میتوان آیندهای متفاوت در برخورد آدمها با حیوانات را شاهد بود
نویسندگان: وحید قرایی / سیما کارآموزیان
آوید نیوز ـ روزگاری نه چندان دور بود که حیواناتی مثل گربههای خیابانی و سگها از دست شهروندان دل خوشی نداشتند. آزار حیوانات تقریبا پدیدهای رایج بود. فراری دادن گربهها با دمپایی و سنگ. حمله به سگهای ولگرد با سنگ و کشتنشان توسط ماموران شهرداری. کشتار گنجشکها با تفنگ بادی و مواردی که تقریبا پدیدههای عادی روزمره به حساب میآمد. حتی تلویزیون هم برای تبلیغ، ساعات جمعآوری زبالههای شهری به گونهای توصیه میکرد که ذرهای از غذاهای ته مانده به گربههای خیابانی نرسد و آنها به چنین چیزهایی دسترسی نداشته باشند.
شکار حیوانات وحشی در جنگل و بیابان، امری افتخارآمیز بود و یوز و خرسکشهای هر منطقه به نوعی سلبریتیهای زمانهی خود بودند. کسی به اینکه گوسفندها را جلوی روی بچهها و همنوعانشان سر ببرد؛ ایرادی نمیگرفت و کسی نمیگفت به جای قربانی کردن گوسفندها، درخت بکارید. خلاصه کشتن و آزار حیوانات، حق مسلمشان بود! و فیلمهای احساساتی شدن حیواناتی مثل سگ و گربه دست به دست نمیشد. گاهی هم اگر شنیده میشد که کسی سگ و الاغی را آتش زده است؛ به محکمه و دادگاه نمیرسید.
اما گویا روند تغییرات فکری و رفتاری ایرانیان به سرعت در موضوع رابطهشان با حیوانات، اثر گذاشته است. دیگر سگ و گربهها را از اطرافمان نمیرانیم و بچههایی که حیوانات بیزبان و آزار را اذیت میکنند؛ مورد مواخذهی والدین قرار میگیرند. سنگ زدن به گنجشکها و سایر پرندهها برای تفریح و کشتنشان کم کم منسوخ و نکوهیده شده و کودکان در کنار بزرگترها یاد گرفتهاند که با حیوانات و پرندگان مهربان باشند. کم کم سگها و گربههای بسیاری به خانهها راه یافتهاند و دامپزشکها از درمان صرف دام و طیور به تاسیس کلینیکهای درمان حیوانات خانگی رسیدهاند. برای حمایت از حیوانات آسیب دیده، کانال و سایت راهاندازی میشود و برای غذا دادن به حیوانات ولگرد، کمپین تشکیل میشود.
در این میان به نظر میرسد توسعهی ابزار ارتباطی و نمایشی فراگیر از رفتار حیوانات و دیدن احساساتشان نسبت به محیط و انسانها، در این تغییر رویه موثر بوده است. شبکههای اجتماعی اینترنتی با امکانات بصری فراوانشان، اولا باعث شدهاند بسیاری از زیباییها از جمله در رفتار حیوانات دیده شود و از سوی دیگر زشتی بد رفتاری با حیوانات در معرض دید همگان قرار گیرد. دیدن کامنتهای زیر پستهایی که حیوان آزاری را به تصویر کشیدهاند؛ این دیدگاه غالب در زشتانگاری چنین رفتاری را به خوبی نشان میدهد در حدی که انتشار چنین تصاویری حتی مقامات قضایی را به واکنش وا داشته و کسانی را که به خیال خودشان برای شیرینکاری حیوانات را زجرکش کردهاند؛ پای میز محاکمه کشانده است. جالب اینکه قضات دادگاهها نیز با دیدگاهی نوین و مترقی به جای اعمال مجازاتهایی نظیر حبس و جزای نقدی در چنین مواردی افراد خاطی را به مطالعه و نگارش مطالبی پیرامون حقوق حیوانات و ترویج مسائل زیست محیطی و فرهنگی محکوم مینمایند که نشان از تغییرات بنیادین در رویههای حتی قضایی در این مورد دارد.
اما در کنار همهی این تغییرات، مسائلی وجود دارد که همچنان دغدغهی حامیان حق و حقوق حیوانات است. دیدگاهی که عنوان میدارد: «هورمون، تلقیح مصنوعی، زندگی در اصطبلهای در بسته و بی نور، وزن زیاد، ناراحتیهای قلبی، قطع عضو و مرگهای دسته جمعی، سرنوشت زندگی حیوانات در جهان جدید است. فقط این حیوانات، پرورشی نیستند که زندگیشان دگرگون شده است؛ حتی حیوانات وحشی هم از این قافله بیبهره نماندهاند. از تخریب زیستگاههایشان گرفته تا شکارهای گسترده، از نمایش در سیرک تا باغ وحشها و یا تجارت پرسود پوست.
زندگی گاوها در دامداریهای صنعتی، یکی از این خرده جنایتها را رقم میزند. گاوها در دامداریهای صنعتی به دو گونه تقسیمبندی میشوند: گاوهای شیری و گاوهای گوشتی. گاوهای شیرده در حالت طبیعی بین ۲۰ تا ۲۵ سال عمر میکنند اما در دامداریهای صنعتی بیشتر از پنج سال دوام نمیآورند. این گاوها بیشتر زندگی خود را در اصطبلهای پر ازدحام یا سلولهای انفرادی میگذرانند. در حالت طبیعی یک گاو بین نیم تا ۲ کیلو در روز میتواند شیر تولید کند اما در دامداریهای صنعتی با بهره گرفتن از تغییرات ژنتیکی، غذاهای هورمونی و خوراندن غلات به جای علوفه، این مقدار را به ۲۵ تا۵۰ کیلو میرسانند.
از بیماریهای شایع این حیوانات وزن بالا، ناراحتی قلبی، تورم و عفونت سینهها و جنون گاوی است. گاوهای گوشتی هم وضع بهتری ندارند. بیشتر این گاوها از هوای آزاد و نور خورشید محروم هستند، در اصطبلهای کوچک زندگی میکنند، قطع شاخها، داغ خوردن و اخته شدن بدون بیحسی، از دردناکترین قسمتهای زندگی یک گاو پرورشی است. گوسفندها دیگر قربانیان صنعتیسازی زندگی حیوانات هستند، آنها پرورش داده میشوند تا در مدت کوتاهی خورده شوند، انتقال فلهای و تلنبار حیوانات در هنگام انتقال به کشتارگاهها از فجایعی است که به کرات دیده میشود.
زندگی مرغها و خروسها، اردکها و غازها هم از جنبهای جالب است.آنها در محیطهای سر بسته به دنیا میآیند و با تیغههای الکتریکی کشته میشوند و نیمه زنده، پوست آنها کنده میشود و در طی دوران زندگیشان، از انواع بیماریها و داروهای هورمونی رنج میبرند. حتی ماهیها هم در امان نبودهاند، ماهی در پرورشگاههای با تراکم زیاد زندگی میکنند که در آن انواع انگلها رشد میکنند، این انگلها، گوشت ماهیها را میخورند و باعث افتادن فلسها و ایجاد زخمهای بزرگ میشوند. ماهیها در این شرایط، بسیار مضطرب و تهاجمی میشوند. آنها اغلب با هم میجنگند و این جنگها بیشتر باعث کشته شدن ماهیهای کوچکتر میشود. آنها در کشتارگاهها بر اثر خفگی و یا پاره شدن آبششها با رنج و تشنج فراوان میمیرند.
فراز دیگر زندگی حیوانات در آزمایشگاهها رقم میخورد. در قرن اخیر برخی از دانشمندان برای اثبات تئوری خود یا آزمایش داروها، به طور گستردهای بر روی حیوانات آزمایشات مختلفی را انجام دادهاند. بسیاری از کشورها خود را ملزم به اعلام آمار آزمایشات نمیدانند و به همین دلیل آمار سالیانهی دقیقی از تعداد حیوانات آزمایش شده در جهان وجود ندارد اما با توجه به همین ارقام اعلام شده میتوان تخمین زد که در هر ثانیه، تعداد ۳۳ حیوان در آزمایشگاهها کشته میشوند. مرگهای پر از درد و رنج، سهم این حیوانات است. برای مثال در آزمایشاتی که برای تشخیص مواد سمی به کار میبرند، میزان مواد سمی خورانده شده یا تزریق شده را مرتب افزایش میدهند تا جایی که ۵۰ درصد حیوانات بمیرند، این حیوانات قبل از مرگ،۴۰ ساعت شدیدترین دردها را تحمل میکنند. بعد از پایان آزمایشات، حیوانات ارزان مانند موشها کشته میشوند اما حیوانات گرانتر ممکن است در چند آزمایش دیگر شرکت کنند، آزمایش روی میمونها معمولا چندین سال طول می کشد!»
«پیتر سینگر» نویسندهای است که با کتاب آزادی حیوانات حتی در میان ایرانیهای کتابخوان جایگاهی به دست آورده و معتقد است که با وجود همهی پیشرفتها باید به حقوق حیوانات پرداخت… «حیوانات به منابعی برای انسانها بدل شدهاند و انسانها آنها را به خودی خود و بهعنوان موجوداتی صاحب درد نمیشناسند. به نظر میرسد «مسیر پیشرفت بشری با حیوانات مرده فرش شده است.» از اینرو، طرح «حقوق حیوانات» بیش از پیش ضروری است.»
سینگر در کتاب خود بر چندین رویهی اساسی و مهمی دست میگذارد که انسانها با گرایشی ناموجه و به شکلی نظاممند از حیوانات بدون در نظرگرفتن منافعشان سوءاستفاده و بهرهکشی میکنند: رویههایی مثل «دامداری صنعتی» یا استفاده از حیوانات برای خوراک و پوشاک، «استفاده از حیوانات در امر آزمایش.»
او پیشنهاد میدهد که «با متوقفساختن پرورش و کشتن حیوانات برای خوراک، میتوانیم به قدری خوراک اضافی برای انسانها تولید کنیم که اگر به درستی توزیع شوند، گرسنگی و سوءتغذیه از این سیاره رخت خواهد بست» و فرایند گرمشدن زمین و از بین رفتن منابع طبیعی متوقف خواهد شد. سینگر از این نظر جنبش آزادی حیوانات را مهم، ضروری و چهبسا حیاتی میداند و حتی پا را فراتر میگذارد و آزادی انسانها را در گرو آزادی حیوانات اعلام میکند. از این حیث جنبش آزادی حیوانات ضرورت تاریخی دارد و در مقام کنشی رادیکال میتواند نظم مستقر را نشانه رود.
باید عنوان کرد که این روزها آدمها و یا حداقل بخش قابل توجهی از آدمها تلاش میکنند حیوانات و حقوقشان را بهتر بشناسند. رویهای که با کمک شبکههای مجازی به سرعت به دیگران تسری مییابد و به نسلهای بعد میرسد. تغییرات هر چند کند و اندک باشد اما به سرعت راه خود را مییابد و میتوان آیندهای متفاوت در زمینهی نوع برخورد آدمها با حیوانات را شاهد بود…