مسابقه قوطی کبریت
آوید نیوز ـ بازیکنان را به دو تیم تقسیم کنید و از هر تیم بخواهید در حالیکه دستشان را در پشت خود به هم قلاب کردهاند، در صف پشت سر یکدیگر بایستند. نخستین فرد از هر دو صف پوشش قوطی کبریت را روی بینی خود قرار میدهد و با شنیدن صدای «شروع»، تنها با استفاده از بینی، قوطی کبریت را به بازیکن بعدی صف منتقل میکند و این کار به همین صورت تا پایان صف ادامه مییابد.
اگر هر یک از بازیکنان قوطی کبریت را بیندازند، دوباره این حرکت از نفر اول صف شروع خواهد شد و به همان صورت مجدداً ادامه خواهد یافت. اولین تیمی که پوشش قوطی کبریت را به انتهای صف برساند برنده بازی خواهد شد.
پاس پرتقال
بازیکنان را به دو تیم تقسیم کنید و از آنها بخواهید در دو صف در دو ردیف، بغل دست یکدیگر بنشینند. دو تیم باید در طول زمین روبهروی یکدیگر قرار گیرند. سپس به نخستین بازیکن هر یک از تیمها پرتقالی داده میشود.
با علامتی که داده میشود، نخستین بازیکن هر یک از تیمها پرتقال را بین پاهای خود قرار میدهد و تنها با استفاده از پاها، پرتقال را به بازیکن بعدی میدهد.
پرتقال به همین روش تا انتهای صف میرود و سپس دوباره به همین صورت به بازیکن نخست در صف بر میگردد. هر بازیکنی که پرتقال را بیندازد، بدون توجه به اینکه پرتقال کجا غلطیده است، تنها با استفاده از پا باید دوباره آن را بردارد. هر پرتقالی که میافتد باید دوباره به نخستین بازیکن تیم برگردانده شود واین جریان مجدداً تکرار گردد و این موضوع ممکن است بدین معنی باشد که بازیکن مجبور به حرکت کردن روی نشیمنگاه خود میباشد. نخستین تیمی که پرتقال را از ابتدای صف به انتها برساند و مجدداً برگرداند،برندهی بازی خواهد بود. در گونهی دیگری از این بازی، بازیکنان پرتقال را به جای نگهداشتن بین پاها، بین چانه و گردن خود نگه میدارند و مجدداً آن را بدون استفاده از دست پاس میدهند. البته این نوع بازی، ممکن است کمی دشوار و ناراحت کننده باشد. چرا که بازیکنان باید با یکدیگر خیلی صمیمی و راحت باشند.
پانتومیم
یکی از قشنگترین و خندهدارترین بازیهایی که میشود در این مواقع انجام داد، بازی پانتومیم است. افراد به دو گروه تقسیم میشوند. یکی از گروهها یک کلمه انتخاب میکند و به یک نفر از افراد گروه مقابل میگوید. این فرد با اجرای پانتومیم باید در زمان مشخص افراد گروه خودش را به کلمهی مورد نظر برساند و به همین ترتیب گروه بعدی. این بازی روش دیگری هم دارد و آن این است که یک نفر یک جمله را در ذهنش انتخاب میکند و شروع میکند به اجرای کلمههای مختلف این جمله به صورت جدا جدا، هر بار یکی از کلمهها را با پانتومیم اجرا میکند تا دوستان یا خانوادهاش، جمله را یکییکی از روی کلماتش کشف کنند.
هفت سنگ
افراد به دو گروه مساوی تقسیم شده و هر گروه، یکی از بازیکنان خود را به عنوان سردسته و رهبر برمیگزینند. یک گروه در فاصله معینی از محل هفت سنگ، که روی هم چیده شدهاند، قرار میگیرند تا به نوبت با توپ تنیس سنگها را مورد هدف قرار داده و بزنند. گروه دوم هم در پشت هفت سنگ، منتظر نتیجهاند تا هر وقت توپ پرتاب شده توسط گروه اول به هفت سنگ برخورد نکرد، فورا جایشان را با آن گروه عوض کنند. ولی اگر برخورد کرد و آرایش آنها را برهم زد، توپ را بردارند و با پاسکاری و هدفگیری سعی کنند نفرات گروه اول را با توپ بزنند که اگر اصابت کند، از دور بازی خارج میشود. همچنین نفرات گروه اول در هر فرصتی که به دست آورند به سراغ سنگها میروند تا آنها را روی هم بچینند و یک امتیاز بگیرند و مشخص است که برای انجام چنین کاری، یکی از دوستان بایستی خود را به خطر انداخته و یارش را در مقابل ضربات توپ پوشش دهد و چنانچه اگر باز هم مورد ضرب توپ قرار گرفت و از بازی اخراج شد، دیگری کار را به اتمام میرساند ولی اگر دیگر بازیکنی نمانده باشد، بازی تمام و در دور بعدی جای و نقش گروهها عوض میشود. در پایان، گروهی که زودتر ۷ امتیاز کسب نماید برنده است.
منچ بازی
بازی ساده، سرگرم کننده و گروهی «منچ»که بیش از ۱۰۰ سال قدمت دارد. در سال ۱۹۱۴ میلادی، یکی از اهالی شهر مونیخ آلمان به نام «یوزف فریدریش اشمیت»، این بازی دستهجمعی ابداع کرد. این بازی را امروزه همهی ما میشناسیم. نام اصلی آلمانی آن این بوده است: Mensch! rgere dich nicht به معنی: «عصبانی نشو مرد!» علتش هم این است که وقتی مهرهی بازیکنی توسط مهرهی بازیکن دیگری جایگزین میشود، بازیکن اول میبایست دوباره به خانه نخست برگردد و همین موجب عصبانی شدن و یا جوش آوردن او میشود. برای همین بر روی جعبهی بازی، کلمه Mensch چاپ می شود. نمونهی اولیهی بازی منچ به سالهای دور باز میگردد. محل پیدایش این بازی در ایران، هند یا چین بوده است. کافی است صفحهی این بازی و مهرههایش را بخرید و دور هم سرگرم باشید.
حدس بزن
این بازی هم یکی از شادترین و سرگرمکنندهترین بازیهای داخل خانه است. اگر باران میبارد یا حوصله بیرون رفتن از خانه را ندارید، میتوانید در خانه بنشینید و با هم یک بازی شاد را تجربه کنید. این بازی اینطور اجرا میشود که شما یک کلمه را که برای طرف مورد بازی یک خاطره دارد و یا به آن علاقهمند است را روی یک تکه کاغذ نوشته و روی پیشانی او بچسبانید. بقیه افراد با دادن راهنمایی به او کمک میکنند تا آن کلمه را حدس بزند. این بازی خیلی شاد و سرگرم کننده است و افراد را یاد خاطرات خوب گذشتهشان میاندازد.
قلعه
در این بازی دو تیم جایی را به عنوان قلعه خود انتخاب میکنند. یک گروه «گرگ» میشود که دنبال گروهی دیگر به نام «بره» میدوند. اگر دست گرگها به بره خورد، بره باید به قلعه گرگها برود و برای آزادسازی برهی زندانی، برهی دیگر باید از دست گرگها فرار کند و دست خود را به بره زندانی بزند و بگوید آزاد؛ آنگاه بره آزاد میشود. بازی تا جایی ادامه دارد که تمام برهها گرفته شوند.
وسطی
این بازی که از محبوبترین بازیهای زمان مدرسه بود هم برای گذراندن زمان به پرهیجانترین شکل ممکن توصیه میشود، باید افراد به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و به قید قرعه یا شیر و خط، یکی از گروهها در وسط محوطه بازی میماند و گروه دیگر، در دو قسمت، به طرفین عرضی محوطهی بازی روانه میشوند. بازی با پرتاب توپ به وسیله یکی از بازیکنان گروه کناری آغاز میشود. گروه کناری سعی بر این دارد که با نشانه رفتن و زدن افراد گروه وسطی باعث سوختن و اخراج آنها بشوند. تلاش گروه داخلی هم بر این است که با حرکات سریع از اصابت توپ در امان بمانند و چنانچه اگر یار سوخته داشته باشند با ایثار و گرفتن توپ در فضا، که یک امتیاز محسوب میشود، او را به بازی برگردانند.
حال، شاید به این مرحله از بازی رسیده باشیم که تنها یک نفر از گروه وسطی، در داخل میدان بازی باشد که اگر تا ده شماره پرتاب نتوانند او را هدفگیری بکنند و بزنند، تمامی یاران سوخته گروهش را احیا کرده و همگی در وسط میدان باقی مانده و بازی را ادامه خواهند داد.
گاه با در نظر گرفتن موقعیت وسطیها، به جای نشانهگیری و زدن حریف وسطی، توپ را برای فریب و شیرینکاری هم که شده به دوستان مقابل پاسکاری میکنند تا آنها حسابشان را برسند. اما مقررات بازی:
۱- اگر تمامی بازیکنان وسطی در محدودهی میدان باشند، هر توپ گرفته شده به عنوان یک امتیاز ذخیره ضد اخراجی محسوب میشود و اخراجی و اخراجها را به تأخیر میاندازد.
۲- گرفتن توپ پس از برخورد با زمین موجب سوختن بازیکن وسط است.
یه قل دو قل
این بازی از آن نوستالوژیهای اصل است، خیلی از ماها حتی توی خانوادهمان قهرمان یهقلدوقل هم داشتیم. بازی به این شکل بود که پنج عدد سنگ هماندازه انتخاب میکردیم و مراحل مختلف بازی را باید بدون اشتباه طی میکردیم. مراحلی مثل یک قل که باید یکییکی سنگها رو با پرتاب یک سنگ به هوا جمع می کردیم و این مرحله ادامه پیدا می کرد تا چهار قل. بعد هم مراحلی مثل عروس، آبشاری، آبشار، دروازه، مورچهای، بخوره یا نخوره، مرغ به کوتو و … اجرا میشدند.
بیست سوالی
دو گروه بازیکن روبهروی هم قرار میگیرند. گروه اول بین خودشان چیزی را به عنوان موضوع انتخاب میکنند. گروه دوم با مطرح کردن حداکثر ۲۰ سوال باید به آن موضوع برسند. پاسخ سوالها فقط باید بله یا نه باشد. گروهی که بتواند با سوالات کمتر به پاسخها دست پیدا کند، برنده است.
بشین و پاشو
همه افرادی که قرار است بازی کنند در یک محوطهی نزدیک هم میایستند. یک نفر به عنوان سردسته انتخاب میشود و کلماتی مثل: بشین، پاشو، نشین، پانشو را به طور تصادفی و نامرتب ادا میکند و آنها موظف به اجرای حرکات دستور داده شده هستند.
تأخیر و اشتباه در اجرا، به منزله خطاست و بازیکن خاطی خود به خود از بازی خارج میشود. لازم به ذکر است که لفظ «نشین» مفهوم «پاشو» یا «ایستاده بمان» را و لفظ «پا نشو» مفهوم «بشین» یا «نشسته بمان» را میرساند.
عجب بازی پیچیدهای!