آوید نیوز ـ چنانکه برگهای تقویم ورق میخورد؛ روزها، ماهها، سالها و دههها تمام میشود و یک روز که در دام روزمرگیها میافتیم؛ به خود میآییم و میبینیم که عمر رفته است و ما به خیلی از اهدافمان نرسیدهایم و آنگونه که میخواستیم از زندگی زناشویی و با خانواده بودن لذت نبردیم. امسال که گذشت اما چه میتوان کرد که زندگیمان در سال جدید با عشق و علاقه و نوسازی شروع و با لذت و رسیدن به آنچه در نظر داشتیم به پایان برسد؟
کارنامهی خود را بررسی کنید قبل از هر چیز نگاهی به کارنامهی سالی که گذشت بیندازید. تمام افت و خیزهای زندگی مشترک خود را بررسی و آن را ثبت کنید. مجموعهای از موفقیتها، شکستها، چالشها و موانع و مشکلات خود را به همراه آرزوهای عمل نشده و نیمهتمام را بنویسید و به همهی این کارنامهی سالانهی خود نمره بدهید. آنگاه فهرست کارهایی را که باید برای بهتر شدن زندگی زناشوییتان انجام بشود و باقیمانده، تهیه و سعی کنید برای بقیهی عمر خود هدفگذاری کرده و برنامهریزی کنید. ما هم از همین ابتدای آغاز سال ۹۷ سلسله مقالاتی را برای بهبود زندگی زناشویی شما توسط دکتر «علیرضا فکرت» متخصص اعصاب و روان، روانپزشک و روان درمانگر، در هر شمارهی مجله ارائه خواهیم داد تا کمکی به همهی کسانی باشد که دوست دارند زندگی زناشویی عاری از ناملایمات حل نشده و ناکامی داشته باشند و دوست دارند هر سال زندگیشان شیرینتر و عاشقانهتر از سال قبل باشد.
دکتر فکرت رابطهی زناشویی را چنین تعریف میکند: «رابطهی زناشویی در اصل یک نوع شراکت و هم پیمانی دو آدم است که از گرانبهاترین زمان زندگی آنها یعنی جوانی شروع میشود و احتمالا تا پایان عمر ادامه دارد و آنها در خوشیها، بدیها، شادیها، تالمات، فرزندان و …. با هم شراکت میکنند. اگر به این دید که ما با هم شراکت داریم و یک شریک داریم که قرار است ۲۴ ساعت در هر زمینه با او شراکت کنیم؛ نگاه کنیم و اگر این مسأله آموزش داده شود و به این درک برسیم، بقیهی جزییات بهتر اصلاح شده و بسیاری از مشکلات حل میشود.»
وی میگوید: وقتی به این درک رسیدیم باید بدانیم که وظیفهی ما به عنوان یک زن و یا به عنوان یک مرد در این شراکت چیست؟ باید بدانیم ما در یک رابطهی زناشویی نه فقط بر اساس جنسیتمان بلکه از دیدگاه و نقطه نظرات یک شریک وظایفی داریم و عمل به این وظایف، الفبای زندگی ماست.
این متخصص درمان اختلالات روانپزشکی تصریح میکند: تاکید میکنیم که جنس زن با مرد تفاوت دارد ولی حقوقشان یکسان است. جنس زن، لطافت و ظرافت دارد و جنس مرد از او همین ظرافت و لطافت را میخواهد.
اما اینکه زنانگی، لطافت وظرافت یک زن چه فایدهای برای یک مرد دارد؛ باید گفت که زنانگی یک زن برای تازه کردن و نوسازی زندگی لازم است و مثل فصل بهار که طبیعت را زنده میکند؛ او هم هر روز محیط خانه و زندگی را دوباره زنده میکند و از نو و تازه میسازد. این زنانگی شامل مدیریت زندگی زناشویی، روابط بین او و مرد خانه و نیز فرزندان، روابط بین شوهر و فرزندان و روابط بین خانوادههای طرفین است اما این که زن چگونه میتواند این نقش را به خوبی انجام دهد و چگونه میتواند استعدادهای ذاتی و وابسته به جنس خود را به بهترین شکل بروز دهد؟ این کار، وظیفهی مرد و شریک اوست.
مرد، همسر و یا شریک زندگی یک زن است که شرایط شکوفایی و بروز این استعدادها و روحیهی زن را با ایجاد احساس امنیت در زن فراهم میکند. تامین امنیت و ایجاد حس امنیت در زن، یعنی پاسخگویی به یکی از مهمترین نیازهای روانی یک زن که محدود به جغرافیای خاصی نیست و در تمام زنهای جهان، مشترک و نهفته است.
تامین امنیت شامل امنیت روانی، جسمی، جنسی، خانوادگی و اقتصادی است که تامین آنها میتواند باعث شکوفایی و رشد هنجارهای مناسب یک رابطهی زناشویی موفق شود و به زن فرصت بروز شکوفایی استعدادهای ذاتی خود را که باعث طراوت، سرزندگی و حس تازگی در زندگی و ایجاد جامعهای پویا، شاد و هدفدار رو به رشد میشود را میدهد که ما از آن به عنوان یک خانوادهی موفق یاد میکنیم.
هر چند امروزه زندگی مدرن و ماشینی و شرایط اقتصادی در بسیاری از خانوادهها ایجاب میکند تا زن علاوه بر نقش کلاسیک و سنتی خود، مشارکت در امور دیگر حتی در زمینهی نظامی هم داشته باشد و به شکل حرفه به آن بنگرد اما این تحولات در زمینهی رفتارهای اجتماعی زنان باعث نخواهد شد که استعدادهای ذاتی و وابسته به جنس زنان در خانواده و نقش مهم آنها در زندگی زناشویی نادیده گرفته شود. چه بسا با کمرنگ شدن این نقش زنان، لطافت و طراوت از خانوادهها رنگ میبازد و زندگی زناشویی به امری کسالتبار و دارای مشکلات فراوان تبدیل خواهد شد و این دقیقا نقطهی بروز مشکلات زناشویی، روابط خارج عرف و خارج زناشویی، کودکانی دارای شخصیت متزلزل و ناهنجار و نهایتا جامعهای با مردمانی عصبانی، تهی از عاطفه، پرخاشگر و ناامید و در حال حرکت به سوی فروپاشی اخلاقی و روانی خواهد شد.
دکتر فکرت میافزاید: از طرفی هم نگاه صرفا سنتی و به دور از تحولات دنیای مدرن که زن را درون خانه محصور در نظر میگیرد؛ بعد دیگری از این آسیبپذیری خطرناک است که باعث نارضایتی، پژمردگی، ناامیدی و بیانگیزگی بیش از نیمی از جامعه که جمعیت زنان است؛ خواهد شد. به نظر میرسد که مناسبترین الگو روشی توافقی بین زن و مرد در مورد نحوهی مدیریت زندگی مشترک است تا هیچیک از طرفین احساس اینکه از جنسیت آنها سوءاستفاده میشود و جنسیت برای آنها باعث محدودیت میگردد را نکند بلکه برعکس از نقش خود در خانه و جامعه رضایت داشته باشد و لذت ببرند.
این متخصص روانپزشک و روان درمانگر خاطرنشان میکند: از آنجا که در کشور ما بر خلاف برخی کشورهای دیگر، نقش خانوادهی زن و مرد در زندگی زناشویی افراد تاثیرگذار و پررنگ است؛ گاهی بسیاری از مشکلات از نادیده گرفتن خانوادهها و یا مدیریت نادرست در الگوی روابط بین فردی خانوادهها ناشی میشود که همیشه باید در زندگی زناشویی به سبک ایرانی این پارامتر و فاکتور تاثیرگذار بسیار مهم، به شیوهای مناسب به گونهای مدیریت شود که باعث ارتقای زندگی زناشویی و خانوادگی گردد. در غیر اینصورت برخوردهای احساسی بدون برنامه و با مدیریت ضعیف و ناقص، سبب ساز بروز بسیاری از اختلافات زناشویی و ناکامیهای زناشویی خواهد بود.
نکتهی دیگری که در زندگی زناشویی بسیار مهم است؛ اختصاص زمانی برای گفتوگو و درد و دل کردن همسران برای یکدیگر است. گپ زدن در زمان استراحت و به خصوص اگر به صورت قانونمند و در ساعات خاص از شبانهروز انجام شود و به صورت یک برنامهی تعریف شده باشد، مثلا در هنگام صرف چای عصرانه و یا بعد از شام، موجب ایجاد حس صمیمیت، همدلی و نزدیکی خواهد شد. گفتوگو باعث میشود که هر چه بیشتر به یکدیگر احساس شریک بودن و مرتبط بودن بدهیم. به یکدیگر یادآور شویم که برای همدیگر و رفتارهای روزانهی خود اهمیت قائل هستیم و میخواهیم عملکردمان را به مشارکت بگذاریم و از طرفی گفتوگو در خانواده و هم در بین همسران و هم والدین با فرزندان موجب میشود نیازهای یکدیگر را بهتر و بیشتر بشناسیم و از پیش داوری و از گمانهایی که بعضا به اشتباه خواهد رسید؛ جلوگیری کنیم.
گفتوگو در خانواده و بین همسران یعنی مشارکت بیشتر در نیازها، عواطف، برنامهها و به معنی گشودن درهای بیشتر برای نزدیکی و درک بیشتر از طرفین است.
خانوادههای کم گفتوگو و یا صامت، نشانهای از اختلال عمیق در رابطه را دارند و این بسیار ترسناک است. چرا که پشت این سکوت و کمبود گفتوگو، دلایل زیادی میتواند نهفته باشد. آیا دچار طلاق عاطفی هستند؟ آیا دچار افسردگی شدند؟ آیا حرف مشترکی ندارند؟ آیا این شراکت به بن بست رسیده است و آیا این به معنی مرگ رابطهی زناشوییست؟
ذکر این نکته هم مهم است که متاسفانه دلیل مشکلات و آسیبهای پیش آمده در زندگی، کم بودن آموزشهای روابط صحیح زناشویی است که باید از همان سنین نوجوانی در درسهای نوجوانان گنجانده و آموزش داده شود.
در دانشگاه هم باید به طور مستمر آموزش این روابط در درسها وجود داشته باشد. چرا که بسیاری از ما تکرار بیهوده و اشتباهی از روابط معیوب والدین و اطرافیان خود را اجرا میکنیم. باید قبل از ازدواج آموزش توجیهی انتخاب صحیح شریک زندگی، روابط صحیح و شایستهی زناشویی توسط افراد کارشناس ارائه شود تا مشکلات زناشویی، طلاقهای عاطفی و طلاق و جدایی با یک انتخاب صحیح و عاقلانه به حداقل برسد. چرا که معمولا بعد از مدت کوتاهی از آغاز زندگی زناشویی و کاسته شدن از احساسات و هیجانات زن و مرد، طرفین با مفهوم شراکت بیشتر آشنا میشوند و اگر درک و آمادگی مناسبی برای مدیریت کردن یک شراکت مناسب در زندگی را نداشته باشند، به سرعت دچار ناکامی میشوند. بر اساس آمار موجود میزان زیادی از طلاق در خانوادهها در سال اول زندگی رخ میدهد؛ چرا که دو نفر قبل از ازدواج درک مناسبی از ازدواج و اینکه زندگی مشترک زناشویی مهمترین شراکت زندگی آنهاست؛ ندارند و مدت کوتاهی پس از ازدواج، واقعیتهای موجود در این نوع خاص از رابطه به وضوح و جدیت خود را نمایان میسازد.
به همین رو باید برای این مهمترین و تاثیرگذارترین تصمیم زندگی خود، درک مناسبی از انتخاب شریک داشت و علاوه بر انتخاب آگاهانه و هوشمندانه که الزاما نیازمند بررسی دقیق و مشاوره توسط افراد ذیصلاح و آموزش دیده است، قبل از ازدواج و به صورت پیش نیاز باید از دوران تحصیل و جوانی پسرها و دخترها، با مفاهیم ازدواج، همسرداری، اشتراک و شراکت آموزش ببینند. چرا که یک ازدواج و داشتن شریک زندگی مناسب و همخوان و همسر میتواند خانوادهای با پیوندهای عمیق عاطفی، روانی، پویا و سالم را ایجاد نماید و نهایتا عشق و یکی شدن را متولد نماید.