آوید نیوز: حکایت مس کرمان در هفتمین سال متوالی برای بازگشت به لیگ برتر همان حکایت سال های گذشته بود و تلاشی که به ثمر ننشست و قبل از رسیدن کار به هفته آخر، نه تنها صعود مس به لیگ برتر قطعی نشد که بازی آخر نیز رسما برای این تیم تشریفاتی شد تا یک بار دیگر حال بد بر هواداران این تیم بابت این ناکامی در راه صعود حاکم شود.
اینکه چرا مس کرمان در یک پروسه شبیه بهم که در اکثر سال های گذشته تکرار شده است، در این مقطع به ناکامی می رسد، دلایلی عمدتا شبیه بهم دارد که همه ساله و در این مقطع از ناکامی بررسی و مطرح می شود اما عملا راه چاره و علاجی برای آن پیدا نمی شود و از همین روست که مجددا برای فصل آینده نیز حرکت مس کرمان بیشتر از آنکه دلگرمی برای موفقیت داشته باشد، با عدم رفع مشکلات خود، در سال بعد هم با ریسک و خطر بالای ناکامی همراه می گردد…. در این مطلب و مطالبی که در روزهای آینده منتشر خواهیم کرد، سعی می کنیم به برخی عوامل مهم این قضه و راهکارهایی برای آن به شکلی صریح بپردازیم.
این دلایل موارد تازه ای نیستند و در همه سال های گذشته نیز مطرح شده اند… مواردی مثل “عدم ثبات مدیریت”… باشگاه مس کرمان در همه ده سال گذشته خود چهره های شاخصی را به عنوان مدیر برراس باشگاه خود دیده است… مدیرانی که همگی دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود بوده اند و هرچند انتخاب برخی از آن ها می توانست جای سوال باشد اما بسیاری از این چهره ها نیز شایستگی اعتماد بیشتر و در واقع ثبات کاری برای خود را داشته اند که حضور برخی از آن ها حتی به چند ماه هم نکشید و یا اینکه در بدترین مقاطع زمانی ممکن دچار تغییر شدند تا نقطه شروع و علت العلل مشکلات استراتژیک و فکری باشگاه مس کرمان از همین نقطه آغاز شود.
تغییر یازده مدیرعامل و سرپرست در عرض هفت سال حضور مس کرمان در لیگ یک، خود به خوبی نشان می دهد که صندلی لرزان مدیریتی در باشگاه مس کرمان تا چه اندازه لطمه بزرگ با خود به دنبال داشته است…این لطمه بزرگ و موضوع ضرر زننده را حتی کم سن و سال ترین هوادار مس هم می داند اما نکته ای که سبب می شود راه درمانی برای آن نباشد فشارهای غیرورزشی است که بر صندلی مدیریتی باشگاه مس کرمان حاکم شده است…
همین فشارهای غیرورزشی سبب می شود که دریچه انتخاب مدیر برای باشگاه مس کرمان برروی مسائل فنی و رزومه مدیریتی ورزشی و مسائلی از این دست بسته شود و انتخاب مدیر را با سرفصل هایی غیر از این و عمدتا غیرورزشی مواجه کند و همین سبب شود که یک مدیر نیز در ادامه کار خود برای مدیریت باشگاه مس کرمان، بیشتر از آنکه تحت تاثیر مسائل ورزشی تصمیم گیری های خود را انجام دهد، با مسائلی غیر از این مدیریت خود را پیش ببرد که سبب می گردد تمرکز او کاملا به مواردی غیر از مسائل ورزشی و فنی باشگاه خود معطوف گردد و البته نتیجه آن می شود که هم فشار خرد کننده ای برروی آن مدیر وارد شود و هم تمرکز و نفکر لازم را برای هدایت این باشگاه از دست بدهد.
زمانی که برکناری و انتخاب مدیر باشگاه به این فاز وارد شود، شخص مدیر نیز تنها روی به مدیریت کوتاه مدتی می آورد که در علم مدیریت در دسته پرریسک مدیریتی قرار می گیرد… از همین روست که باشگاه مس کرمان نه استراتژی بلند مدتی برای خود دارد و نه مدیریت هزینه ای که بهره برداری مالی آن را برای آینده مشخص کند و نه آینده نگری که مشخص کند این باشگاه در پایان سه سال پیش روی خود قرار است به چه دست آوردی برسد…در این شرابط صرف مدیریت برای باشگاه مس کرمان تنها نتایج داخل زمین تیم فوتبال بزرگسالان خود می شود و تجربه همه سال های اخیر نشان داده است که تمرکز کامل و افراطی و بدون پشتوانه فکری و استراتژی بلند مدت برروی نتایج داخل زمین نیز همواره با شکست مواجه شده است.
در مدیریت کوتاه مدت، باشگاه مس کرمان هیچ استراتژی تعریف شده ای برای خود ندارد و در همین راستا نمی تواند کوچکترین ساختارسازی و دستورالعملی حتی برای نظام اداری خود داشته باشد چه رسد به اینکه برای تیم های ورزشی و فنی خود برنامه ریزی بلند مدت داشته باشد و در همین فضا است که بدیهی ترین مسائل مثل اساس نامه کانون هواداران این باشگاه و یا چارت سازمانی آن نیز مغفول و مبهم می ماند و هیچ توان فکری و علمی برای تهیه و تنظیم آن نیز نمی ماند چه رسد به انجام برنامه ریزی های کلان دیگر….
و در نهایت در همین فضای مبهم و گنگ، نوع ارتباطات درون سازمانی باشگاه مس کرمان نیز تعریف مشخصی ندارد و در نبود اساس نامه و چارت و ساختار تعریف شده، مباحثی مثل کمیته فنی، کمیته نقل و انتقالات، ارتباطات ارکان باشگاه با یکدیگر برای تشکیل تیم های ورزشی و بسیاری از ارکان مهم که اصلا در باشگاه مس کرمان وجود خارجی ندارند، غلیب می شوند و در همین فضای خالی، عرصه برای جولان بسیاری از افراد با نیت های سوء و البته افرادی که به عنوان دلال، هیچ نیت مثبتی برای موفقیت مس کرمان ندارند باز می شود.