیم لسآنجلس به من زنگ زده و دعوتنامهای برای ما فرستاده بودند تا به آنجا برویم. همچنین از استرالیا، هلند و … تماسهای متعدد و ایمیل داشتیم. یک آقایی هم از خارج از کشور به ما زنگ زد و گفت: «ما برعکس همه که وقتی کلیپهای شما را نگاه میکنند، میخندند؛ گریه میکنیم. چون یاد کرمان، خاطرات آن و لهجهمان میافتیم و این تفاوت ما با بقیه است.» خانمی هم از آمریکا به ما ایمیل زده بود «من اینجا با دوستانم بر سر زودتر داشتن کلیپهای مستر لاین، کُری دارم. اگر میشود آنها را زودتر برای من بفرستید میخواهم قسمتهای «خطو» را زودتر بین دوستانم پخش کنم و بگویم من اولین نفری هستم که کار را دارم.»
همچنین دابسمشهای جالبی که از این کار ساخته شده به عنوان مثال دو کرمانی که در آمریکا جلوی کاخ سفید رفتند و قسمت تهاجم فرهنگی را به خوبی به صورت دابسمش کار کردند.
یزدیها هم از کلیپهای ما استقبال خوبی داشتند و حتی پیشنهاد ساخت «خطو» را با لهجهی یزدی به ما دادند که البته اینها لطف خداوند و حمایت مردم از سیاسیون گرفته تا افراد خارج و داخل کشور و هماستانیهاست. جالب است بدانید یکی از هتلداران یکی از شهرهای کشور کلیپ ما را دیده بود و آن را به مدیر میراث شهرشان نشان داده بود؛ او هم پسندیده بود و از طریق این هتلدار به من زنگ زدند و گفت هر مقدار هزینهای بخواهید میدهیم تا این کار را برای ما بسازید. در حالیکه میراث ما توجهی به این مسأله و اهمیت آن نکرد. ما حتی میتوانستیم توریست لهجه داشته باشیم ولی کسی اهمیتی نداد.
آقای خط در حال حاضر در چه حالی است؟
در حال حاضر بیش از سه ماه از آخرین کاری که ساختیم؛ میگذرد. زیرا میخواهیم یک تغییر اساسی در کار و گرافیک آن اعمال کنیم. زیرا در حال حاضر کار ما خیلی سخت شده است. وسواس ما از قسمتهای چهارم به بعد زیادتر شد و دیگر نمیتوانیم هر چیزی را ضبط کنیم و کیفیت کار بسیار برای ما مهم است زیرا توقعات بسیار بالا رفته است.
الان که مسترلاین به اوج خود رسیده دیگر احساس میکنیم باید گرافیک ما عوض شود. زیرا برخی میگفتند گرافیک آن ساده و ابتداییست و عدهای هم میگفتند همین سادگی باعث جذابیت کار است. از لحاظ سوژه و متن به دلیل بالا رفتن توقعات و جذابیت کار، باید دنبال محتوا، سوژه و متن قویتر باشیم و وسواس ما بیشتر باشد. به طور کلی به دنبال یک تحول اساسی در مسترلاین هستیم و مسترلاینی شیکتر و بهتر ارائه خواهیم کرد. البته باید بگویم بیش از سه ماه است که ما کلیپی به دلایل گفته شده نساختیم و اگر کلیپی جدید ارائه شده یا میشود کار ما نیست.
به نظر میرسد فضای مجازی به موفقیت و دیده شدن مسترلاین کمک زیادی کرده است؟ آیا موافق این نظر هستید؟
فضای مجازی کارکردهای مثبتی دارد و واقعا میتواند در معرفی یک تمدن، شهر، لهجه و … تأثیر داشته باشد. به واقع اگر این گستردگی فضای مجازی نبود، نمیتوانستیم کار را به این گستردگی نمایش دهیم.
سختی کار شما؟
این کار تحت حمایت و پوشش هیچ جا نیست. ما یک تیم چهار نفره به خاطر عشق و علاقه به شهرمان کرمان (شعار نیست) و مردمانش و نیز لذت بردن و شاد کردن آنها این کار را انجام میدهیم. شاید به نظر کار سادهای بیاید ولی همین مورد پسند واقع شدن، اعتدال در لهجه، انتخاب صحیح سوژه، بسیار سخت و مهم است.
مسترلاین اسپانسر خاصی هم دارد؟
تا الان اسپانسر نداشتیم و خودمان هم به دلایلی به جذب آن تمایلی نداشتیم. زیرا اول اینکه هر کاری را دوست نداریم تبلیغ کنیم و دیگر اینکه ما در وهلهی اول انتقال آنچه میخواهیم به مخاطب ارائه کنیم برایمان مهم است. اما برخی دوستان که مایل هستند تبلیغاتشان در کار پخش شود؛ دوست دارند تمام مفاهیم را تحت پوشش قرار دهند و این با سیاستهای ما در تضاد است. بنابراین علیرغم تمایل برخی افراد و شرکتها، تاکنون در کارهای ما تبلیغی صورت نگرفته است.
برخی میگویند شما برای تولید آقای خط از امکانات رادیو کرمان استفاده میکنید. آیا صحت دارد؟
خیر، فقط قسمتی که قرار بود نوروز از شبکهی کرمان پخش شود؛ با حمایت مدیر کل محترم سازمان صدا و سیما، مدیر رادیو کرمان و معاونت محترم سیما در استودیوی رادیو کرمان ضبط و در زمان سال تحویل از شبکهی کرمان پخش شد و قسمتهای بعدی را در استودیوی شخصی که تجهیز کردیم، ضبط نمودیم.
یک نظر
ناشناس
۲ بهمن ۱۳۹۸ در ۰۱:۲۹من هم که مدت زیادی از زندگیم را کرمان گذراندم،ولی والدین کرمانی ندارم ،این انیمیشن خاطره انگیز هست برایم ،زیبایش در همین سادگی هست،هم سادگی در لهجه هم سادگی درگرافیک.من یاد کاریکاتور های کتاب شل سیلور می افتم،که ساده هستند ولی پر محتوا.