یک بحث مفصل در باب رفتار متقابل شرکت و باشگاه های ورزشی مس
آویدنیوز: بحث رابطه مدیریت ارشد شرکت ملی صنایع مس با باشگاه های ورزشی این شرکت یک بحث مفصل و بسیار مهم می باشد و هر زمان خبرها از تغییرات در مدیریت ارشد شرکت ملی صنایع مس به گوش می رسد این سوال بزرگ مطرح می شود که با آمدن فرد جدید در سمت مدیریت عامل شرکت، رابطه این نهاد به عنوان متولی با باشگاه های ورزشی خود چگونه تعریف می شود؟!
البته که بخش عظیمی از این رابطه را علاقه شخصی و قلبی مدیریت مجموعه نسبت به مقوله ورزش حرفه ای تشکیل می دهد و نه فقط در شرکت ملی صنایع مس که تمامی باشگاه های ورزشی کشور که به نهادهای اقتصادی کشور متصل هستند خوشبختی و یا چالش های بزرگ خود را در علاقه مدیران ارشد آن نهادها به ورزش جستجو می کنند…در مقاطعی بی علاقگی مدیران ارشد کارخانه جات فولاد مبارکه، ذوب آهن، فولاد، سایپا و… به ورزش و به خصوص فوتبال تیم های این صنایع را با بدترین بلاهای ممکن روبرو ساخت و بی علاقگی دامنه دار نهادهایی مثل وزارت نفت و نیروی انتظامی، راه آهن و کارخانه جاتی مثل صباباطری و… حتی با انحلال کامل تیم های فوتبال تحت پوشش آن ها روبرو شد.
این موضوع فقط منوط به شرکت مس نیست و در فوتبال دولت زده ایران که زمینه را برای سرمایه گزاری واقعی بخش خصوصی به هیچ عنوان درون خود نمی بیند، تقریبا در تمامی بدنه آن وجود دارد و از همین رو همانند سایر بنگاه های اقتصادی دولتی، باشگاه های ورزشی و هواداران تیم های شرکت مس در سراسر ایران نیز هر زمان بحث تغییرات در مدیریت شرکت ملی صنایع مس مطرح می شود، اولین آروزی قلبی خود را در این موضوع قرار می دهند که مدیران جدید قلبا علاقه به مقوله ورزش و به خصوص فوتبال داشته باشند تا حداقل نیمی از چالش های آنان در مسیر فعالیت خود کم شود… و این موضوع نشان می دهد که برنامه ریزی ورزشی در این باشگاه های صنعتی البته تحت چه ریسک بزرگ و غیرقابل پیشبینی قرار دارد و این یکی از دردهای کلی ورزش و فوتبال ایران است که فقط به شرکت مس نیز منوط نمی شود.
اما داستان در شرکت مس در زمینه ورزش خود زمانی سخت تر و پرچالش تر از شرکت هایی نظیر فولاد مبارکه، گل گهر، آلومینوم و حتی ایران خودرو می شود که این شرکت نیز همانند سیاست وزارت نفت، پراکندگی باشگاه های ورزشی را در سطح کشور به جای تمرکز برروی یک باشگاه برگزید و این موضوع هرچند برند ورزش مس را در کشور یک برند ملی واقعی می کند و حوزه مسئولیت اجتماعی این شرکت را در زمینه ورزش بسیار درخشان و فراگیر می نماید، اما در مقابل چالش های ورزشی این شرکت را نیز گسترده تر و بسیط تر می نماید و از همین رو سبب می شود که مدیریت کلی ورزش حرفه ای در شرکت مس بسیار سخت تر از سایر نهادهای مشابه خود باشد تا این مدیریت به نوعی تخصصی تر و با تصمیماتی ریزبینانه تر همراه سازد تا فجایعی نظیر آنچه که در ورزش حرفه ای وزارت نفت رخ داد در ورزش مس تکرار نشود.
همه موراد بالا به خوبی تفهیم می کند که مدیریت ورزشی در شرکت ملی صنایع مس تا چه اندازه مهم و حیاتی است و در این شرایط عدم علاقه مدیران ارشد شرکت به بحث ورزش، تا چه اندازه می تواند برای باشگاه های آنان چالش آفرین باشد… بهرحال فراموش نکنیم در شرایط اقتصادی فعلی کشور قطعا در راس این شرکت ها بسیاری از منتقدین غیر ورزشی وجود دارند که شرکت را از هزینه کردهای کلان در حوزه ورزش منصرف نمایند و با فشارهای فراوان برای این هزینه کرد در نهادهایی که فقط خروجی مالی دارد و عملا بازگشت سرمایه در آن وجود ندارد منصرف سازند که البته سیاست های کلی شرکت در حوزه مسئولیت اجتماعی و تعهدی که به بخش وسیع ورزش دوست کشور دارد نباید زمینه را برای کرسی نشاندن این فشارها فراهم نماید….
در این شرایط یکی از بحث های مهم، نوع ارتباط جامعه باشگاه های ورزشی مس با مدیریت ارشد این شرکت می باشد…رابطه ای که عمدتا به واسطه جنس ورزش و بطن و بدنه پرحاشیه آن، بر اساس همین حواشی تعریف می شود و عمدتا لبخند، اشک و اخم خود را بر اساس نتایج داخل زمین طرح ریزی می نماید.
در اینکه هواداران روی سکو و یا علاقه مندان پای تلویزیون عکس العمل خود را بر اساس هیجان این نتایج طرح ریزی می کنند جای شکی وجود ندارد و طبیعت رفتار هواداری نیز بر همین اساس می باشد اما حلقه های نزدیک تر به باشگاه ها که به نوعی رفتار آن ها به عنوان نماد باشگاه ها در نظر گرفته می شود، باید در این فضا جنس ارتباط خود را با شرکت به نوعی حرفه ای تر تعریف نمایند تا فضای مطالبه گری ، انتقادات و نظرات آن ها به تقابل بین دو نهاد تبدیل نشود…
در اینکه رفتار این حلقه های نزدیک به باشگاه باید بر مبنای مطالبه گری حداکثری باشد جای شکی نیست و در اینکه تفکر مدیریت شرکت مس نیز باید بالاترین موفقیت برند ورزشی که نام این شرکت را بر خود می بیند نیز جای کوچکترین تردیدی وجود ندارد اما زمانی که فضای مطالبه گری جای خود را به تقابل گری بدهد و فضای باشگاه های ورزشی به جای تعامل و متن تماما به حاشیه و بیراهه کشیده شود در آن زمان است که ارتباط شرکت و باشگاه های ورزشی مناسبات خود را از هم پاشیده می بیند….
متاسفانه بخشی از این حلقه از باشگاه های ورزشی نیز عمدتا فارغ از فضای منفعت باشگاه و شرکت، جنس ارتباط خود را بر اساس مسائل سیاسی و شخصی تعریف می کنند تا جایی که در زمان انتخاب یک مدیرعامل جدید برای شرکت مس، تمامی موفقیت های ورزشی آن را به نام وی سند می زنند و به تخریب مدیرعامل قبل می پردازند و زمانی که از نظر سیاسی و مطالبه گری های عمدتا شخصی، منافع آن ها تامین نشد، در عرض چند هفته و به شکلی شگفت آور تغییر موضع می دهند و مجددا مدیرعامل سابق را بر سر مدیرعامل جدید می کوبند…! و این رفتار که مشتی از خروار مثال ها بود، البته در راس شرکت مس رصد می گردد و تداوم آن ها نوعی دلزدگی از طرفین را بسط و گسترش می دهد.
حرمت امام زاده همواره در اولین گام از سوی متولیان آن باید حفظ شود و اینکه کسانی که خود را جزو حلقه های اول باشگاه های ورزشی مس می دانند چگونه در عین حفظ حرمت شرکت مس، رفتار مطالبه گرایانه خود را حفظ کنند و البته رفتاری کاملا حرفه ای تر از شعارهای روی سکو و کامنت های فضای مجازی داشته باشند دقیقا همان چیزی است که در بلند مدت ارتباط حرفه ای باشگاه های ورزشی مس و مدیریت ارشد آن را ساخته و پرداخته می کند…
قطعا نوع تصمیم گیری های شرکت مس در مورد باشگاه های ورزشی خود جای نقد و البته مطالبه گری دارد کما اینکه در ماجرای تلخ درگیری های سال قبل در باشگاه مس کرمان که در نهایت عامل اصلی برای سقوط تیم فوتبال مس کرمان شد، حضور و تصمیم گیری های مدیران ارشد شرکت مس می توانست خیلی به موقع جلوی بسیاری از حواشی منجر به سقوط را بگیرد و بسیاری از اتفاقات را قبل از رخ دادن خود مدیریت و کنترل کند که البته این اتفاق رخ نداد و برای مثال این موضوع جای نقد و بررسی زیاد داشت…
اما بهرشکل گذشتن از مرز باریک مطالبه گری اصولی و حداکثری تا تقابل و تهاجم های خرد کننده همان رفتار حرفه ای است که اعضای حلقه اول مرتبط با باشگاه های ورزشی با شرکت مس باید داشته باشند و برای تشکیل نوع ارتباط و رفتار دو نهاد شرکت و باشگاه های ورزشی مس بسیار مهم و حیاتی می باشد.