سلبریتیها و آسیبهای اجتماعی
نویسنده: ع نخعی
آوید نیوز ـ ساعت هفت تا هشت صبح در چند نقطه خیابان وزرای تهران دو یا سه گربه جمع شده و منتظر خانمهایی که هر روز برایشان غذا میآورند، میشوند! دقت که بکنید انگار که این گربهها، یک دورهی آموزش رفتار با آدمها را گذروندن! به نحو شگفتانگیزی شخصی را که به آنها غذا میدهد و مردمی را که تک و توک توی این ساعت از روز از کنار آنها میگذرند را تحت تأثیر رفتار خودشان قرار میدهند.
گرچه کمککنندگان متنوعند اما گربهها یاد گرفتند وقتی یکی با پاکت غذا به آنها نزدیک میشه، او را لمس کنند و بگذارند طرف مقابل هم آنها را لمس کند، دم خود را تکان میدهند و با حرکات موجی دور پای کمک دهنده میپیچند. این منظره نه تنها کمکدهنده را راضی میکند بلکه تشویقش میکند که این کار را ادامه دهد. عابران نیز متعجب از این چاپلوسی گربه مآبانه به آن مینگرند.
امروز خانمی برای سه گربه در حوالی خیابان هفتم جوجه و گوشت چرخ کرده آورده بود. سه تا ظرف یکبار مصرف را در فواصل معینی گذاشت. گربهها با حرکات خاصی او را نظاره میکردند. خانم خیر هم سهم هر گربه را در ظرف یکبار مصرف گذاشت و گربهها را دعوت کرد: بیا عزیزم، بیا بخور!
دو نفر آقا به محل نزدیک شدند. یکیشون گفت: «اِرحم تَرحم» که میگن همینه.» کمی پایینتر از خیابان هفتم، خانم دیگری با یک گربهی یکدست سیاه مشغول خوش و بش است. غذا نداره، اما گربه دلبری میکنه شاید فردا با خودش غذا بیاره.
این گربهها بعد از صرف غذا میرن کوچهی دوم و توی خونههای قدیمی که هنوز بوی عیونی سابق را میدهد، استراحت میکنند و بعد از ظهرها را هم میرن پارک ساعی تا قدمی بزنن! و پرندگان و جوندگان پارک را ببینند و احوالی بپرسن!
اینجا حقوق حیوانات (حداقل بین خودشان) رعایت میشود و هیچ گربهای موشی را نمیگیرد و جوجه پرندهای را نمیخورد.
کمی بالاتر از این محله، گربهها در شرکتها(!) خریداری و پس از معاینات پزشکی متعدد به خانهی اقبال و آسایش یک سلبریتی نقل مکان میکنند. لباس ابریشمی، دستبند طلا و یک سینهریز الماس یک قیراطی پاداش میگیرند.
اینها در شبکههای اجتماعی معروفند و بسیاری در ملاقات با این سلبریتیها، اول باید ارادت خود را به گربه نشان دهند. جشن تولد دارند و در صورت فوت، مراسم ویژه برگزار میشود. در این صورت صاحبان آنهاچند ماهی تو لک میرن و افسرده میشن!
کمی پایینتر اما وضع فرق میکنه. گربههاگاه به قفس کبوترها هجوم برده یا از غفلت خانم خانهداری سوء استفاده کرده و گوشتربایی میکنند. اینجا گربهها همیشه در حال جنگ و گریز هستند و بسیار خشن و بیرحمند. اما گاه در گوشهی قفس کبوتران یا کنج آشپزخانهای قدیمی گیر کرده، کتک مفصلی میخورند و بعضی وقتها هم به انتقام مرگ یک کبوتر، از ادامهی زندگی محروم میشوند.
اما در حاشیهی شهر وضع متفاوتتر است. در اتاق نیممخروبهای حوالی ظهر دو گربه دست خود را به درب میمالند. صدای میو میوی آنها خفه اما ممتد است و نوعی خواهش در چشمان نیم بستهی آنها موج میزند. امروز غریبهای میهمان خانهی محقر است. درب را باز میکند و به تندی میگوید: پیشت! صاحبخانه میگوید: «اینا نمیرن کارشون نداشته باش! راحتشون بذار!»
و یک ساعت بعد دود هوا را پُر میکند و میبلعد! و گربهها نزدیک صاحبخانه خمیازه میکشن!
دو ساعت بعد گربهها زیر درخت خوابیدهاند. انگار روح در بدن ندارند، خوابِ خواب! آنها بعدازظهرها حوالی همین کوچه پرسه میزنند و به بخور و نمیری قانعاند. آنها نمیتوانند خیلی دور از این خونه زندگی کنند.
خیلی آرام، با رفتار نمایشی وارد فروشگاه میشود. یک چیز قهوهای رنگ با دم نازک گردنش را دور زده اول فکر میکنم شال گردن مدل جدید است که از پوست حیوانی بخت برگشته دوخته شده و به دنبال سر و ته آن چیز قهوهای رنگ میگردم. یک دفعه زن کنار دستیام با جیغ کوتاهی میگوید: «وای، آخی، حیوونی چه ناز خوابیده»
چند دقیقهای طول میکشد تا دو چشم ریز مشکی رنگِ خوابآلو را ببینم و باور کنم شال گردن قهوهای پرزدار، میمون تزیینی است.
هیچ وقت فکرش را هم نمیکردم در عصر ارتباطات و فنآوریهای نوین، کسی میمون تزیینی که همیشه خواب است؛ بخرد و در خانهاش نگهداری کند اما بعد از دو ساعت که در فروشگاه حیوانات چرخ میزنم و با خدمات پس از فروش حیوانات فروخته شده آشنا شده و قیمت هر وسیلهی مخصوص حیوانات را سبک سنگین میکنم، شَکم به یقین تبدیل میشود که در عصر ارتباطات میمونهای تزیینی هم خرید و فروش میشود و آن چیز قهوهای رنگ خوابآلود دور گردن دخترک ۲۳ یا ۲۴ ساله، میمون تزیینی است. میمونی که این روزها به سرعت جای سگهای خانگی را گرفته چرا که در مدت دو ساعت، سه دختر و پسر جوانی را میبینم که همگی سگهایشان را فروخته و جایش میمون تزیینی خریدهاند. چون به نظرشان داشتن سگ، دیگر دمده شده و الان بورس میمون و همستر است.
بیشترشان میمونهای خواب رفته را برای واکسینه پیش دامپزشک مخصوص آوردهاند تا بعد از تمام شدن مراسم تزریق واکسن، قلاده با آب طلا، انگشترهای تزیینی، گلسرهای رنگ و وارنگ و جلیقههای زربافت بخرند و دم رفتن دستکم ۵۰۰ هزار تا یک میلیون تومان پول نقد یا چک پول تحویل صندوق دهند.
«امانالله قرائی مقدم جامعهشناس و استاد دانشگاه تربیت معلم در خصوص اینکه جوانان به جای بچهدار شدن رو به خرید و نگهداری از حیوانات تزیینی آوردهاند؛ متذکر میشود: زمانی که دختران و پسران جوان، دوستیها را جایگزین ازدواج میکنند؛ در نتیجه با فعل صاحب فرزند شدن هم بیگانه میشوند و خرید و نگهداری از حیوانات خانگی را به قبول نقش و مسئولیت پدر یا مادر شدن ترجیح میدهند.
مهمترین اصل در هر جامعهای، ازدواج است. اگر در جامعهای ازدواج دچار مشکل شود؛ نسلهای آینده دچار ناهنجاری میشوند و دیری نمیگذرد که حیوانات جای اولاد را در خانوادهها میگیرند. همچنین جوانانی که حیوانات را همدم روز و شبشان میکنند، در برقراری ارتباط سالم و مؤثر با اطرافیانشان دچار تزلزل و مشکل میشوند و نمیتوانند با انسانها همکلام شوند و ترجیح میدهند در خلوت تنهاییشان با سگ و گربه یا دیگر حیوانات، همکلام شوند. اینجاست که پیکره و بنیان خانواده و بدنهی جامعه دچار نقصان میشود و انواع ناهنجاریها در جامعه رشد میکنند.» (فردانیوز)
از همهی صاحبنظران علوم اجتماعی و اقتصادی انتظار داریم وارد این بحث شده و با توجه به چالشهای موجود، راه حلی ارائه دهند که بتوان از آسیبهای اجتماعی موجود کاست. فراتر از قصه و خاطره، این شکاف اجتماعی را ـ اگر قبول داریم که هست ـ چگونه میتوانیم کم کنیم و در این میان سهم دولت و مردم هر یک چقدر است؟ او پیشنهاد میدهد که «با متوقفساختن پرورش و کشتن حیوانات برای خوراک، میتوانیم به قدری خوراک اضافی برای انسانها تولید کنیم که اگر به درستی توزیع شوند، گرسنگی و سوءتغذیه از این سیاره رخت خواهد بست» و فرایند گرمشدن زمین و از بین رفتن منابع طبیعی متوقف خواهد شد. سینگر از این نظر جنبش آزادی حیوانات را مهم، ضروری و چهبسا حیاتی میداند و حتی پا را فراتر میگذارد و آزادی انسانها را در گرو آزادی حیوانات اعلام میکند. از این حیث جنبش آزادی حیوانات ضرورت تاریخی دارد و در مقام کنشی رادیکال میتواند نظم مستقر را نشانه رود.آ
باید عنوان کرد که این روزها آدمها و یا حداقل بخش قابل توجهی از آدمها تلاش میکنند حیوانات و حقوقشان را بهتر بشناسند. رویهای که با کمک شبکههای مجازی به سرعت به دیگران تسری مییابد و به نسلهای بعد میرسد. تغییرات هر چند کند و اندک باشد اما به سرعت راه خود را مییابد و میتوان آیندهای متفاوت در زمینهی نوع برخورد آدمها با حیوانات را شاهد بود…