• خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
    • آوید اسپرت
    • سرگرمی
  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • ۱۸ خرداد ۱۴۰۴
پایگاه فرهنگی اجتماعی آوید نیوز :::  AVID NEWS Magazine
  • خانه
  • اخبار
    • اخبار کرمان
    • اخبار ایران و جهان
  • جامعه
    • روزگار ما
    • دهکده جهانی
    • نگاه نسل نو
  • آوید گشت
    • کجا بریم؟
    • آوید خودرو
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
    • تئاتر
    • تجسمی
    • ترنم موسیقی
    • رادیو و تلویزیون
    • هنر هفتم
    • کتابسرای آوید
    • فرهنگ عامه
  • سلامت
  • ورزش
    • اف سی آوید
      قانون مدار در حبس و قانون شکن روی سر!

      قانون مدار در حبس و قانون شکن روی سر!

      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      برای مرضیه جعفری که مادرانگی را در فوتبال ایران تعریف کرد

      یک کری خوانی مرگ آور!

      یک کری خوانی مرگ آور!

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

      باشگاه های فوتبال ایران مغلوب دولت و نهادهای قدرت

    • آوید اسپرت
      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      مس رفسنجان به فینال لیگ برتر زورخانه‌ای راه‌یافت

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      دافعه ورزش کرمان قوی تر از جاذبه برای ورود بخش خصوصی

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      سوارکاری کودکان؛ جایگزین موبایل و تبلت

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

      اصالت، افتخار و اکنون؛ چهره جدید

    • سرگرمی
      با مهارت تمام بِچِکان!

      با مهارت تمام بِچِکان!

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

      بازی‌هایی برای خانه نشینی‌های فامیلی نوروزی

  • یادها و خاطره ها
    • مشاغل خاطره‌انگیز
    • قاب خاطرات
    • نوستالژی
  • عکس
    اندر احوالات کوچه باغ لِلِه

    اندر احوالات کوچه باغ لِلِه

    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    تصاویری از تئاتر وی آی پی با طعم مرگ

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    خیال انگیز چون قالی کرمان

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    آبگوشت کرمانی با طعمی خاص

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

    سفر به سرزمین محرم و تعزیه

  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • دنبال کن
    • Instagram
۰ نظر اشتراک‌گذاری
در حال خواندن
با بازیگری شادمان‌تر می‌شوم
با بازیگری شادمان‌تر می‌شوم
خانه
فرهنگ و هنر
هنر هفتم

با بازیگری شادمان‌تر می‌شوم

۲۸ مهر ۱۳۹۸ فاطمه نخعی فر فرهنگ و هنر, هنر هفتم, ویترین ۰ نظر

گفت‌وگو با یدالله شادمانی، بازیگر

آوید نیوز: «یدالله شادمانی» متولد بیست و یکم دی ماه سال ۱۳۳۱ شهر ماهان و اصالتاً کرمانی است. تا سال دوم دبستان را به خاطر شغل پدر در شهر ماهان می‌گذراند و بعد از آن به کرمان باز می‌گردند. او در سال ۱۳۵۳ دیپلم خود را در رشته‌ی بازرگانی می‌گیرد و سال ۱۳۵۵ بعد از پایان سربازی به‌عنوان دبیر دبیرستان استخدام شده و ماشین‌نویسی فارسی و لاتین را تدریس می‌کند.
در سال ۱۳۵۶ هم با خانم «بتول علیپور» که اهل شهداد کرمان است؛ ازدواج می‌کند و بعد از هفت سال کار در سیرجان، از آنجایی که همسرشان شهدادی است؛ به شهداد می‌روند و ساکن دیار «بانو» می‌شوند.
حاصل ازدواج او شش فرزند (سه پسر و سه دختر) است و پسر بزرگ او هم مجری برنامه‌های شهداد و مثل خود او، هنرمند است.
او بعد از بازنشستگی، برخلاف برخی که دیگر میل به کار و فعالیت ندارند و خود را پیر و محتاج استراحت می‌دانند؛ دوباره شروع به فعالیت کرده و این بار در این فصل از زندگی‌اش، کوله باری از تجربه را با انرژی آمیخته و مجدانه هنر و بازیگری که علاقه‌اش بوده است را پیگیری می‌کند؛ علی‌رغم اینکه در این بین گاهی کار فیلمبرداری گریم و… باعث شده مدت‌ها فقط شبی سه ساعت بخوابد اما هیچ وقت خسته نشده و به قول خودش در کار بازیگری هیچگاه احساس خستگی نمی‌کند.
بازی در فیلم «سپید و سیاه» به کارگردانی امین امانی، «توریست» به کارگردانی احسان عبدی‌پور، «خسته نباشید» به کارگردانی محسن قرایی، «شیار ۱۴۳» به کارگردانی نرگس آبیار، «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» به کارگردانی بهروز افخمی، «مریخی‌ها» به کارگردانی مسعود اشجعی، «مرادو» به کارگردانی مجتبی صفرعلیزاده، «ممیرو» به کارگردانی هادی محقق، مستند «چند قدم تا کودکی» به کارگردانی سید حمید میرحسینی و نیز بازی در تله فیلم‌های «بهار نارنج» حبیب آقا، «سه ماهی» و… از جمله کارهای این هنرمند پر انرژی کرمانی است که کمتر از او شنیده‌ایم.
او در سال ۱۳۹۱ در کنار «محمدرضا شریفی‌نیا»، «بهرنگ علوی»، «فرهنگ قائمیان» و «رامبد جوان» به خاطر بازی در فیلم «خسته نباشید» به کارگردانی محسن قرایی کاندید سیمرغ بلورین جشنواره‌ی فیلم فجر می‌شود که از افتخارات استان کرمان است.
«شادمانی» همچنین به عنوان مشاور لهجه‌ی کرمانی در فیلم «شیار ۱۴۳» فعالیت کرده و لهجه‌ی کرمانی را با «مریلا زارعی»، «مهران احمدی»، «گلاره عباسی»، «سامان صفاری» و «مهیا دهقان» کار می‌کرده است.
با این هنرمند پر انرژی در یک عصر پاییزی با حضور «سید حمید میرحسینی» کارگردان جوان گفت و گو کردیم که از نظرتان می‌گذرد.

از چه زمانی به هنر علاقه‌مند و متوجه شدید که در این زمینه استعداد دارید؟
سال ۱۳۴۵ به همراه برادرم به شهربابک رفتم و آن‌جا درس می‌خواندم. آن سال، زمان جشن‌های کوروش کبیر بود و در شهربابک نمایشنامه‌ای به همین مناسبت اجرا می‌شد. من اولین بار در آن نمایشنامه نقش یک سربازِ نگهبان کوروش را بازی می‌کردم که دیالوگی نداشت. خاطرم هست وقتی آن شب برای اولین مرتبه پرده‌ی نمایش کنار رفت و من چشمم به جمعیت افتاد؛ لرزشی ناگهانی سر تا پای مرا گرفت اما به هر سختی‌ای که بود خودم را نگه داشتم و بازی کردم. این اولین تجربه بازیگری من بود. آن نمایش به مدت ۱۰ شب و هر شب یک پرده جدید اجرا می‌شد که در یکی از این شب‌ها، وقتی آژدی‌هاک به نزدیک کوروش می‌رفت، من باید به عنوان سرباز کوروش جلو می‌رفتم و آژدی‌هاک مرا با شمشیر به قتل می‌رساند. آن صحنه‌ی کشته شدن را من به قدری خوب بازی کردم که مورد تشویق‌های پیاپی تماشاگران قرار گرفتم. این تشویق باعث شد من بازیگری را انتخاب کنم و ادامه دهم. به طوری که وقتی کلاس ۱۲ و دانش‌آموز رشته‌ی بازرگانی بودم، خودم نمایشنامه‌ای به نام «انتقام» نوشتم و کارگردانی کرده و با دوستانم اجرا کردیم.
بعد از آن هم با اینکه معلم شدم و به سیرجان رفتم؛ دو کار نمایشی نوشته و بعد از انتخاب بازیگرها و انجام کلیه‌ی کارهای نمایش‌نامه‌ام از درست کردن پرده‌ی نمایش تا بازیگری، آن‌ها را اجرا کردم.
کسی هم به شما کمک و یا حمایت‌تان می‌کرد؟
همه‌ی کارهایی که انجام می‌دادم، از روی علاقه‌ی شخصی و به صورت خود جوش بود در کنار شغل اصلی‌ام که معلمی بود، سعی می‌کردم که به علاقه‌ام هم بپردازم.
به عنوان یک بازیگر چگونه معلمی بودید؟
راستش سر کلاس که می‌رفتم خودم را اینگونه معرفی می‌کردم که من هم شمر هستم و هم شادمانی؛ (با خنده) اگر درس بخوانید و مودب و با نزاکت باشید؛‌ «شادمانی» هستم و اگر از ادب دور شوید و درس نخوانید «شمر» هستم.
برگردیم به فعالیت شما در اجرای نمایش؛ در شهداد هم فعالیت هنری داشتید؟
سال‌های اول انقلاب اسلامی بود که بعد از ازدواج به شهداد رفتم. در آن سال‌ها جشن‌های بسیار باشکوه و مفصلی برای انقلاب برگزار می‌شد. یک روز نزدیک دهه‌ی فجر برای انجام کاری از خیابانی رد می‌شدم که دیدم در یک مدرسه که در اثر زلزله‌ی سال ۶۱ شهداد تخریب شده بود؛ دو تا تریلر تراکتور را آورده و به هم نزدیک کرده بودند و عده‌ی زیادی هم دور آن جمع شده بودند. جلو رفتم و علت تجمع را پرسیدم. گفتند که می‌خواهیم برای اجرای تئاتر و جشن، سن نمایش درست کنیم اما یکی از این تریلرها بالاتر از دیگری است و مانده‌ایم چه کنیم. برادر امام جمعه شهداد هم که جزو مجریان این برنامه بود؛ آنجا حضور داشت. من که در این سال‌ها برای اجرای تئاتر همه کار را خودم انجام می‌دادم و تجربه داشتم؛ با کم باد کردن لاستیک‌های یکی از تریلرها، آن‌ها را هم تراز کرده و بعد مانند یک سن آماده کردم و رفتم. وقتی که برگشتم؛ دیدم که برادر امام جمعه مرا صدا کرد و از من دعوت کرد بعد از نماز مغرب و عشا به مسجد بروم. وقتی پرس‌وجو کردم، متوجه شدم یکی از کسانی که در سیرجان کارهای نمایشی مرا دیده و شناخته بود.
هنگامی که کار هم‌تراز کردن تریلرهای تراکتور را انجام می‌دادم به آقای «شیخ حسین الله‌وردی» برادر امام جمعه شهداد گفته بود که در اجرای جشن‌ها،‌ تئاترها و برنامه‌های‌تان از شادمانی استفاده کنید. خلاصه آن شب بعد از نماز نزد ایشان رفتم که به من گفتند نمایشنامه‌ای به نام «گندم‌های خونین» در حال اجراست که دوست داریم شما آن را ببینید و نظرتان را بگویید. من هم رفتم.
بازی بازیگر نقش جعفر آن نمایش به دل من نچسبید و من بین دو پرده‌ی نمایش خودم نقش جعفر را بازی کردم که خیلی مورد پسند واقع شد و با اصرار از من خواستند آن نقش را بازی کنم. پذیرفتم و این آغاز فعالیت‌های نمایشی من در شهداد بود.
چگونه وارد عرصه‌ی سینما شدید؟
اولین کار سینمایی من، فیلم «سپید و سیاه» به کارگردانی امین امانی بود. در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم. بعد از آن در فیلم «مرادو» به کارگردانی «مجتبی صفرعلیزاده» نقش یک مقنی را بازی می‌کردم؛ در حال بازی در فیلم مرادو بودیم که یک روز از شبکه‌ی کرمان برای مصاحبه سر صحنه آمدند. احسان عبدی‌پور کارگردان بوشهری که برای تهیه‌ی فیلم توریست به کرمان آمده بود، مصاحبه مرا دید و برای بازی در فیلم‌شان از من دعوت کرد که من هم پذیرفتم و نقش دکتر اسفندیاری را بازی کردم.
بعد از آن توسط افشین هاشمی، به محسن قرایی کارگردان فیلم «خسته نباشید» معرفی و دعوت به کار شدم که با بازی در آن فیلم، کاندید دریافت سمیرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شدم. سپس علاوه بر دعوت به بازی در فیلم شیار ۱۴۳ ، به عنوان مشاور لهجه کرمانی این فیلم هم انتخاب شدم. «تعبیر وارونه یک رویا» فریدون جیرانی هم از دیگر کارهایی است که در آن بازی کردم و… خلاصه وارد دنیای سینما شدم که الان بسیار آن را دوست دارم خیلی بیشتر از تئاتر که روزگاری فکر می‌کردم تنها علاقه‌ی من است.
وقتی فهمیدید در کنار عده‌ای از بازیگران مطرح سینمای ایران، کاندید سیمرغ بلورین جشنواره‌ی فیلم فجر شدید؛ چه احساسی داشتید؟
راستش من اصلا خبر نداشتم. در مراسم افتتاحیه‌ی این جشنواره در تهران بودم اما در مراسم اختتامیه حضور نداشتم؛ چون به من خبر نداده بودند که انتخاب شدم. جالب است بدانید من در حیاط منزلم بودم و پسرم در حال تماشای تلویزیون که ناگهان با صدای بلند و پرهیجانی مرا صدا کرد که «پدر شما کاندید دریافت سیمرغ بلورین جشنواره‌ی فیلم فجر» شدید. من اما همان موقع که رقبایم را دیدم که در سینمای ایران مطرح و چهره هستند؛ گفتم جایزه را به من نمی‌دهند.‌آن‌ها حتی به من خبر نداده بودند که من هم کاندید هستم تا در آن مراسم شرکت کنم و این خیلی بد بود. بعد هم تقدیرنامه‌ام را یکی از بستگانم که ساکن تهران است، از کارگردان گرفته و به من داد.
در استان چطور، مسئولان استان چگونه با این افتخار و اتفاق خوب، برخورد کردند؟
راستش برخورد پایتخت‌نشین‌ها برای من دردناک نبود ولی دردناک این بود که در مراسم افتتاحیه‌ی فیلم شیار ۱۴۳ که در مس سرچشمه برگزار شد و مسئولان وقت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم حضور داشتند؛ بعد از صحبت‌های خانم آبیار و مدیر کل وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، من پشت تریبون رفتم و گفتم «به من گفته می‌شد وقتی به کرمان برسی، برایت جشن می‌گیرند و تو را روی دست بلند می‌کنند ولی الان یک سال گذشته و هیچ اتفاقی نیفتاده و کسی از من سراغی نگرفته» که مدیر ارشاد آن زمان به من گفت: «من اصلا خبردار نشدم» و این برای من خیلی دردناک بود.
مردم شهداد چطور؛ برخورد آن‌ها بعد از این موفقیت چه بود؟
مردم شهداد تا جایی که من با آن‌ها در ارتباط بودم، مرا مورد لطف و محبت قرار دادند. مسئولان آنجا هم مانند آقایان باقری رییس آموزش و پرورش وقت شهداد، نقی‌زاده مدیر وقت روابط عمومی آموزش و پروش استان، پورحسینی مسئول هلال احمر شهداد و نیز بخشدار شهداد مرا مورد لطف خود قرار دادند و خیلی هم علاقه داشتند که مراسم بگیرند که جا دارد از آن‌ها تشکر کنم.
چگونه برای بازی در فیلم شیار۱۴۳ و به عنوان مشاور لهجه‌ی این فیلم انتخاب شدید؟
علت انتخاب را نمی‌دانم. تهران بودم که خانم آبیار زنگ زدند و من به دفتر وی رفتم. مهران احمدی، گلاره عباسی،‌ نرگس آبیار، مریلا زارعی هم آنجا بودند؛ پیشنهاد ایفای نقشی را دادند و من هم قبول کردم. بعد از آن خانم زارعی گفتند ما باید در این فیلم به لهجه‌ی کرمانی صحبت کنیم؛‌ آیا این لهجه سخت است؟ که من برای آن‌ها یک داستان به لهجه‌ی کرمانی گفتم که در آن از جمله‌ی «بِلی بِلم، مِلم بِلی…» استفاده شده بود که آن‌ها زدند زیر خنده و گفتند اینکه خیلی سخت است؛ و من گفتم این‌گونه نیست و من خیلی غلیظ صحبت کردم. خلاصه من برخی دیالوگ‌ها را به لهجه‌ی کرمانی گفتم و خانم مریلا زارعی هم به کارگردان پیش‌نهاد داد که آقای شادمانی مشاور لهجه‌ی ما در این فیلم شود.
از بین بازیگرانی که تا کنون با آن‌ها کار کردید؛ کدام یک را حرفه‌ای‌تر هم از نظر کاری و اخلاقی می‌دانید؟
به نظر من، خانم «مریلا زارعی» بازیگر بسیار خوبی است که من او را به عنوان استاد هم در کار هم در اخلاق قبول دارم. ایشان در کار شیار ۱۴۳ در ماه رمضان با زبان روزه سر صحنه می‌آمد. به من هم خیلی لطف کردند که باید از ایشان تشکر کنم. از بین آقایان هم «رامبد جوان» را به خاطر افتادگی و خاکی بودنش ستایش می‌کنم.
خاطره‌ای هم از بازی با مریلا زارعی در شیار ۱۴۳ دارید؟
خانم زارعی روز اول شروع فیلمبرداری مرا صدا کرد و به من گفت دیالوگ مرا به صورت خلاصه و کرمانی بخوان. من هم متن را گرفتم و خلاصه‌ای از آن را با حسی که داشتم؛ اجرا کردم. وقتی دیالوگ تمام شد و از حس بیرون آمدم؛ دیدم دستش را زیر چانه‌ گذاشته و محو تماشای من شده، آنگاه به خانم آبیار گفت می‌خواهم تا پایان پروژه آقای شادمانی بازیگردان من باشد. او همچنین خواست که من پشت مانیتور نشسته و بازی و لهجه‌ی او را کنترل کنم ولی من قبول نکردم چون دخالت در کار کارگردان بود اما خانم زارعی بلند شد و گفت پس من بازی نمی‌کنم. خلاصه من کنار خانم آبیار پشت مانیتور نشستم ولی به محض اینکه فیلمبرداری شروع شد و بازیگران وارد حس شدند؛ از پشت مانیتور بلند شده و درست به نقطه‌ی مقابل آن در سمت دیگر صحنه رفتم تا در کار کارگردان دخالت نکرده باشم. تا اینکه کارگردان کات داد. خانم زارعی به سمت مونیتور برگشت و گفت «شادمانی» چطور بود؟ اما مرا ندید و صدایم را از جای دیگری شنید. من هم بلافاصله گفتم من شما را آنجا در یک قاب کوچک می‌بینم ولی اینجا به صحنه و بازی شما تسلط دارم که ایشان خندید و متوجه شد که من به چه دلیل این کار را انجام دادم.
برخورد و پذیرش خانواده‌تان چگونه است؛ اینکه شما در سنین بازنشستگی بیشتر اوقات برای بازی در فیلم‌ها گرفتار هستید؛ را پذیرفته‌اند؟
آن‌ها مشوق من هستند به خصوص پسر بزرگ من. همچنین همسرم که علی‌رغم داشتن بیماری قلبی، سختی‌ها را به جان می‌خرد تا من بتوانم به کاری که علاقه دارم؛ بپردازم و همیشه مرا تشویق می کند.
چه توصیه‌ای به جوان‌ترها دارید؟
پدرم همیشه یک نصیحت به من می‌کرد که آویزه‌ی گوشم است و آن اینکه «درخت هر چه پر بارتر باشد؛ شاخه‌های آن پایین‌تر است» غرور و تکبر باعث نابودی انسان می‌شود. پدرم می‌گفت: «تکبر عزازیل (یکی از نام‌های شیطان) را خوار کرد.» بنابراین از همه می‌خواهم هیچ وقت در هیچ پست و مقامی از زندگی‌شان تکبر و غرور نداشته باشند. من به جایی نرسیده‌ام ولی اگر به جایی برسم ـ حتی اگر اسکار بگیرم ـ خودمانی‌تر و افتاده‌تر خواهم شد.

عکسها: سمیرا شیخ مظفری

  • برچسب ها
  • بازیگر
  • شادمانی
  • فیلم ایرانی
  • یدالله شادمانی

اشتراک گذاری

Facebook Twitter Google+ LinkedIn WhatsApp
مطلب بعدی کسی از بیرون نمی‌آید شهرمان را آباد کند
مطلب قبلی ردپای پزشکی قانونی از ابتدا تا انتهای پرونده‌ی قتل

پست های مرتبط

پنجاه سال تاریخ نگاری با دوربین اخبار
6 خرداد 1404

پنجاه سال تاریخ نگاری با دوربین

شب مظفر طاهری برگزار می‌شود اخبار
4 خرداد 1404

شب مظفر طاهری برگزار می‌شود

قانون مدار در حبس و قانون شکن روی سر! اف سی آوید
3 خرداد 1404

قانون مدار در حبس و قانون شکن روی سر!

آخرین مطالب آویدنیوز
7 خرداد 18:11
اخبار کرمان

افزودن ۲۰ دستگاه اتوبوس با ناوگان اتوبوسرانی کرمان

6 خرداد 14:56
تجسمی

پنجاه سال تاریخ نگاری با دوربین

4 خرداد 13:32
تجسمی

شب مظفر طاهری برگزار می‌شود

3 خرداد 15:47
اف سی آوید

قانون مدار در حبس و قانون شکن روی سر!

30 اردیبهشت 11:50
تئاتر

اندر احوالات کوچه باغ لِلِه

30 اردیبهشت 10:53
اخبار کرمان

سرانجام سارق خونسرد مقبره!

29 اردیبهشت 16:04
اخبار کرمان

لشکرکشی خیابانی

29 اردیبهشت 00:00
سلامت

شکلات چگونه می‌تواند به سلامتی شما کمک کند؟

  • خانه
  • اخبار
  • جامعه
  • آوید گشت
  • آشپزخانه
  • مد و آراستگی
  • فرهنگ و هنر
  • سلامت
  • ورزش
  • یادها و خاطره ها
  • عکس
  • تازه ها
  • یادداشت
  • آویدی ها
  • ارتباط با ما
  • بازگشت‌به‌بالا
موضوعات داغ:
آوید آوید نیوز news نیوز خبر خانواده زناشویی طب سنتی بانوان هنرمندان بانوان هنرمند یادها و خاطره ها AVID News

امانت داری و اخلاق مداری
استفاده از اخبار با ذکر منبع پایگاه فرهنگی اجتماعی آویدنیوز مجاز است.
خبرنامه
کلیه حقوق مادی و معنوی این پرتال خبری متعلق به پایگاه خبری آویدنیوز می باشد.
طراحی و پیاده سازی: شرکت مهندسی فناوری سورنا