در فوتبال ایران قانون بد بدتر از بی قانونی است
وقتیکه ضمانت اجرای قانونی نامشخص باشد و وقتی نظارت بر اجرای آن کور شود و زمانی راه دور زدن این قانون از به خاطر سپردن راه خانه هم ساده تر باشد، آن زمان است که قانون گذار واژه مسخره را برای تصویب این قانون هم سنگ کرده است…
و زمانی که قانونی هم سنگ با واژه مسخره گردد، آنکه قانون مداری می کند به حبس می رود و آنکه قانون شکنی می کند برروی سر حلوا می گردد و قهرمان لقب می گیرد!
نمونه عینی این قانون مسخره را می خواهید؟! کافی است سری برگردانید و به قانون سقف قراردادی باشگاه های فوتبال ایران نگاه کنید که فقط و فقط به تصویب یک رقم ۵۰،۶۰ میلیاردی برای هزینه کرد برای تیم های لیگ یکی و دو برابر این مبلغ برای تیم های لیگ برتری مصوب کرده است و تمام….و اینکه نظارت و ضمانت اجرا و جریمه متخلف برای انجام آن چگونه باید باشد؟! خدا می داند…
فصل قبل شاه بیت مدیران باشگاه پرسپولیس برای عدم حفظ ستاره های خود و البته عدم جذب بازیکنان خوب و در نهایت از دست رفتن قهرمانی و سهمیه آسیا تاکید بر همین رعایت سقف بود و اینکه ما قانون مداری کردیم و رقبا نکردند و ما محکوم به رعایت قانون شدیم و رقبا که قانون شکنی کردند جایزه گرفتند!! و از همین باب هم بود که در فصل جدید اولین باشگاهی که به صراحت سقف مالی فدراسیونی را مثل روز روشن شکست همین باشگاه پرسپولیس در فصل جدید بود تا مشخص کند قانون بد تا چه اندازه می تواند حتی ادای رعایت آن را هم لوث کند…
و این همان اوج تاسف برای این قانونی است که در لیگ یک هم فقط تیم هایی را متضرر کرد که واقعا به چشم یک قانون به آن نگاه کردند اما در همین دو سال گذشته تیم های بالای جدول لیگ عمدتا تیم هایی بودند که به راحتی آب خوردن از این قانون گذشتند و راه دور زدن آن را مرور کردند.
ذات این قانون که سقف رقمی مشخص برای باشگاه های فوتبال مشخص می کند خوب و مفید است اما زمانی که این قانون عاملی می شود که عده ای در بند آن بمانند و ضرر کنند و عده ای آن را دور بزنند و سود کنند و سبقت بگیرند یک عامل بی عدالتی و شرمندگی برای لفظ قانون است.
در فوتبالی که برروی مسامحه و تعارف اعلام یک حکم انضباطی را ۶ ماه عقب می اندازد و برای اجرا و نظارت قانونی که خود تصویب کرده است هیچ راهکاری ندارد، همان بی قانونی و توسل به عرفیات جامعه خیلی بهتر عدالت را با تصویب یک قانون بد رعایت می کند.