• خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
    • آوید اسپرت
    • سرگرمی
  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      یک کری خوانی مرگ آور!

      یک کری خوانی مرگ آور!

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

      اینجا از زمین بر آسمان می بارد!

      اینجا از زمین بر آسمان می بارد!

    • آوید اسپرت
      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

    • سرگرمی
      با مهارت تمام بِچِکان!

      با مهارت تمام بِچِکان!

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
    اندر احوالات کوچه باغ له له

    اندر احوالات کوچه باغ له له

    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • دنبال کن
    • Instagram
۰ نظر اشتراک‌گذاری
در حال خواندن
زنی از جنس رادیو
زنی از جنس رادیو
خانه
فرهنگ و هنر
رادیو و تلویزیون

زنی از جنس رادیو

۲۳ خرداد ۱۳۹۸ سمیرا شیخ مظفری رادیو و تلویزیون, فرهنگ و هنر ۰ نظر

نویسنده: سمیرا شیخ مظفری

آوید نیوز ـ وقتی از رادیو و دوران طلاییش صحبت به میان می‌آید؛ یاد همه‌ی آن‌هایی زنده می‌شود که سال‌ها با صدای ماندگارشان، افراد زیادی را شنونده و مخاطب خود قرار داده بودند. آن روزگار نه رقبایی مثل تلویزیون و ماهواره بود و نه گستردگی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی این قدر زیاد. رادیو یکی از دل‌مشغولی‌های مردم کوچه و بازار بود و عاشقانه آن را دوست داشتند و گویندگانش همیشه مهمان خانه‌های‌شان بودند.
ساعت ۵:۰۳ است. صدای محبوب «مانی» به‌همراه پای ثابت این برنامه، به گوش می‌رسد. در طول چند سال گذشته گویندگان مرد برنامه‌ی «پنج‌وسه‌دقیقه» متغیر بوده، اما خانم گوینده همچنان صاحب‌خانه است‌. گویی هیچ‌کس در این برنامه تاب رقابت با او را ندارد. انگار مردم هم نمی‌خواهند صدایی جز صدای خانم گوینده را بشنوند یا این‌که رادیو هر کس را که بخواهد به نامی برساند، صدایش را پیوست صدای خانم ‌گوینده می‌کند. آخر این صدا ۱۰ سال خوش درخشیده است؛ یعنی ۱۰ سال صدایی را با جان و دل پذیرا بودند. همکاری اربابی در برنامه‌های مختلف، آن‌چنان با اقبال همراه شد که عباس فروتن، نویسنده‌ی رادیو، به او، لقب «بلبل رادیو» می‌دهد.
صحبت از «فروزنده اربابی» است یکی از چهره‌های هنر کشور و یکی از ماندگارترین صداهای جادویی که طرفداران بسیاری داشت. نسل مادران و پدران ما، این مسئله را به خوبی به خاطر دارند.
آن سال‌ها هنوز خانواده‌های ایرانی به دختران‌شان اجازه نمی‌دادند که به راحتی وارد عرصه‌ی هنر شوند. به همین جهت گوینده‌ی خانم بسیار کم و حتی می‌توان گفت نادر بود ولی خانواده‌ی او نه تنها مخالفت نکردند بلکه او را حمایت هم کردند تا قدم در این راه پرمخاطره بگذارد. وقتی او به عنوان گوینده، وارد رادیو شد؛ توانست مخاطبین زیادی را جذب کند و پیشنهادات زیادی را در عرصه‌ی کاری خود بپذیرد و به تنهایی پای ثابت چندین برنامه‌ی محبوب آن دوره بود.
«فروزنده اربابی» فعالیت‌های گویندگی خود را در رادیو، با گویندگی برنامه‌های تفریحی و سرگرمی آغاز کرد اما پس از مدتی کوتاه، تهیه‌کنندگان رادیو تشخیص دادند که صدای وی برای برنامه‌های ادبی و هنری مناسب‌تر است.
فروزنده به دلیل صدای دلنشین و لحن بیانی که مختص او بود، توانست به یکی از گویندگان سرشناس آن دوره تبدیل شود. این موفقیت تا آنجا پیش رفت که گوینده‌ی برنامه‌ی جاودان «گلها» شد و در کنار اساتید بزرگ موسیقی ایران، بخشی از هنرش را برای نسل‌های بعدی به یادگار باقی گذاشت.
او که متولد سال ۱۳۱۳ در شهر قم است؛ در روزهای بازنشستگی هم به نقاشی، سرودن شعر، موسیقی و همچنین ترجمه ادامه داد و هیچگاه از هنر جدا نشد.
وی الگویی از مقاومت و ایستادگی یک زن برای فعالیت در عرصه‌ی فرهنگ و هنر، در مقابل جامعه‌ی مردسالار خود بود. «فروزنده اربابی» تنها نماینده‌ی ایرانی در بنیاد بین‌المللی «مولانا» بود. وی با تلاش بسیار توانست لیسانس مترجمی زبان انگلیسی را اخذ کند.
یک سال پیش با او تماسی گرفتم و به ملاقاتش رفتم. صدایش همچنان همان صدای جوانی بود: پرطنین و زیبا. با عشق مرا در باغش در شهریار پذیرفت. باغی که برای فرار از شلوغی و آلودگی هوای تهران و روزهای بازنشستگی به آنجا پناه برده بود. وقتی به آنجا رسیدم، به استقبالم آمد و تعجب کرد که بعد از سال‌ها کسی برای گفت‌وگو درباره‌ی هنرش در سال‌های گذشته نزد او رفته است.
می‌گفت همه او را فراموش کرده‌اند. کنار او نشستم و سفری کردیم به سال‌های نه چندان دور هنر ایران زمین. امروز که در حال تنظیم این گفت‌وگو هستم؛ او دیگر در میان ما نیست.
فروزنده در خرداد ماه سال ۱۳۹۶در سن ۸۲ سالگی به دیار باقی شتافت و اسمش و هنرش را به یادگار نزد ما گذاشت. سال‌های پایانی عمر بانوی رادیو، بیشتر به نقاشی می‌گذشت.
او مانند هنرمندان دیگر عشق را «سِپَر بَلا» و توشه‌ی هر راه نرفته می‌دانست. با مهر و عشقی که بانو اربابی همواره به اطرافیان خود داشت، ثابت کرد هر آنچه در طول این سال‌ها می‌باید از هم‌نشینی با هنر بیابد را به‌دست آورده است. برای همین او برای اطرافیانش پیش از آنکه گوینده‌ای متبحر باشد؛ یک انسان بود و همین مسأله بهانه‌ای شد برای چاپ این گفت‌وگو که آخرین مصاحبه‌اش با یک نشریه است.
روحش شاد و یادش گرامی

از کودکی بگویید.
«خیلی کوچک بودم؛ فکر کنم کلاس چهارم ابتدایی بودم. روزنامه‌ی کیهان و اطلاعات که می‌رسید؛ پدربزرگم من را کنار خود می‌نشاند و می‌گفت بخوان و من برایش روزنامه می‌خواندم و تشویقم می‌کرد. فکر کنم تسلط من در گویندگی، مربوط به آن دوره و آن تمرین‌هاست.»
از نوجوانی و دوران تحصیل بگویید.
من به مدرسه‌ی عالی ترجمه می‌رفتم و ترجمه، رشته‌ی تحصیلی من بود. با مجله‌ی هفتگی جوانان و مجله‌ی سفید و سیاه کار می‌کردم. کار ترجمه را پیگیری می‌کردم و هنوز هم انجام می‌دهم.
می‌دانم اتفاقی وارد رادیو شدید؛ از این اتفاق برای‌مان بگویید.
برادرم نویسنده‌ی کانون آگهی نوین (نیک و نوین) بود. یک روز که به‌ همراه دخترخاله‌ام از خیابان لاله‌زار، مقابل دفتر کار برادرم می‌گذشتیم؛ صاحب استودیوی تبلیغاتی، با شنیدن گفت‌وگوی من با دخترخاله‌ام اصرار به صحبت‌کردن من در همان وسط خیابان کرد. گویا صدایم برای انجام کاری مناسب بود. به اصرار تهیه کننده به آن سوی خیابان و به استودیویش رفتم. در آنجا آقای «تقی روحانی» و خانم «مهین دیهیم» در حال خوانش آگهی بودند. دو گوینده و بازیگری که سال‌ها کار کرده بودند و سابقه‌ی حضور در رسانه را داشتند. از من درخواست کردند که جای خانم دیهیم بنشینم و نوشته‌های برگه‌ای که به دست ایشان بود را بخوانم. بعد از اتمام آگهی، صاحب استودیو راضی از به‌ثمررسیدن زحمت شش‌ماهه‌اش ـ که بالاخره پس از مدت‌ها صدای موردنظر خود را یافته‌ـ آگهی تبلیغاتی را به رادیو ارسال می‌کند. این آگهی از طرف کارشناسان رادیو پذیرفته و فردای آن روز ساعت یک ربع به دو بعدازظهر قبل از خبر، پخش شد. به‌ این‌ ترتیب من ناخواسته به رادیو ایران راه پیدا کردم.
و چگونه این مسیر ادامه پیدا کرد؟
آن سال‌ها شب‌های جمعه، جشنی به نام «هنر» را در سالن‌های مختلف با جمعیت بیش از ۱۰۰۰ نفر برای عموم مردم برگزار می‌کردند که من آن را اجرا می کردم و بین مردم خیلی مورد توجه قرار گرفت. آن جشن و اجرای موفق، آغازی بود برای کار جدیدم و تقریبا هم زمان با آن، کار من در رادیو صبح جمعه از ساعت هشت و نیم تا یازده و نیم آغاز شد. من بودم و عزیزان شنونده. برنامه‌ی جدیدی برای مردم بود و در شهرهای مختلف شروع شد و این توفیقی بود برای شروع برنامه‌های جمعی. خدا را شکر توانسته بودم رضایت مردم را جلب کنم. من هر چه دارم از محبت و کرامت مردم عزیز است که من را تحمل کردند و به من خیلی میدان دادند و استقبال کردند و همین‌ها باعث شد من خیلی جرات پیدا کنم.
چگونه به این جرأت رسیدید؟
من از بچگی جرأت و جسارت ریسک داشتم. خیلی کم سن بودم که روی سن می‌رفتم ولی با جرأت حرف می‌زدم. انگار که مدت‌ها با من تمرین کرده باشند. من از مردم واهمه‌ای نداشتم و از مردم نیرو می‌گرفتم و مردم هم به من خیلی لطف داشتند و به گردن من خیلی حق دارند و این باعث شده که من همیشه آماده‌ی خدمت باشم و البته شانس آورده بودم که مورد لطف مردم قرار گرفته بودم.
از برنامه‌ی «گلها» بگویید و همکاری با آقای «پیرنیا» که معروف بودند «پیرنیا باغبان گلها»
من را به خاطرات گذشته بردید… مرحوم «داوود پیرنیا» آغازگر برنامه‌ی موسیقایی «گلها» همواره به دنبال ارتقای سطح کیفی برنامه‌ی خود بودند. صدای من را مناسب خوانش شعر و مطالب ادبی در گلها دیدند و من به باغ گلهای رادیو که ورود به آن، رؤیای هنرمندان بود؛ راه پیدا کردم. پیرنیا از معدود افرادی بود که در رادیو ظرفیت و مشخصه‌های صدای گویندگان را بر اساس جنس و سونوریته موجود در لحن و ساختارشان تفکیک‌بندی می‌کرد و می‌شناخت. به همین دلیل بود که هرگاه صدایی تازه به رادیو می‌آمد، در صورت خوش‌نشینی در نظر و گوش پیرنیا، وی درخواست دریافت گوینده را برای گلها اعلام می‌کرد و چون بین تهیه‌کنندگان وقت، از نفوذ و قدرت بالایی برخوردار بود، از مدیرکل رادیو نیاز به گوینده‌ی مدنظر خود را برای برنامه‌ی گلها اعلام می‌کرد و با آن موافقت می‌شد. خلاصه بعد از مدتی از همکاری با داوود پیرنیا، بر مسند اجرای برنامه‌ی پرشنونده‌ی «شما و رادیو» بودم اما به دلیل حجم درخواست تهیه‌کنندگان برای به‌کارگیری من، با گذشت اندک زمانی به توصیه‌ی برخی کارشناسان با رضایت «نصرت‌الله معینیان»، مدیرکل وقت رادیو، کرسی خودم را در گلها به دیگران دادم. آقای پیرنیا به من خیلی محبت داشتند و احترام می‌گذاشتند و من انتخاب ایشان برای برنامه‌ی گلها بودم و خیلی هم این برنامه توفیق داشت و ادامه داشت تا برنامه‌ی گلهای رنگارنگ و بعدها گلهای جاویدان که من آن را اجرا می‌کردم و برای من خیلی جالب و رضایت بخش بود. مردم هم خیلی محبت کردند و برنامه‌ها مورد استقبال آن‌ها قرار می‌گرفت و من قدم به قدم با محبت مردم پیشرفت کردم و از اینجا از مردم تشکر می‌کنم. محبت و استقبال مردم برای من مسولیت ایجاد می‌کرد و من سعی کردم که بیشتر تلاش کنم و کم کم شهرت پیدا کردم.
آیا زوج هنری هم در اجرا داشتید؟
در برنامه‌ی «شما و رادیو» زوج هنری من اول مرحوم «تقی روحانی» بود که گوینده‌ی برجسته‌ای بود و بعد آقای «کمال‌الدین مستجاب الدعوه» و پس از آن آقای «علی تابش» بودند که خوشبختانه صدای من با هرکدام از این هنرمندان عزیز، هماهنگ می‌شد. بعد هم برنامه‌ی پنج و سه دقیقه را ساختند و از من برای اجرا که در این کار، سطح متفاوتی داشت؛ دعوت کردند.
متن‌ها را چه کسی می‌نوشت؟
در آن زمان برنامه‌های هنری، به مدت زمان خاصی احتیاج داشتند تا مردم آن‌ها را بپذیرند. نویسندگانی مثل «هوشنگ مستوفی» بودند که هر چیزی می‌نوشتند مردم با تمام وجود آن‌ها را دوست داشتند و می‌پذیرفتند. آن‌ها خوشحال بودند که بدون هیچ تلاشی به اطلاعات‌شان اضافه می‌شد. بعدها به جای «مستجاب الدعوه» مانی که یک آرتیست بود را آوردند و سطح کار بالا رفت. در این دوره این برنامه را روزهای جمعه ساعت ۵ تا ۶ عصر اجرا می‌کردند که همین برنامه به نام پنج و سه دقیقه نامگذاری شده بود.
با چه برنامه‌های دیگری همکاری داشتید؟
تا آنجا که به خاطر دارم؛ تهیه کنندگانی بودند که هر جمعه یک خواننده را می‌آوردند و از این طریق بود که بین هنرمند و مردم ارتباط ایجاد می‌شد و مردم، هنرمند را می شناختتند و هنرمند هم به جایگاه خودش واقف می‌شد که به نام «شما و رادیو» بود که من گوینده‌ی آن بودم. برنامه‌هایی دیگر مثل «قصه‌ی شب» و برخی نمایشنامه‌ها را هم اجرا می‌کردم.
بانوان دیگری هم بودند که رقیب شما باشند؟
نه؛ ما همه با هم دوست بودیم و همین جا باید یادی کنم از خانم‌ها «روشنک» و «آذر پژوهش» که صدای آن‌ها هم زیبا بود و روزگار خوبی با هم داشتیم.
فکر می‌کنید چرا مردم از صدا و هنر شما استقبال می‌کردند؟
با این‌که در «شما و رادیو» همراه با هنرمندان بازیگر مثل حمید قنبری، علی تابش، تاجی احمدی، عزت‌الله مقبلی، مرتضی احمدی و… هم‌کلام بودم، هیچ‌گاه اصرار به تغییر و ایجاد تیپ خاصی در صدایم نمی‌کردم و آنچه که بود و در حدی که صدایم گنجایش داشت، آن را ارائه می‌کردم. مردم در این حالت، صدایم را با رغبت می‌پذیرفتند و باعث ثباتم در برنامه‌ها بود. اگر مجری مرد، تغییر می‌کرد من همچنان بودم. اکثر اوقات متن نخستی را که پیش‌رو داشتم، عینا نمی‌خواندم و گاهی بعد از نگاهی کلی و بازبینی، متن را هماهنگ و آهنگین می‌کردم. پیشینه‌ی ادبی‌ام در‌این‌باره نقش مؤثری داشت. البته این موضوع همواره مورد اعتراض برخی به‌ویژه تهیه‌کنندگان برنامه قرار می‌گرفت. آن زمان گویندگی به شیوه‌ی محاوره‌ای در رادیو مرسوم نبود ولی از این روش برای اولین بار استفاده کردم.
شما یک بار هم به‌خاطر همین شیوه از رادیو رفتید؟
بله، در ابتدای دهه‌ی ۵۰ من را کمی به حاشیه ‌راندند. کمی بعد از خروج «نصرت‌الله معینیان» با رئیس وقت به اختلاف بر‌خوردم و خودخواسته از رادیو رفتم و در روزنامه‌ی اطلاعات، مطلبی را به چاپ رساندم اما مجددا به دلیل سیل عظیم درخواست شنوندگان برای حضور به رادیو بازگشتم.
گویا باز هم به مشکل برخوردید؛ درست است؟
این دشمنی‌ها پایانی نداشت. طوری که وقتی برای تهیه‌ی گزارش و رپرتاژی درباره‌ی «والنتینا ترشکووا» نخستین زن فضا‌نورد روسی، برای رادیو و خبرگزاری پارس به همراه خبرنگاران جراید راهی مسکو شدم؛ اداره‌ی امنیت سفر من را به مسکو، جور دیگری بازگو کرد و پس از بازگشتم از مسکو، ادامه‌ی فعالیتم در رادیو کم‌رنگ شد. به همین دلیل به منظور ادامه‌ی فعالیت‌های فرهنگی، وارد چاپخانه‌ی «تمدن بزرگ» تحت عنوان مدیر روابط‌عمومی شدم. این چاپخانه زیر نظر روزنامه‌ی کیهان با سرپرستی «حسن قریشی» و مدیریت «زین‌العابدین رهنما» اداره می‌شد و به نشر و بازبینی کتب آموزشی مقطع دبیرستان می‌پرداخت. دکتر «زرین» ریاست دانشگاه هنر، دکتر «مجتهدی» ریاست دانشگاهی با نام فعلی صنعتی شریف، سید«محمد بهشتی»، «محمدجواد باهنر» همه از چهره‌های شاخص فعال در این مرکز بودند و من تا زمان انقلاب با این مرکز همکاری کردم. برخلاف تصور بسیاری که من بعد از انقلاب دیگر در سازمان رادیو و تلویزیون حضور نیافتم، یک سال با بخش آرشیو که اوضاع و احوال مناسبی هم نداشت؛ همکاری کردم. سپس به درخواست خودم و اعمال حداقل حقوق از سوی مسئولان وقت سازمان بازنشسته شدم.
بعد از بازنشستگی باز هم به رادیو رفته اید؟
بله، همین سال‌های اخیر. وقتی وارد استودیوها می‌شدم؛ گریه‌ام می‌گرفت. زیرا خاطرات زیادی داشتم و لحظات تلخ و شیرین بسیاری برای من در آن‌ها گذشته بود. جوان‌های امروز باید راه ما را ادامه دهند. نسل ما نسلی بود که زحمت بسیاری برای این کار کشید.
دوران بازنشستگی چگونه می گذرد؟
مانند بسیاری از هنرمندان گذشته، کم‌کاری را تجربه می‌کردم ولی از آنجا که از کودکی در انجام کارهایم تلاش و سماجت داشتم و همچنین انجام‌ امور هنری را دوست می‌داشتم، اقدام به برپایی کلاس آموزشی در رشته‌های نقاشی، گویندگی و حتی خیاطی کردم. تا جایی که علاقه‌ام در هنر نقاشی، منجر به برپایی نمایشگاه‌های متعددی شد که در یکی از آن‌ها، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت نیز به دیدار آثار من در آن نمایشگاه آمد.
می دانم شما شعر هم می سرایید. آیا هیچ وقت کتاب شعری از خود به چاپ رساندید؟
از آنجا که قریحه‌ی خوبی در ادبیات فارسی داشتم، سُرایش شعر را آغاز کردم و بخشی از اشعارم را در نشریه‌ی «سپیدوسیاه» به چاپ ‌رساندم و در کتاب زنان شاعره‌ی ایران جای گرفتم اما متاسفانه تا به امروز هیچ‌گاه کتابی از خودم به چاپ نرساندم.
و حرف آخر؟
ممنون که به یادم بودید و وقت گذاشتید و آمدید. خوشحالم که عمرم، بی‌حاصل نبوده و امیدوارم نسل امروز، قدر نسل گذشته را بداند. نسلی که بدون هیچ منتی برای اعتلای فرهنگ و هنر ایران زمین تلاش کرد و حاصلش همین فرهنگ بزرگ سرزمین‌مان «ایران» است.
به من گفتی تو ای زیبا بترسم من ز رسوایی
مرا رسوا تو کردی ای بهار حسن و زیبایی

  • برچسب ها
  • آوید
  • آوید نیوز
  • زنی از جنس رادیو

اشتراک گذاری

Facebook Twitter Google+ LinkedIn WhatsApp
مطلب بعدی گربه‌های خوشبخت
مطلب قبلی سینمای مستند: تندیسی که به خانه نرفت!

پست های مرتبط

اندر احوالات کوچه باغ له له اخبار
30 اردیبهشت 1404

اندر احوالات کوچه باغ له له

سیدحمیدمیرحسینی داور فستیوال فیلم شد اخبار
28 اردیبهشت 1404

سیدحمیدمیرحسینی داور فستیوال فیلم شد

رقص پا؛ رو صحنه اخبار
27 اردیبهشت 1404

رقص پا؛ رو صحنه

آخرین مطالب آویدنیوز
30 اردیبهشت 11:50
تئاتر

اندر احوالات کوچه باغ له له

29 اردیبهشت 16:04
اخبار کرمان

لشکرکشی خیابانی

29 اردیبهشت 00:00
سلامت

شکلات چگونه می‌تواند به سلامتی شما کمک کند؟

28 اردیبهشت 17:37
هنر هفتم

سیدحمیدمیرحسینی داور فستیوال فیلم شد

28 اردیبهشت 00:00
روزگار ما

زد و خوردهای پرهزینه و بی‌فایده!

27 اردیبهشت 17:09
تئاتر

رقص پا؛ رو صحنه

24 اردیبهشت 17:08
اخبار کرمان

تیرانداز نامنظم!

22 اردیبهشت 15:01
اخبار کرمان

سارق سرما!

  • خانه
  • اخبار
  • جامعه
  • آوید گشت
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • ورزش
  • یادها و خاطره ها
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • بازگشت‌به‌بالا
موضوعات داغ:
آوید آوید نیوز news نیوز خبر خانواده زناشویی طب سنتی بانوان هنرمندان بانوان هنرمند یادها و خاطره ها AVID News

امانت داری و اخلاق مداری
استفاده از اخبار با ذکر منبع پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز مجاز است.
خبرنامه
کلیه حقوق مادی و معنوی این پرتال خبری متعلق به پایگاه خبری آویدنیوز می باشد.
طراحی و پیاده سازی: شرکت مهندسی فناوری سورنا