گفت و گوی آویدنیوز با آیت الله جعفری امام جمعهی فقید کرمان در زمان حیات این عالم جلیل القدر همراه با تصاویر منتشر نشده ای از ایشان
آوید نیوز: زنده یاد آیتالله سید «یحیی جعفری» امام جمعهی سابق کرمان و نمایندهی رهبری در استان کرمان امروز یکم آذرماه دار فانی را وداع گفت. وی در سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در قریهای به نام قریهی «جَور» نزدیک کوهبنان به دنیا آمده و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، توسط حضرت امام خمینی (ره) بهعنوان امام جمعهی کرمان انتخاب شده است.
خود ایشان میگوید: در شرایط سخت آن روز، رشد کردم و در سن پنج سالگی برای یادگرفتن «قرآن» شریف مرا به مکتب بردند. بعد از فراگیری «قرآن کریم» که نمیدانم دقیقاً چقدر طول کشید، در مدرسهای در کوهبنان که به نام «دوشاب خانه» معروف بود؛ آغاز به درس خواندن کردم.
آن موقع کوهبنان یک روستای متوسط محسوب میشد و الان شهرستان است. تا کلاس پنجم آن زمان، در کوهبنان درس خواندم. بعد آمدم به روستای خودمان جَوَر که نام آن در بین اهالی آنجا «گَوَر» گفته میشد و در یک فرسخی کوهبنان قرار داشت.
یکی دو سال بیکار بودم؛ تا اینکه مرحوم پدرم با راهنمایی یکی از علما و روحانیون محل، به نام آقا «شیخ قاسم شریعتی»، من و برادرم «سید احمد جعفری» را که نابینا بود و چهار سال قبل از دنیا رفت و ساکن زرند بود؛ برای تحصیل علوم دینی به کرمان آورد.
ما دو برادر در کرمان در مدرسهی «محمودیه» که در آن زمان مثل خرابهای بود؛ اتاقی گرفتیم و تحصیل علوم دینی را شروع کردیم.
در ابتدا کتابی به نام «جامع المقدمات» خواندیم که این کتاب را طلبهها باید حتماً بخوانند که خود این کتاب شامل چندین کتاب به نام کتاب عوامل، کتاب بدایه، کتاب صمدیه و… است.
بعد از کتاب جامع المقدمات، کتاب «سیوطی» را خواندیم که از کتب مهم ادبیات عرب است و بعد از آن هم کتاب حاشیهی مُلاعبدالله را در علم منطق.
بعد کتاب مغنی، مطول و… که همه مربوط به ادبیات و معانی بیان هستند و در کنار این دروس، درس فقه و اصول را هم باید میخواندیم. همچنین کتاب «تبصرهی علامه» کتاب شرایع در فقه و شرح لُعمه را در محضر آیتالله حاج شیخ «علی شیخ الرئیس» فرا گرفتیم.
بعد از آن هم دروسی که مربوط به علم اصول بود مثل کتاب شریف معالم، قوانین، رسائل و… را هم خواندیم. کتابی هم در فقه استدلالی به نام «مکاسب شیخ» در فقه استدلالی یعنی شیخ انصاری که از بزرگان و علما در زمان آخوند ملامحمد کاظم خراسانی بود؛ را با مرحوم برادرم خواندیم که کتابی مشکل بود و همین الان هم در حوزههای علمیه تدریس میشود. سپس با مرحوم برادرم مدتی به قم سفر کردیم و از محضر آیات عظام آیتالله مشکینی، مرحوم آیتالله منتظری و مرحوم آیتالله طباطبایی صاحب «تفسیر المیزان» بهره بردیم.
اما به هر دلیل بعد از چندین سال به کرمان برگشتیم. مرحوم آیتالله صالحی در کرمان هر وقت مریض میشد یا به سفر میرفت؛ میگفت شما به جای من باید در مسجد جامع نماز بخوانی. به هر حال وقتی ما از قم آمدیم و دوران جوانی ما بود و هم سختیهایی بود و هم شادی و خوبیهایی بود، به دستور مرحوم آیتالله صالحی پیش نماز «مسجد الرضا» در خیابان حافظ شدم. من آنجا نماز جماعت را برپا میکردم و امام جماعت آن مسجد بودم تا اینکه چند سالی گذشت و مسألهی انقلاب کم کم آغاز شد.
به شهادت دوستان و نیز غیر دوستان، مسجدی که ما داشتیم (مسجدالرضا در خیابان حافظ) یک پایگاه برای انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) بود.
بماند که در این رابطه سختیهایی دیدیم، ناراحتیهایی تحمل کردیم. به شهرهای اطراف کرمان هم برای مطرح کردن انقلاب اسلامی و مبارزه با شاه رفتیم که کار آسانی نبود و ساواک بود؛ شهربانی بود و میگفتند که ناخنهای افراد را میکشیدند که خداوند لعنتشان کند. به هر صورت برای من هم چند مورد حادثه درست کردند و ساواکیها میخواستند من را از بین ببرند و بکشند ولی خداوند متعال نگذاشت و من را حفظ کرد.
به هر حال تا مدتها پیشنماز و امام جماعت مسجدالرضا بودم و به اندازهای که توانستیم با دوستانمان با رژیم شاه مبارزه کردیم. تا اینکه در سال ۱۳۵۷ رژیم شاهنشاهی که میگفتند محال است؛ ساقط شود؛ با رهبری امام و یاران امام سقوط کرد و شاه از ایران فرار کرد و ارکان سلطنت فرو ریخت. بعد از آن حضرت امام خمینی (ره) رهبر جامعه و حکومت اسلامی ایران شدند که مردی استثنایی و از نظر تقوا، بینش، قاطعیت و همهی خوبیها، سرآمد بودند.
سپس، روحانیت کرمان، اجماعاً من را به عنوان امام جمعهی کرمان انتخاب کردند و گفتند مناسبتر از همه است. حتی مرحوم آیتالله صالحی هم تأیید کردند که به همین دلیل با جناب آقای «حجتی کرمانی» به خدمت حضرت امام رفتیم و ایشان حکم من را به عنوان امام جمعهی استان کرمان صادر کردند و من از آن سال تا الان که تقریباً ۳۶ سال میگذرد، در این سمت انجام وظیفه کردهام.
چهار پسر داشتم که یکی از آنها از دنیا رفت (سید مهدی جعفری) و در حال حاضر سه پسر به نامهای «سید محمود»، «سید هادی» و «سید شرفالدین» و دو دختر به نامهای «فاطمه» خانم و «زهرا» خانم دارم که دخترانم ازدواج کردهاند.
و تصاویری منحصر به فرد که آیت الله مرحوم جعفری در هنگام حیات خود در اختیار پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز نهادند: