در خصوص تشله بازی، بازی محبوب کودکان دههی پنجاه
آوید نیوز: در سالهای نهچندان دور و بیشتر در میان کودکان دههی پنجاه، یکی از سرگرمیهای پرطرفدار بازی با گویهای کوچک و شیشهای به نام «تیله» بود. بچههای کرمانی به آنها «تُشله» و «گُله» هم میگفتند. تشلهبازی هم بعد از فوتبال با توپ پلاستیکی محبوبترین بازی بین کودکان آن زمان بود. و این بازی مهارت خاصی میخواست که هر کسی نداشت.
کسانی که در تشلهبازی مهارت داشتند همیشه جیبشان پر از تشله بود که بر اساس زمینی که در آن بازی میکردند، تشلهی مناسب را انتخاب میکردند
تشلهبازان آماتور
برای آماتورها بهترین جا برای تشلهبازی، منزل و روی فرش هال وسیع خانههای آن زمان بود. بدین ترتیب که تشلهها را در امتداد هم و روی یک خط صاف و با فاصلهی ۱۰ سانتیمتر از هم میچیدند و هر کدام از بازیکنان در فاصلهای مناسب و مساوی از صف تشلهها روبهروی هم مینشستند و شروعکنندهی بازی، تشلهای را جلوی خود و روی فرش میگذاشت و انگشت اشاره یا میانی خود را به انگشت شست خود قفل میکرد و با ضربهی محکم و دقیق، صف تشلهها را هدف قرار میداد. تشلهی اصلی به هر تشلهی هدفی که برخورد میکرد، آن را از بازی خارج میکرد و در اختیار زنندهی ضربه قرار میداد. بعد از حذف شدن تمام تشلههای هدف، بازیکنی که تشلهی بیشتری در اختیار داشت برندهی بازی بود.
گاهی وقتها رهگذری بیهوا از میان زمین بازی رد میشد و آنها را شوت میکرد. در این هنگام پیدا کردن تشلهها کاری بس دشوار بود و علم خاصی داشت. میبایست کلهات را از سمت یکی از گوشها به زمین میچسباندی و با یک چشم زمین را نگاه میکردی.
حرفهایها
تشلهبازهای حرفهای برای خود قوانین از پیش تعریفشده در خصوص بازی و زمین آن داشتند.
اول اینکه برای انتخاب زمین، وسواس بسیاری به خرج میدادند. البته در آن زمان که کوچهها، خاکی بودند و زمین خالی هم در محلهها کم نبود، پیدا کردن یک زمین در ابعاد یک در دو و نیم متر کار سختی نبود. بعد از پیدا کردن زمین آماده سازی آن آغاز میشد که شامل هموار کردن و جمع کردن خاکهای سطح آن بود. از نقطهی شروع بازی به فاصلهی یک متر یا کمتر یک گودال کوچک به نام «مایه» به عمق ۵ سانتیمتر کنده میشد و سه تای دیگر هم باید در یک راستا با فاصلهی نیم متر از هم کنده شدند. بعد از آمادهسازی زمین چالش اشغال شدن زمین توسط کسانی که دنبال لقمهی حاضر و آماده بودند وجود داشت که گهگاه به جنگ و درگیری هم منجر میشد!
هر تیم دو بازیکن داشت و شروعکنندهی بازی با «تر یا خشک» مشخص میشد و تیم دیگر یکی از تشلههایش را یکی بر سر مایهی اول و دیگری را بر سر مایهی دوم میگذاشت. نفر اول تیم شروعکنندهی بازی، در محل شروع بازی، چمباتمه میزد و با مهارت خاصی تشله را بین انگشت شست و انگشت وسط میگذاشت و انگشت کوچک را روی زمین به عنوان تکیهگاه قرار میداد و با پرتاب انگشت بزرگ با فشار تشله را به سمت مایه میچکاند. کسانی که در این بازی مهارت داشتند با این چکاندن تشلهی حریف را هم میزدند که به آن «سَراِشکن» میگفتند که دو امتیاز داشت. اگر هم تشله داخل مایه نمیرفت یک بار دیگر فرصت داشت تشله را بچکاند و مایه را فتح کند و به همین ترتیب همهی مایهها را فتح میکرد. در حقیقت فتح مایه فرصت دوبارهای بود برای چکاندن مجدد. زدن تشلههای حریف هم امتیاز خودش را داشت. بعد از اینکه هر دو نفر تشلههایشان را چکاندند، نوبت به تیم بعد میرسید.
کسانی که در تشلهبازی مهارت داشتند، همیشه جیبشان پر از تشله بود که بر اساس زمینی که در آن بازی میکردند، تشلهی مناسب را انتخاب میکردند. بعضی از کودکان هم تشلههایشان را در دهانشان نگه میداشتند. که در بعضی مواقع تشله قِل میخورد و بلعیده میشد. تشلههایی هم وجود داشتند که به آنها «پُر چِک» میگفتند. زیرا ازبس با آنها بازی شده بود سطح رویی آنها زبر شده بود و به همین دلیل خیلی خوب بین انگشتان قرار میگرفت.
در بین تشلهها، تشلههای «سهپر» بسیار نایاب و پرطرفدار بودند. داخل این تشلهها یک طیف سه رنگ بود که بسیار خاطرخواه داشت. تشلهی «ششپر» هم هواخواههای بسیاری داشت. با رنگهای متعددی عرضه میشد رنگ «جگری» آن بیشتر متداول بود و چه جگرهایی از تشلهبازان خون کرد.