«تعزیه» تاثیرگذارترین شکل هنر در آیین عاشورا
شاید تاثیرگذارترین شکل هنر در آیین عاشورا، «تعزیه» است که از کودکی با همهی ما همراه بوده است و من نیز تعزیه را در شکلهای گوناگون در شهرهای مختلف دیدهام و همیشه آرزوی ساخت اثری مستند از آن آیین را در ذهن خود میپروراندم. تا اینکه با روستای هوتک و تعزیهی چند صد سالهی آن آشنا شدم و آن را روستایی عجیب با شور و هیجان مثالزدنیاش یافتم که مردم آن، ارادت خاصی به ائمه دارند. به طوری که به هر بهانهای در روزهای مختلف سال، اقدام به برگزاری مراسم شبیهخوانی میکنند و با اجرای این هنر، ضمن اردات به خاندان عصمت و طهارت، این هنر را نیز سینه به سینه بین خودشان حفظ کردهاند.
«هوتک» روستایی از توابع بخش چترود در استان کرمان است که در مرکز این روستا، بزرگترین مرکز تعزیه با ساختمانی دو طبقه و میدانی برای اجرای هنر شبیهخوانی ساخته شده که هر سال جمعیت بسیاری در خود جای میدهد. مردم این روستا با هزینهی خود این مرکز را ساختهاند که بزرگترین آرشیو لباس و تجهیزات تعزیه را در خود جای داده است.
به درستی تاریخ شروع این مراسم در روستا مشخص نیست ولی وجود چندین نسل از افرادی که تعزیهخوان هستند؛ تاریخ چند صدسالهی آن را اثبات میکند. بر اساس تحقیقات و پژوهشهایی که برای این مستند انجام دادم؛ به این مطلب رسیدم که تعزیهخوانی و شبیهخوانی از عهد باستان در ایران مرسوم بوده و ایرانیان از عهد کهن با نمایش آیینهای مذهبی، زمینه و بستر شکلگیری تعزیه در دورههای بعد را مهیا کردهاند.
مهمترین و اصلیترین آیینهای باستانی «مصایب میترا» و «سوگسیاوش» بوده است. ایرانیان مهرپرست به هنگام برگزاری مناسک آیینی خود، واقعهی «مصایب میترا» را نیز به نمایش در میآوردند. در این نمایش چند تن از نقشآفرینان، صورتکهایی بر چهرهی خود میزدند و روی سکویی که پیروان آیین مهری برای نیایشهای مذهبی ساخته بودند، میرفتند و همراه نمایش، واقعهی مصایب مهر را نشان میدادند و همچنین در سال مرگ سیاوش، مردم بخارا همراه آیین سوگواری سیاوش، شهادت او را نمایش میدادند. در این نمایش، شبیه سیاوش را میساختند.
ایرانیان شیعه نیز به ساختن تعزیه و به نمایش درآوردن واقعههای کربلا و حدیث مصایب سیدالشهداء، به سنت نمایشهای آیینی ایرانیان قدیم و شیوهی اجرای مناسک و آیینهای آنان و پارهای از عناصر اسطورهای و حماسی سازندهی نمایشهای آیینی توجه داشتهاند.
یکی از نویسندگان مصری معتقد است که ایرانیان با پیش زمینهی هنر تئاتر که در جامعهشان داشتند؛ توانستند از شهادت حضرت امام حسین (ع) و اصحابش، درامهای مذهبی بیافرینند. در صورتی که عربها هیچگاه به این اندیشه نیفتادند که از این وقایع بهره بگیرند. زیرا در میانشان هنر نمایش، سنت نبود.
اوج و نماد تعزیه در ایران، بر بنیاد وقایع کربلا یعنی نبرد اولیاء با اشقیا و شهادت مظلومانهی امام حسین (ع) در یک نمایش ماوا گرفته و به صورت تعزیه جلوهگر شده است.
تعزیهخوانی در پی مراسم دستهگردانیهای مذهبی در دههی اول محرم و دههی آخر صفر پدید آمد و با این مراسم آمیخت و همراه شد و تعزیهخوانان که گروهی از عامهی مردم بودند، داستان مصایب وآلام شخصیتهای مذهبی و حماسههای قهرمانی شهیدان کربلا را که پیش از آن در مقتلنامهها وسوگجامهها روایت شده بود و از زبان مرثیهگوی آن نقل میشد، همچون نقالان با استفاده از هنر بیان و تقلید به نمایش درآوردند. از این زمان که احتمالا ًاواخر دورهی صفوی باید باشد، تعزیهخوانی همچون نمایش آیینی ـ مذهبی، در عرصهی هنر ایران آشکار گردید و تحول، تعزیه را از حوزهی خود ـ دین و مذهب ـ هرگز دور نساخت و ارتباط آنرا با روحیه و اعتقادات فرهنگی ـ مذهبی مردم حفظ کرد و حفظ این ارتباط، به تعزیه کمک کرد تا جایگاه و مقامش را همواره در جامعهی سنتی ـ مذهبی ایران نگهدارد. از این رو، تعزیه در جامعهی ایران پیوسته جدا از تئاتر، به معنی امروزیاش، مطرح بوده است.
پیدایش و زمینهی تاریخی تعزیه در ایران
بر اساس مطالعات و تحقیقات پژوهشگران و نویسندگان ایرانی و غیرایرانی، تاریخ پیدایش تعزیه در ایران را عدهای به اواسط یا اواخر دورهی صفویان و بعضی به دورهی زندیان و گروهی به اوایل عهد قاجار مربوط میدانند. حتی بعضی از نویسندگان و تاریخنگاران، مراسم سوگواری و دستهگردانیهای دورهی دیلمیان را که گویا گهگاه با شبیههای صامتی نیز همراه دستههای عزادار بوده است، آغاز تعزیه پنداشتهاند
اما مشهورترین فرض و نظریهها دربارهی پیدایی تعزیه در ایران این است که تعزیه شکل متحول و تکامل یافتهی آیینهای سوگواری مذهبی است که از قرنهای اول، دوم، بهویژه قرن چهارم (دورهی آل بویه) در ایران رایج بوده است. همچنین احتمال داده میشود که زمینهی نمایش این مراسم از برخی آداب و شعائر و نمایشوارههای جمعی ایران قبل از اسلام، مانند سوگ سیاوش و کین ایرج و امثال آنها ریشه و مایه گرفته باشد.
ظاهراً این مراسم و تظاهرات مذهبی با رسمیت یافتن مذهب شیعه در دورهی صفویان، شکل و هیأت منظم و سامان یافتهای پیدا کرد و به تدریج با پدیدهها و عناصر فرهنگی، شبیهگردانی و امثال آنها درآمیخت و سرانجام در اواخر دورهی صفوی آن به صورت کنونی درآمد.
تعریف تعزیه در لغت: «تعزیه در لغت به معنای سوگواری و برپا شدن مراسم عزاداری به یادبود درگذشتگان است.»
تعزیه در اصل و در زبان عرب به معنای تسلا دادن به مصیبتدیدگان و پرسش از خویشاوندان مرده و دعوت آنان به صبر و شکیبایی است و تقریبا معادل و هم معنا با کلمهی «تسلیت» است. هر دو کلمهی عزا و تعزیه از نظر دستوری و معنایی مانند بسیاری دیگر از کلمات عربی فارسی شده، تحول یافتهاند. کلمهی تعزیه که مصدر فعل متعدی بود، به دو صورت متعدی و لازم یعنی تسلیت گفتن و سوگواری هر دو بهکار رفته است.
اسباب و وسایلی چون کجاوه، عماری، صندوق، تابوت، نخل و چیزهای دیگر بعدها به دستههای عزاداری اضافه شد.
این اسباب، نشانه و نماد حرکت کاروان امام به کربلا و وقایع بعد از شهادت حضرت، همچنین نشاندهندهی همدلی و همنوایی عزاداران در سرنوشت امام حسین (ع) بود.
این دستهها بعضی پیاده و برخی سواره حرکت میکردند. چند کودک و نوجوان و گاهی مردانی بهصورت زنان، سیرهی اهل بیت (ع)، بر شترها سوار میشوند و در فواصل زمانی معین، اشعاری میخواندند. این شعرها بیشتر به شیوهی زبان حال و بیان مستقیم بود. در این دسته تابوتها و نعشهایی که بیشتر آنها مصنوعی بودند، آنها را از بالش و قطیفه و چلوار و چکمه و سرمومی یا چوبی و امثال آن میساختند؛ حمل میشد.
روی نعشها و تابوتها عامه سبزرنگ خون آلود یا چند کبوترسفید قرار میدادند. اسبهایی را که مظهر ذوالجناح (اسب امام حسین(ع)) و اسب حضرت عباس و علی اکبر و… بودند را با تیر خونآلود میآراستند و روی تیر و گردن اسبها شمشیر و سپر و زره و روی گردن آن، شال سبز باریک و بر پیشانی آینه و امثال آن میبستند. رفته رفته، علاوه بر شبیههای کودکان و زنان که نشاندهنده و یادآور کلی واقعه و حوادث بعد از شهادت بودند؛ از جنگجویان و مبارزان و سایر شهیدان (به جز خود امام) نیز شبیههایی میساختند. این شبیهها در آغاز مردانی بودند که با چهرههای غرق به خون، بر اسبهای خاکآلود سوار میشدند و در کنار دستهها حرکت میکردند اما بعدها حرکات نمایشی خود را گاه سواره گاهی پیاده در میدان و روی سکوها انجام میدادند .
ساختن شبیه از شهیدان کربلا و گاهی مخالفان دشمنان اهل بیت (ع) و تجسم وقایع به تدریج هم متنوعترشد و هم وضع و حالت جاندارتر و محسوستری پیدا کرد. مثلاً علاوه بر ساختن نعش، در تابوتها میخوابیدند. این تابوتها را گروهی از مردم با ارابهها حمل میکردند. در برخی از شهرهای ایران، کسانی که شبیه نعش شده بودند، در ارابههایی دراز میکشیدند و روی آنها، شن سرخ رنگ میریختند، بهطوری که فقط سرشان از زیر شن پیدا بود و بدینسان هم واقعهی شهادت و هم صحنهی واقعهی دشت کربلا را به نمایش میگذاشتند. رفته رفته، علاوه بر ساختن شیبه از شهیدان کربلا، از اشقیا و دشمنان امام نیز کم و بیش شبیههایی میساختند.
تعزیههای اصلی بیشتر به واقعههای تاریخی مذهبی اشاره دارند که مستقیماً یا به طور غیرمستقیم با سرگذشت انبیاء و امامان معصوم (ع) و شرح جنگها و شهادتها و رویدادهای مذهبی، به خصوص واقعهی عاشورا در تاریخ شیعه، وابسته است.
واقعهی روز عاشورا در کربلا و کشتار فجیعانهی امام حسین (ع)، کاروانسالارها آزادی و یاران او، به صورت یک واقعهی قدیمی در تاریخ مذهب شیعه آشکار گردید و نسل اندر نسل به تقریر و تصویر و تشبیه درآمد و تعزیهخوانان همچون مناقبخوانان، روضهخوانان و نوحهسرایان آنچه بر اهل نبوت گذشته را برای مردم بازگو میکنند و تاریخ مذهب را زنده و مستمر نگه میدارند.
موضوع هر تعزیه و شخصیتهای مذهبی آنها برای عامهی مردم شناخته شدهاند. هر یک از شخصیتها چه از گروه اولیاء و چه از گروه اشقیا، پایگاه و منزلت ویژهای با بار ارزشی مثبت ومنفی در ذهنیت مردم دارد.
تعزیهخوانان میکوشند تا نقش نیک و خلیق یا زشت و پلید شخصیتهای اولیاء و اشقیا را بر اساس نمونههای ذهنی عامهی مردم نشان دهند و با کلام و عمل خود هر چه شایستهتر، جوهر خصایل قدسیانه و معصومانه را به نمایش درآورند. اساساً مردم علاقه دارند؛ برای رویدادهای تاریخی، معنا و توجهی فراتر از تاریخ بیابند.
به همین دلیل هم در تاریخ جوامع مشاهده میکنیم، قهرمانان مذهبی و تاریخی خود را با رفتار و ویژگیهای پهلوانان نمونهی ازلی و اساطیری فرهنگ خود، جلوهگر میسازند و بدینسان تاریخ را توجیه میکنند و به زندگی و مصایب قهرمانان تاریخی مذهب خود مفاهیم ازلی و معنوی میبخشند. هر سال با تکرار وقایع کربلا در تعزیهخوانیهای دهههای محرم و صفر، عامهی مردم از مرز زمان و مکان میگذرند و به گذشته و زمان آغازین رویدادها باز میگردند. بدین گونه هر سال تعزیهخوانان با نمایش رستاخیز و مرگ دوبارهی شهیدان دین، اسطورهی شهادت را ماورای تاریخ تکرار میکنند.
یکی از نویسندگان مصری معتقد است که ایرانیان با پیش زمینهی هنر تیاتر که درجامعهشان داشتند؛ توانستند از شهادت حضرت امام حسین (ع) و اصحابش، درامهای مذهبی بیافرینند. در صورتی که عربها هیچگاه به این اندیشه نیفتادند که از این وقایع بهره بگیرند. زیرا در میانشان هنر نمایش، سنت نبود