آوید نیوز: هر زمان که پای بحث نرسیدن مس کرمان به لیگ برتر در سال های اخیر مطرح شده است، یک موضوع در میان بحث ها عامیانه و کارشناسانه به شدت خودنمایی می کند و آن این جمله معروف است که: نمی خواهند و نمی گذارند مس به لیگ برتر برود…
نه فقط فوتبال کرمان، که فضای کلی فوتبال ایران آنقدر مبهم و غبارآلود هست که توطئه و توهم های خاص آن بخشی جدایی ناپذیر از آن شود اما این موضوع که عده ای در نتایج پشت پرده فوتبال در ایران و کرمان نیز دخیل هستند و درصدد مشخص کردن نتایج در خارج از زمین می باشند نیز غیرقابل کتمان می باشد…
کاملا طبیعی است که عده ای از نتیجه نگرفتن و عدم صعود مس کرمان سود می برند و در جهت همین هدف نیز برنامه ریزی و تلاش خود را انجام می دهند و از همین رو نباید به صرف اینکه این موضوع کاملا توهم توطئه است، آن را با ساده انگاری رد کرد، همانطور که نباید به شکلی افراطی و سیاه همه علت حذف شدن مس و نرسیدن آن به لیگ برتر را در سبد این جریانات دانست بلکه باید در ابتدای هر فصل این عوامل را به شکلی منطقی و عقلانی و بر اساس رفتار و نیات جریانات مختلف شناسایی کرد و برای دور کردن آن ها از هدفشان “استراتژی” مشخص داشت و به هیچ عنوان نباید آن ها را کاملا نادیده گرفت و نه اینکه بر اساس خواست آن ها، بی هوا سرشاخ آن ها گردید تا در نهایت حاشیه این درگیری به تیم بزند…
در مرحله اول باید این گروه ها که نتیجه نگرفتن مس را در راستای اهداف عالی خود می دانند شناسایی کرد و چهره روشنی از آن ها ترسیم نمود و این گروه ها که عمدتا در خارج از مرزهای شهر کرمان و باشگاه مس حضور دارند را بهتر شناخت…
مسلم است که برخی از افراد فعال در بازار نقل و انتقالات بازیکنان، برای بالانس قیمت بازیکنان زیر دست خود در لیگ های مختلف فوتبال کشور، ترجیح می دهند که تیم های با بنیه و متشخصی مثل مس کرمان در لیگ یک حضور داشته باشند تا فضای بیشتر و دست بازتری برای نقل و انتقالات نفری خود و همچنین دایره تقسیم بزرگتری برای بازیکنان خود در سطوح مختلف فوتبال ایران داشته باشند و از همین رو ترجیح این افراد ماندن تیم هایی مثل مس کرمان در لیگ یک باشد و در راستای آن نیز عامدا اقدام نمایند…
جالب اینکه در میان این دسته فقط افرادی که به عنوان دلال شناخته می شود حضور ندارند و بعضا مربیان و یا حتی افراد شاخص فوتبال کشور نیز حضور داشته اند که حضور مس در لیگ یک را بیشتر مناسب این می دیدند که در آینده پلی برای موفقیت بیشتر آن ها چه از نظر مالی و چه در زمینه حضور آن ها در این تیم باشد!
دسته دیگری که در بیرون از زمین، در ثبت نتایج به شدت دخیل هستند و نمی توان وجود و تاثیر آن ها را انکار کرد، بنگاه های شرط بندی می باشند که آنقدر قدرت گرفته اندتا علی رغم هشدارهای صریح مبنی بر وجود آن ها، در جریان بازی های فوتبال کشور به خصوص در سطوح پائین تر مثل همین لیگ یک و دو، به راحتی نفوذ خود را از خارج زمین به داخل آن پیدا کنند و در طول بازی های فرسایشی لیگ یک و دو آنقدر مرض حضور خود را در تیم ها بریزند که در پایان فصل آن ها را دچار مشکل کنند.
از دیگر عواملی که قطعا از عدم صعود مس به لیگ برتر سود می برند، رقیبانی است که قطعا حضور مس کرمان در لیگ برتر سبب می شود که چه از نظر شخصیتی و چه از نظر توجه حواشی و حتی مالی، این تیم ها با ضرر مواجه شوند و طبیعی است که آن ها برای حیات سرزنده تر خود، درصدد باشند که اکسیژن لیگ برتر به مشام مس کرمان نرسد و البته برای گرفتن این هوا، خود را به زمین و آسمان بکوبند…
و در نهایت در سال های گذشته عده ای در شهر کرمان و در اطراف همین تیم مس کرمان نیز حضور داشته اند که بنا به مشکلاتی که عمدتا شخصی هم بوده است، اینگونه ترجیح داده اند که برای عدم موفقیت آن شخص، اقداماتی انجام دهند که کل تیم با شکست مواجه شود تا بعدها “شاخ” این افراد به جای آنکه در تن آن ها فرو برود، توسط آن ها شکسته شده باشد غافل از اینکه این شاخ شکنی، مساوی با شکستن دل تمام کرمان بوده است…
به هر روی همه این عوامل در شش، هفت سال اخیر با چهره ها و شخصیت های مختلف حضور داشته اند اما نمای کلی این اجتماعات که دوست نداشتند مس به لیگ برتر صعود کند همین گروه ها بوده اند که همانگونه که گفته شد، در سال های گذشته چهره های مختلف درون خود داشته اند…
اما بعد از شناخت بیشتر از این افراد شاید ناامید کننده، بیان این نکته باشد که هیچ یک از این عوامل هیچگاه نمی توانند عامل مستقیمی برای شکست یا عدم صعود مس به لیگ برتر باشند بلکه عامل مستقیم اتفاقاتی است که در دل تیم به کام آن ها رخ می دهد…
چه گروه دلالان، چه بنگاه های شرط بندی، چه رقیبانی که نبرد غیر مستقیم با مس کرمان را ترجیح می دهند و چه همه کسانی که دوست ندارند مس به لیگ برتر صعود کند، تمام فعالیت خود را می توانند تا کنار زمین تمرین و مسابقه به خرج دهند اما جایی که نمود و ارزیابی منسجم بودن و یا از هم گسیخته بودن تیم مشخص می شود، همان فضای تمرینات و زمین مسابقه ای است که مس در آن پا می گذارد…
زمانی بارها تاکید می کردیم که دیوار اطراف تیم باید بلند باشد تا دزد به خانه مس کرمان نزد و جواهری به نام اتحاد و انسجام و یکدلی را از قلب این تیم نرباید و ستون فقراتش را نشکند… همه این افراد و گروه ها زمانی می توانند نفس سمی خود را به تیم تزریق کنند که دیوارهای اطراف آن تیم کوتاه باشد… یعنی جایی که اتحاد و یکدلی بین بزرگان تیم وجود ندارد… جایی که مربی و مدیر به یکدیگر بی اعتماد باشند، بازیکنان درون تیم از نظر فکری و ارتباطی دچار مشکل باشند، گروه بندی های به شدت خطرناک در تیم شکل بگیرد، هواداران و رسانه ها وارد حواشی زرد و دشمن پسندانه می شوند و در نهایت یکدستی تیم زیر تیغ تفرقه سر بریده می شود تا دیوارهای دور تیم بریزد و دزد به خانه بیاید…
زمانی که تیم یکدست شد و در مشت بزرگان آن تیم قرار گرفت… زمانی که مشت بزرگان تیم در برابر رقبا و دشمنان بسته ماند و هرکس که خواست آن را باز کند با ضربه محکم اتحاد این مشت روبرو شود، آن زمان است که دیگر قلب تیم تسخیرناپذیر می ماند…
اما این تسخیرناپذیر ماندن دقیقا همان “استراتژی” از پیش مشخص شده را می خواهد که در هفت، هشت سال اخیر در تیم مس کرمان فقط در یکی، دو تیم به صورت نیم بند اجرا شده بود و هیچگاه این استراتژی پیش از فصل به شکلی دقیق که نشان از یک اتحاد و همدلی همه جانبه داشته باشد تدوین نشد و بیشتر از آنکه عوامل دلسوز برای این اتحاد واقعی گرد هم جمع شوند، بیشتر احساس بر دور کردن آن ها از یکدیگر بود تا در این فاصله گرفتن های بدون استراتژی، آنچه که ورود پیدا می کند دزدهایی باشد که از روی دیوار کوتاه مانده تیم در طول فصل، قلب تیم که همان یکدلی و یکرنگی بود را به سرقت می بردند و به همین خاطر است که این دزدها را باید عامل ثانویه ای برای شکست دانست جایی که عامل اولیه درون تیم یعنی یک اتحاد استراتژیک به شکل واقعی شکل نگرفته است…