• خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
    • آوید اسپرت
    • سرگرمی
  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      یک کری خوانی مرگ آور!

      یک کری خوانی مرگ آور!

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

      اینجا از زمین بر آسمان می بارد!

      اینجا از زمین بر آسمان می بارد!

    • آوید اسپرت
      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

    • سرگرمی
      با مهارت تمام بِچِکان!

      با مهارت تمام بِچِکان!

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

    تئاتری در سوی دختر بودن

    تئاتری در سوی دختر بودن

  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • دنبال کن
    • Instagram
۰ نظر اشتراک‌گذاری
در حال خواندن
عشق را در زندگی زناشویی‌تان پایدار کنید
عشق را در زندگی زناشویی‌تان پایدار کنید
خانه
جامعه
روزگار ما

عشق را در زندگی زناشویی‌تان پایدار کنید

۵ فروردین ۱۴۰۴ عشرت کریمی افشار جامعه, روزگار ما, ویترین ۰ نظر

همسرمان را با همه‌ی تفاوت‌هایی که با ما دارد؛ دوست داشته باشیم

آوید نیوز: «عشق» در روان‌شناسی یک تعریف قابل قبول دارد، احساس هیجانی نسبت به معشوق که توأم با درد و رنج است و با وصال او، به آرامش می‌رسد. اولین عشقی که همه تجربه کردیم عشق «مادر» است که در این عشق، یک‌ سوی رابطه، بی‌دریغ و بدون قید و شرط به دیگری ابراز علاقه می‌کند و در قبال این عشق، فقط یک چیز می‌خواهد و آن این‌که فرزندش را تحت کنترل خود قرار دهد. البته این نوع عشق برای ازدواج دوام نخواهد داشت؛ چون یک آدم نمی‌تواند تا ابد مانند یک رودخانه، جاری و یک‌طرفه، عشق بورزد بدون این‌که پاسخی دریافت کند و در عین حال، طرف مقابل هم نمی‌تواند تا ابد همه‌ی سلایق و انتخاب‌های زندگی‌اش را به دیگری بسپارد.
عشق یک حالت عاطفی شدید شامل جذبه و کشش، شوق جنسی و توجه عمیق نسبت به دیگری است. عشق به هرحال دارای یک مبنای مادی یا فیزیولوژیک و زیست‌شناختی است. غرایز جنسی رفتارهای جفت‌جویانه را شکل می‌دهند و عشق، حاصل نهایی این رفتارهاست. بی‌دلیل نیست که عشق به معنای مورد نظر، پس از بلوغ جنسی رخ می‌نماید اما از آن‌جا که هر امر معنوی، دارای یک پایه‌ی مادی و طبیعی است و هر امر مادی نیز حاصل تکامل و بسط معنوی است، عشق بر مبنایی طبیعی آغاز می‌شود اما می‌تواند به درجه‌ای از کمال برسد که با هر تجربه‌ی معنوی انسانی دیگر قابل مقایسه باشد. در این میانه روانشناسی هم حرفی دارد و داستانی که اگر آن را بخوانیم و بدانیم و تمرین و تجربه کنیم؛ بهتر عاشق می‌شویم، شایسته‌تر زندگی می‌کنیم، با تدبیر بیشتر عشق خود را حفظ می‌کنیم و در صورت نیاز پخته‌تر و بالغانه‌تر، پایان آن را می‌پذیریم و به راه خود ادامه می‌دهیم.
عشق، پدیده‌ای آموختنی است اما تنها نگرانی از این است که احتمالا بسیاری از ما از راهی که آن را آموخته‌ایم؛ دل‌شاد نباشیم. بنابراین اگر از جایگاه خود در ارتباط با عشق، راضی نیستید می‌توانید آن را تغییر دهید، می‌توانید صحنه‌ی تازه‌ای بیافرینید. شما تنها چیزی را می‌توانید ببخشید که صاحب آن باشید‌. معجزه اینجاست که اگر عشق را داشته باشید؛ می‌توانید آن را ببخشید و اگر عشق را نداشته باشید، چیزی برای ارزانی کردن ندارید. به هر حال عشق و عشق ورزیدن هم، سبکی دارد و هم فنی، تکنیکی و تاکتیکی. چه بهتر که این رموز و فنون را یاد بگیریم تا دل نبندیم به آن‌که شایستگی دلبندی ما را ندارد و در کنار خود حفظ کنیم آن را که شایسته‌ترین همسفر ماست و از روی غفلت و ناآگاهی و نادانی او را از خود نرانیم. عشق، بذری و نهالی است که با دو دست کاشته می‌شود و وقتی کاشته شد؛ عاشق و معشوق هر دو باید در حفظ آن بکوشند تا ببالد و رشد کند وگرنه پژمرده و زرد می‌شود و می‌میرد.

عشق یا هوس ؟
تفاوت‌های بین عشق و هوس را این‌گونه می‌توان تشخیص داد که:

  • عشق معطوف به غیر از خود است. در حالی‌که محور «هوس» خود فرد و لذت اوست. در عشق، توجه به حالت‌ها و لذت‌های خود نیست و خواست و شرایط معشوق، جایگزین خودخواهی فرد می‌شود.
  • هوس، پاسخ به یک نیاز جسمانی و روانی است، مثل نیاز به آب، نیاز به اکسیژن ، نیاز به غذا. ولی عشق فراتر از یک چنین نیازی است. عشق فراهم آورنده‌ی رشد و خودشکوفایی فرد است. بنابراین فرد عاشق، خود را خوار نمی‌کند، کوچک نمی‌کند. عشق، عزت و احترام دارد و این احترام از روی بی‌نیازی و بزرگی عشق حاصل می‌شود.
  • عشق محدود کننده و زندانی کننده‌ی معشوق نیست. عشق آزاد کننده است. اگر فردی را مجبور کنیم که همه‌ی علائق ، سلیقه‌ها و تفکراتش را فقط متوجه ما کند و فقط به ما بیندیشد، او را محدود به خودمان کرده‌ایم، نه این‌که عاشق خود کرده باشیم. در واقع این عشق نیست، این یک هوس است و ما را وابسته به شخص دیگری کرده است.
  • عشق با بدبینی و سوءظن همراه نیست. عشق یک اعتماد است. یک اطمینان است و پس از شناخت رفتار، گفتار و احساسات معشوق و به جهت یک آگاهی عمیق به وجود می‌آید. بنابراین ابتدا اعتماد به وجود می‌آید و بعد عشق منعقد می‌شود.
  • عاشق، خود را ملزم می‌داند که حریم عشق و معشوق را رعایت کند و هنجارها را به نفع لذت خود نمی‌شکند. عاشق در پی کام گرفتن از معشوق، پیش از آنکه این حریم کامل و رسمی شود، نیست. باید کانون خانواده شکل گیرد و انعقاد پیمان زناشویی انجام پذیرد و طرفین مسئولیت زندگی و تعهد کامل را نسبت به هم بپذیرند. هر گونه خلوت، لمس و ارتباطی که جنبه‌ی لذت‌جویی داشته باشد (قبل از تعهد کامل زناشویی و در چارچوب شرع و قانون)، صرفا آسیب‌پذیری عشق را به همراه دارد و این آزمایش کردن عشق نیست بلکه سیراب کردن هوس و عطش شهوانی است.
  • چنین مواردی از نشانه‌های هوس هستند: زودرنجی، قهر و آشتی، دل‌خوری و نگرانی مداوم، تردید، عجله در به نتیجه رسیدن، امروز و فردا کردن، زبان بازی کردن، با چند نفر ارتباط صمیمی و عمیق عاطفی گرفتن، رویاپردازی در مورد فرد، چشم پوشی از نقاط ضعف آن شخص و … همه از نشانه‌های هوس است. در حالی‌که عشق، قامتی رعناتر، بزرگ‌تر، قوی‌تر و منحصر به فرد دارد و از همه مهم‌تر، آرامش‌بخش است و نگرانی از دست رفتن، ندارد. عشق‌هایی که نگرانی آفرین، اضطراب‌آور و دمدمی مزاج هستند و به ظواهر فرد بستگی دارد، همان هوس‌ها هستند که «محور من» در آن‌ها قوی است. یعنی فرد همه چیز را برای خودش می‌خواهد، نه معشوق.
  • عشق، پیش نیاز لازم را دارد. یعنی فرد باید رشد کند و از مراحلی بگذرد تا نوبت به عاشق شدن برسد. کسی که هنوز با والدینش درگیر است، سازگاری با همکاران ندارد، رابطه صمیمانه‌ای با دوستانش ندارد افسرده و مضطرب است، تصمیم‌های مهمی در زندگی نگرفته یا به اجرا در نیاورده است، از این شاخه به آن شاخه می‌پرد، هدف زندگی خود را شفاف ترسیم نکرده و حتی در انتخاب هنجارها به انتخاب ثابتی برای وضع ظاهری، پوشش و نحوه‌ی رفتارش نرسیده است و مردد بوده و روز به روز شکل به شکل می‌شود و هویت خود را نیافته ؛ رشد کافی برای قبول مسئولیت پیدا نکرده است.
  • عشق باید یک وحدت و یکپارچگی بین شما، افراد و همه‌ی هستی ایجاد کند. اگر رابطه‌ی دختر و پسری، با پنهان کاری، تعارض، درگیری با دیگران، احساس گناه، اضطراب، تردید و قطع روابط اجتماعی با دیگران، مشکل در شغل، تحصیل، روابط خانوادگی و…، همراه است؛ باید مطمئن شد که هوس، خود را به جای عشق به آن‌ها معرفی کرده است و چنین شروعی برای رابطه، پایان‌هایی به مراتب دردناک‌تر و فجیع‌تر به همراه دارد.
    اما عشق واقعی، مشخصه‌هایی دارد که اولین آن، احترام است. عشق واقعی آن است که طرف مقابل را همان‌طور که هست، با همه‌ی تفاوت‌هایی که با ما دارد؛ دوست داشته باشیم. فاکتور بعدی این است که در جهت رشد یکدیگر، دلسوزانه بکوشیم. مشخصه‌ی سوم، دانایی است. باید استعدادهای هم را بشناسیم و موجب تعالی هم شویم. فاکتور بعدی، احساس مسئولیت است و این‌که تلاش کنیم طرف مقابل حس خوشایندی داشته باشد. عشق واقعی، مفهومی تعالی‌بخش است که بین دو آدم رشد یافته صورت می‌گیرد. پس شامل افرادی که برای یافتن راهی که خلاء آن‌ها را پر کند، عاشق می‌شوند، نمی‌شود. اگر این عشق پاک میان دو نفر صورت بگیرد که تناسب‌های لازم ازدواج را دارند، بسیار مطلوب است و به درجات بالایی از خودشکوفایی و دگرشکوفایی می‌رسند. چون دو انسان رشدیافته می‌توانند به تعالی هم کمک می‌کنند.

برای ازدواج حتماً باید عاشق بود؟
امروز حتی تصورش هم سخت است، این که سر سفره‌ی عقد بنشینی بدون این که بدانی کسی که کنارت نشسته، چه شکلی است. این‌که فقط بدانی جنسش، مخالف تو است و قرار است بقیه‌ی روزهای عمرت را کنارش بگذرانی، همین! نه سن و سال، نه شغل، نه علاقه‌ها و سلیقه و نه هیچ چیز دیگر. قدیم‌ترها ازدواج با این شیوه، کاملاً طبیعی بود و این خانواده‌ها بودند که برای فرزندان‌شان، همسر انتخاب می‌کردند و به تنها چیزی که فکر نمی‌کردند؛ عشق و علاقه‌ی فرزندشان بود. آن‌ها معتقد بودند علاقه بعد از ازدواج به وجود می‌آید اما امروز بسیاری از جوان‌ها تا عاشق نشوند؛ به ازدواج فکر هم نمی‌کنند! واقعاً کدام شیوه برای تکمیل زندگی درست‌تر است؟ شروع یک زندگی عاشقانه یا شروع یک زندگی به امید عاشق شدن!؟
اجازه بدهید ابتدا مشخص کنیم «عشق» چیست؟ نمی‌خواهم وارد بحث‌های فلسفی و ادبی بشوم اما باید توجه داشت مردم این واژه را به معناهای متفاوتی به کار می‌برند. گفته می‌شود «عشق» ریشه‌ی اوستایی دارد و به معنی «خواستن» است اما در زبان عربی به پیچک صحرایی یا نیلوفر «عشقه» می‌گویند، چون به درختی می‌پیچد و از آن بالا می‌رود و آن قدر رشد می‌کند تا آن گیاه را بخشکاند. می‌توان عشق را به شکلی ساده «دوست داشتن و خواستن» تعریف کرد یا آن را نوعی محبت شدید و حتی اغراق‌آمیز دانست که نشانه‌ی بی‌ثباتی و اشکال در شناخت و تفکر است. پس اگر از معنای اول صحبت کنیم؛ «عشق» برای ازدواج لازم است و اگر از معنای دوم سخن بگوییم، «عشق» برای ازدواج مضر است.
عشق شدیدتر لزوماً با خوشحالی و رضایت بیشتر پس از ازدواج همراه نیست اما با پایدار ماندن این رابطه، مرتبط است. البته ممکن است هر چه افراد عشق بیشتری را تجربه کنند؛ احساس شادمانی بیشتری هم داشته باشند. پس «عاشق بودن» و «عاشقانه زندگی کردن» اثر مطلوب و شناخته شده‌ای بر ازدواج دارد.

آیا عشق‌های شورانگیز، ضامن خوشبختی است؟
عشق‌های شورانگیز پیش از ازدواج، ممکن است به جای آن که یک رابطه‌ی صمیمانه را نشان دهند و تعهد آینده را پیشگویی کنند، نشان‌دهنده‌ی آشفتگی‌های روانی مانند اختلالات خلقی، اختلال انطباقی (برقراری یک رابطه‌ی جدید برای جبران فقدان یا ناخشنودی پیش آمده که در آن صمیمیت ابراز شده از سوی طرف مقابل، به صورت اغراق‌آمیزی تصور می‌شود) و اختلالات شخصیت (مانند اختلالات شخصیت مرزی که از جمله با رفتارهای ناگهانی، فکر نشده اما زودگذر و ناپایدار مشخص می‌شود) باشند.
عشقی که نمایانگر «آرمانی سازی» معشوق است و در آن عاشق به معشوق، معنایی خداگونه می‌دهد؛ به احتمال بسیار با فرآیند مخرب «ارزش زدایی» دنبال می‌شود. فرد عاشق، معشوق خود را کامل و بی‌نقص می‌داند و او را تنها کسی تصور می‌کند که قرار است بدبختی‌های زندگی را بزداید و او را به خوشبختی و سعادت برساند، در اولین اشتباه معشوق، این مقام مقدس و معصومانه از او گرفته می‌شود و معشوق، گرگی دانسته می‌شود که در لباس گوسفند نمایان می‌شود و تنها اهداف او، تصاحب عواطف و دارایی‌های عاشق بوده است! به این معنی باید روی عشق‌های شدید پیش از ازدواج تأمل کرد. من توصیه می‌کنم در چنین مواردی با یک روان‌پزشک یا روانشناس مجرب مشاوره شود.

عشق به تنهایی کافی نیست
همان‌طور که گفتم، عشق پیش از ازدواج به هیچ وجه سلامت ازدواج و خوشبختی زوج را تضمین نمی‌کند اما در عین حال، اگر کور و افراطی نباشد، می‌تواند به احساس شادی و رضایتمندی در ازدواج منجر شود. از طرف دیگر، ازدواج با کسی که فرد او را دوست ندارد، خطرناک است و تضمینی وجود ندارد که پس از ورود به زندگی مشترک «عاشق» همسر خود شود؛ ممکن است کسی به شریک زنگی خود عادت کند اما لزوماً او را دوست نخواهد داشت. از سوی دیگر باید بدانیم برای یک ازدواج موفق، عشق کافی نیست و خصوصیات متعدد دیگری مانند توافق، خصوصیات شخصیتی، توانایی‌های جسمی، روانی، عقلی، مالی و شغلی، سازگاری خانواده‌ها از نظر فرهنگ، تحصیلات و طبقه‌ی اجتماعی ـ اقتصادی، نیازها و اهداف مشترک یا هم راستا و حتی تفریحات مشترک باید در نظر گرفته شود.
نسل امروز باید تعادلی بین زندگی سنتی و دنیای مدرن پیدا کند و دستیابی به این تعادل، گاه بسیار دشوار است. خانواده‌ها باید بدانند آن‌که قرار است این زندگی مشترک جدید را تاب بیاورد و فراتر از آن، احساس خشنودی، خوشحالی و رضایت کند؛ فرزند آن‌ها است، نه خود آن‌ها.
جوانان هم باید بدانند که از تجربه و صلاحدید پدران و مادران بی‌نیاز نیستند و قرار نیست به خاطر یک رابطه‌ی هیجانی و احساس، به تمام قداست و پشتوانه‌ی خانوادگی که هویت آن‌ها را در بردارد و تضمین کننده‌ی حمایت‌های آینده است، پشت کنند.
متأسفانه گاهی شاهد تهدیدهای والدین با فرزندان در مقابل یکدیگر هستیم. چنین مسائلی نتیجه‌ای جز نارضایتی هر دو طرف (هم والدین و هم فرزندان) را در بر ندارد و محبت، صمیمیت و یکپارچگی خانواده را تهدید می‌کند.
شاید برخی از افراد، تصور کنند دلیل ندارد عاشق همسرشان باشند و همین که احترام و علاقه‌ای نسبی بین‌شان باشد، کافی خواهد بود اما همان‌طور که عشق برای خوشبختی و رضایت از رابطه‌ی زناشویی کافی نیست، نمی‌توان امید داشت رابطه‌ای که فقط بر پایه‌ی احترام و علایق سطحی است؛ دوام داشته باشد. اگر چه ممکن است به دلیل برخی ملاحظات مانند تابوی خانوادگی ـ اجتماعی و سنتی طلاق، یا ترس از تنها ماندن یا احساس ناتوانی در اداره‌ی زندگی به تنهایی و گاه به خاطر وجود فرزندان، چنین روابطی «تحمل» شود.

مثل دوستم خوشبخت می‌شوم
گاهی دو نفر به توصیه‌ی والدین یا دوستان و اطرافیان با هم ازدواج می‌کنند. مثلا وقتی یک زوج با هم خوشبخت هستند و خانم و آقا، هر کدام یک دوست صمیمی مجرد دارند؛ فکر می‌کنند خوب است دوستان‌شان هم با هم ازدواج کنند و مطمئن هستند آن‌ها نیز با هم خوشبخت می‌شوند! حتی اگر علاقه‌ای به هم ندارند، به دو طرف اطمینان می‌دهند که بعد عاشق هم خواهند شد اما باید دو نفر با صرف فرصت کافی، با هم آشنا شوند و به احساس خود از طرف مقابل واقف شوند. البته فراموش نشود که روابط دوره‌ی نامزدی باید با رعایت سیستم ارزشی، مذهبی و فرهنگی جامعه و خانواده باشد. بهتر است تکلیف این موضوع را پیش از ازدواج روشن کرد و نه پس از آن. نباید برای شروع ازدواج به شکلی نامناسب تعجیل کرد و البته به معنای سخت‌گیر‌ی‌های افراطی هم نیست. در چنین مواردی مشاوره با یک روان‌پزشک و یا روانشناس که ضمن ارزیابی خصوصیات فردی و روابط بین دو نفر، آن‌ها را در تصمیم‌گیری مناسب کمک کند؛ مفید خواهد بود.

اثرات مثبت داشتن یک رابطه‌ی سالم حاصل از یک عشق سالم و حقیقی
هفت اصل مهم در عشق داریم که این هفت اصل، نشانگر، اثرات مثبت یک عشق سالم و حقیقی هستند:

  • انرژی: عاشق بودن واقعا به لحاظ فیزیکی، ذهنی و عاطفی به شما انرژی می‌دهد.
  • اشتیاق: یک رابطه‌ی سالم، نگرش سالم و مشتاقانه نسبت به زندگی ایجاد می‌کند.
  • امید به آینده و هیجان: وقتی شما امروز عاشق و شاد باشید، با هیجان و امید در انتظار آینده‌اید.
  • اعتماد به نفس و احترام: یک رابطه‌ی خوب، سبب احترام و اعتماد به نفس شما می‌شود.
  • احساس عاطفی و بخشایش: وقتی شما عاشق هستید، تقسیم کردن همه‌ی وجودتان با نزدیکان‌تان، ساده‌تر خواهد بود و بسیار دوست داشتنی و بخشنده می‌شوید.
  • احساس پذیرش خویشتن: وقتی رابطه‌ای حامی شماست، به سادگی می‌توانید در کنار همه، دوستان و در همه‌ی شرایط، خودتان باشید.
  • آرامش عاطفی: وقتی احساس می‌کنید که کسی شما را خیلی دوست دارد، به آرامش کلی دست می‌یابید و عمیقا احساس آسودگی و آرامش قلبی و ذهنی می‌کنید.
    هفت اصل عشق، تمام نیروی شما را در یک رابطه‌ی سالم و رو به رشد افزایش می‌دهد اما عشق، تنها تحت شرایط خاصی این کار را می‌کند. برای این‌که عاشق بمانید؛ باید آگاهانه شرایط لازم برای رشد عشق را فراهم کنید.
    به هر حال سالم و قوی ماندن عشق، به خود شما بستگی دارد. شما آزادید که یاد بگیرید چطور ارتباط موفقی با همسرتان داشته باشید یا نه، دنبال یادگیری نروید. اگر رابطه‌ی شما آن‌طوری که می‌خواهید نیست؛ خودتان مسئولید، نمی‌توانید تقصیر را به گردن والدین یا دوستان‌تان و یا حتی جامعه بیندازید که به شما آموزش نداده‌اند. اگر احساس می‌کنید آن حمایت و عشقی را که به دنبال آن هستید، ندارید؛ احتمالا همواره عشق را از زندگی خود دور می‌کنید. تمرین عشق‌ورزی، هنر است نه علم؛ درست مثل طبخ غذا و یا حتی موسیقی، نیاز به مهارت و تمرین دارد. عشق برای شما یک معما باقی می‌ماند تا زمانی که خودتان را موظف به حل این معما نکنید و مهارت عشق‌ورزی را نیاموزید.

باید اول عاشق شد؛ بعد ازدواج کرد یا اول، ازدواج کرد بعد عاشق شد؟!
این سؤال خیلی‌هاست که می‌پرسند «باید اول عاشق شد، بعد ازدواج کرد یا اول ازدواج کرد، بعد عاشق شد؟!». در جواب باید گفت: اگر بعد از ازدواج بخواهی عاشق بشوی که کار از کار گذشته است و آن فرد هر خصوصیت یا رفتار و یا افکار و احساسی که داشته باشد، باید تحمل کنید که دیگر نام این، عشق نیست. از طرف دیگر بدون بررسی، شناخت، تحقیق و ارتباط رسمی چگونه می‌توان عاشق فردی شد تا در پی آن ازدواج کرد؟ ( یعنی روش عاشق شدن قبل از ازدواج چگونه است؟)
بسیاری از جوانان تصور می‌کنند که زندگی مشترک و شرایط به‌وجود آمده در زمان ازدواج مانند شرایطی است که در زمان نامزدی و آشنایی بین آن دو نفر حکم‌فرما بوده و مقایسه‌ی بین این دو شرایط برای تعدادی از زوج‌ها باعث شده تا بدبینی خاصی نسبت به زندگی مشترک داشته باشند. در حالی که دنیای آشنایی و نامزدی، دنیای بسیار متفاوتی از زندگی مشترک است. دنیای نامزدی، دنیای رؤیاها و ایده‌آل‌هاست، در حالی که زندگی مشترک، دنیای کاملا حقیقی و ملموس است. دنیایی که در آن خوبی‌ها و بدی‌ها در کنار هم قرار دارند و تنها می‌توان با تلاش، کوشش و صبوری، دنیای ایده‌آل را ساخت. دنیای نامزدی، سراسر شیرینی و امید و شرایط مطلوب است. اینجا مرد مورد علاقه‌ات، کاملا در اختیار توست. برای با تو بودن به اندازه‌ی کافی فرصت دارد. تنها به تو می‌اندیشد و به همه‌ی خواسته‌هایت تن می‌دهد. زن مورد علاقه‌ات هم همانگونه است که تو می‌خواهی، تنها به فکر توست و برای رضایت و خشنودیت تلاش می‌کند.
در نتیجه اگر دو نفر به محض این‌که عاشق هم شدند؛ تصمیم به ازدواج بگیرند و از هیچ مشاوره‌ای استفاده نکنند، به احتمال زیاد شکست خواهند خورد. چرا که عشق، راهی برای تجزیه و تحلیل عقل باقی نخواهد گذاشت اما افرادی که بر طبق اصول عقلی و منطقی و تناسب‌هایی که با هم دارند؛ تصمیم به ازدواج می‌گیرند؛ پس از شروع زندگی، عشق و علاقه بین آن‌ها ایجاد می‌شود که باعث حفظ و افزایش عشق در زندگی زناشویی می‌شود.

چه چیزهایی باعث کمرنگ شدن عشق در رابطه‌های زناشویی می‌شود؟
در این مورد باید بگویم؛ برخی از روش‌هایی که شما با آن‌ها عشق را از خود دور می‌کنید این‌ها هستند:

  • وقتی از چیزی ناراحت هستید و وانمود می‌کنید اتفاقی نیفتاده است…
  • عمیقا همسرتان را دوست دارید اما به ندرت آن‌را به زبان می‌آورید؛ حتی شاید جلوی خود را می‌گیرید که چیزی بروز ندهید.
  • دقیقا نمی‌گویید چه چیزی را می‌خواهید، چون می‌ترسید جوابی دریافت نکنید.
  • دوست دارید زمان بیشتری را با همسرتان بگذرانید اما مشغله‌ی کاری‌تان زیاد است.
  • وقتی همسرتان از شما تعریف می‌کند به جای تشکر از تعریف و تمجید، آن را بی‌ارزش تلقی می‌کنید و تأیید نمی‌کنید.
  • به راحتی می‌توانید برای همسرتان؛ نامه بنویسید و به او در وقت‌های مناسب تلفن کنید اما هرگز این کار را نمی‌کنید.
  • احساس می‌کنید شما را نمی‌فهمد.
  • وقتی نسبت به شما احساس محبت و عشق می‌کند، فکر می‌کنید قصدی دارد.
  • شما بدترین منتقد خودتان هستید.

تکنیک‌ها و روش‌های حفظ یک رابطه‌ی عاشقانه با همسر
موارد زیر از جمله راه‌کارهای کاربردی حفظ یک رابطه‌ی عاشقانه هستند:
داشتن جعبه‌ی کمک های اولیه:
ما یاد گرفته‌ایم که همیشه مراقب سلامتی‌مان باشیم و هرگاه عضوی دچار مشکل شد، به کمکش برویم اما در روابط‌مان بسیار بی‌تفاوت هستیم و با نادیده گرفتن تنش‌ها و احساسات ناخوشایندمان، امیدواریم که خودشان خودبه‌خود از بین بروند. آن‌ها نه تنها از بین نمی‌روند بلکه بدتر هم می‌شوند. طوری که بعدها یک موضوع کوچک و پیش پا افتاده، تبدیل به یک موضوع و مشکل بزرگ می‌شود. هیچ‌وقت اجازه‌ی این‌که مشکلات کوچک‌تان تبدیل به مسائل بحرانی شوند و بعد به آن‌ها توجه کنید را ندهید. به محض این‌که احساس کردید روابط شما دچار مشکل شده است؛ با جعبه‌ی کمک‌های اولیه به کمک آن بیایید.
منتظر نباشید تا حتما یک مشکلی پیش بیاید و بعد از این روش استفاده کنید. چراکه حل مشکلاتی که تنها ظرف یک ساعت پیش ایجاد شده، بسیار ساده‌تر از مشکلاتی است که طی یک‌سال روی هم تلنبار شده است.

مراقبت از تنش‌های احساسی ـ عاطفی:
در این مورد مثالی می‌زنم: شخصی هرگاه وارد خانه‌ی مادرش می‌شد، از دیدن گل‌ها و گیاهانی که او در باغچه پرورش داده و بسیار سرحال و سرزنده بودند؛ حیرت‌زده می‌شد و به خودش می‌گفت کاش گیاهان و گل‌های من هم همین‌قدر سرزنده و شاداب بودند. دلیل این شادابی گیاهان را می‌توان در یک مسأله دانست و آن هم رسیدگی است. مادر این شخص هرگاه که می‌دید برگی، زرد و پژمرده شده است؛ بلافاصله آن‌را از بقیه جدا می‌کرد تا به دیگر برگ‌ها، آسیب نرسد و با دیدن اولین علامت‌های پژمردگی با جعبه‌ی کمک‌های اولیه‌اش به کمک آن‌ها می‌رفت. پس به خاطر این توجه و رسیدگی، گیاهان او همیشه شاداب و سرزنده بودند. در حالی که اگر آن شخص به گونه‌ای دیگر با گل‌ها برخورد می‌کرد و هر بار که از کنار آن‌ها رد می‌شد و می‌دید که برگی زرد شده، توجهی نمی‌کرد و می‌گفت: «باید یک وقتی را تعیین کنم تا به گل‌ها رسیدگی کنم» و چند ماه به همین منوال می‌گذشت، بالاخره روزی متوجه می‌شد که دیگر خیلی دیر است و همه‌ی گل‌ها، پژمرده، رنگ پریده و خشک شده‌اند. پس بدانید که اگر شما هم در روابط‌تان این‌گونه رفتار کنید، روزی به خود می‌آیید و می‌بینید که برای رسیدگی و توجه بسیار دیر است. پس این کار به عهده‌ی خودتان است.
در پایان به همسران می‌گویم به خطا خویشتن را از عشق محروم ساختن، وحشتناک‌ترین گمراهی‌هاست؛ خُسرانی ابدیست که نه در زمان و نه در ابدیت جبرانی ندارد.

  • برچسب ها
  • خانواده
  • زناشویی
  • عشق

اشتراک گذاری

Facebook Twitter Google+ LinkedIn WhatsApp
مطلب بعدی سال جدید، تحول جدید
مطلب قبلی خیال انگیز چون قالی کرمان

پست های مرتبط

آوید نیوز بررسی می کند: سیر تحول پوشش ایرانی از  دوره‌ی قاجار تاکنون جامعه
17 اردیبهشت 1404

آوید نیوز بررسی می کند: سیر تحول پوشش ایرانی از دوره‌ی قاجار تاکنون

برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد اف سی آوید
6 اردیبهشت 1404

برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

درمان‌های خانگی طب سنتی هند سلامت
30 فروردین 1404

درمان‌های خانگی طب سنتی هند

آخرین مطالب آویدنیوز
17 اردیبهشت 16:40
اخبار کرمان

کشف۵۰ تن گاز مایع قاچاق در بم

17 اردیبهشت 00:00
روزگار ما

آوید نیوز بررسی می کند: سیر تحول پوشش ایرانی از دوره‌ی قاجار تاکنون

8 اردیبهشت 12:12
اخبار کرمان

رییس شورای اسلامی شهر کرمان: شهردار بهتر را جایگزین شهردار خوب کردیم

7 اردیبهشت 17:06
اخبار کرمان

آیین پایان بهسازی بوستان نسترن برگزار شد

6 اردیبهشت 17:21
اف سی آوید

برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

5 اردیبهشت 16:12
تئاتر

تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

2 اردیبهشت 16:04
اخبار کرمان

قاچاق به سنگینی جرثقیل

1 اردیبهشت 16:01
اخبار کرمان

گردنبند طلا دود نشد

  • خانه
  • اخبار
  • جامعه
  • آوید گشت
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • ورزش
  • یادها و خاطره ها
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • بازگشت‌به‌بالا
موضوعات داغ:
آوید آوید نیوز news نیوز خبر خانواده زناشویی طب سنتی بانوان هنرمندان بانوان هنرمند یادها و خاطره ها AVID News

امانت داری و اخلاق مداری
استفاده از اخبار با ذکر منبع پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز مجاز است.
خبرنامه
کلیه حقوق مادی و معنوی این پرتال خبری متعلق به پایگاه خبری آویدنیوز می باشد.
طراحی و پیاده سازی: شرکت مهندسی فناوری سورنا