نقدی بر فیلم شیشلیک، ساخته محمد حسین مهدویان
آویدنیوز: تا به حال فکر میکردم لاتاری بدترین فیلم محمد حسین مهدویان است، اما حالا مطمئنم همانا شیشلیک است و احتمالاً خواهد بود. کمدی سیاهی که میخواسته یک دیستوپیا (ویرانشهر ) نشانمان بدهد رسماً فاجعه است. ماقبل سینما. محلهای حاشیهای در اطراف تهران که گویی در دهه شصت ایزوله شده است. کارگران کارخانه پشم ایران! که مثل کره شمالی در سیطره مسئولان و شعارهای کمونیستی آنها هستند. همان شعارهای دهه شصت در فضیلت فقر و قناعت و ریاکاری مسئولان که خود به آنچه میگویند باور ندارند…
ضربه اصلی از فیلمنامه امیرمهدی ژوله بوده است. شوخیهای لوس او به درد آیتمهای تلویزیونی و استند آپ کمدی میخورد، نه جهان عبوس مهدویان. بازسازی ویدئوهای پرطرفدار فضای مجازی هنر است!؟ دو نمونه: پیرمرد آذری که «دشواری» نداشت. و کلاس شوهرداری برای خانمهای خانهدار با اشارات جنسی؛ عینا کپی شدهاند.
آنقدر به مهدویان گفتیم فیلمساز حکومتی است که حالا در دفاع از خود آمده مثلاً فیلم انتقادی و ضد سیستم بسازد! اما کمدی تلخ او به محدوده نقد قدرت و مسببان اصلی این فقر و فلاکت نزدیک هم نمیشود. وجه انتقادی صرفاً در حد اخبار صدا و سیما از فساد مسئولان دولتی است نه بیشتر. مدیر کارخانه که برای کارگران از فضیلت فقر سخنرانی میکند، خودش هر وقت بخواهد پنهانی شیشلیک میزند بر بدن. وای عجب حقیقت تلخی!
فیلم به سبب حضور عطاران و پژمان جمشیدی و ژاله صامتی تماشاگر عام را جذب خواهد کرد اما سرخورده و ارضا نشده رهایش خواهد کرد. در بیست دقیقه ابتدایی باید سخنرانیهای کسل کننده مدیر کارخانه را تحمل کند. خوانندگی و قر دادن ها و بامزگیهای عطاران، جیغ و ویغهای ژاله صامتی، طعنههای اروتیک و مهوع هیچکدام جواب نمیدهند. تنها جایی که طنز کار درآمده جایی است که عطاران اتفاقات واقعی را تعریف میکند و مهمانان مراسم فکر میکنند دارد جوک تعریف میکند و میخندند.
شیشلیک را به زحمت تا آخر تحمل کردم. مسعود فراستی و چند تا از دوستان منتقد از دقیقه بیست سالن را ترک کردند. این فیلم را فراموش میکنم اما با اشتیاق منتظر دفاع مهدویان و دار و دستهاش هستم! دفاع از فیلم بد کار سختی است که فیلمسازان مدعی ما براحتی انجام میدهند! و خب بامزه است قضیه. اگر شیشلیک به اندازه کافی سیمرغ نبرد یقین بدانید مهدویان شانتاژ خواهد کرد و فریاد سر خواهد داد که باز ما را نادیده گرفتند و…