مسئولیت پذیری در کودکان در گفتوگو با عشرت کریمیافشار
ایجاد روحیهی مسئولیتپذیری در کودک، هدیهی ارزشمندی است که والدین میتوانند به فرزندان خود ببخشند. زیرا مسئولیتپذیری، یکی از پایههای اساسی برای تربیت کودک و شخصیت سالم بوده و ضامن محکمی برای موفقیت و خوشبختی هر انسانی است. تربیت کودکانی مسئولیت پذیر و مستقل میتواند به انسان در مواجهه و حل مشکلات زندگی کمک کند. نداشتن روحیهی مسئولیتپذیری و وابستگی در کودک، ریشهی بسیاری از مشکلات رفتاری در کودکی و بزرگسالی است. بعضی از والدین که از روش آسان برای تربیت کودک خود بهره میبرند، تصور میکنند در صورتی که به فرزند خود محبت کنند؛ قادرند احساس ارزشمندی که یکی از نیازهای اساسی انسان است را در کودک خود به وجود آورند، در صورتی که از دیدگاه روانشناسی، لیاقت و ارزشمندی، در خلال انجام وظیفه و مسئولیتها و کسب موفقیت حاصل میشود.
به طور کلی مسئولیتپذیری یعنی قابلیت پذیرش و به عهده گرفتن کاری که از کسی خواسته شده است، یعنی متناسب با سن عقلی و فیزیکی فرد باشد. البته مسئولیت با وظیفه تفاوت دارد، وظیفه کاری است که یک نفر به دیگری محول میکند و باید حتما انجام بگیرد. اما وقتی از کسی خواسته میشود مسئولیتی را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی به دست میآورد. نکتهی مهم دربارهی مسئولیت این است که اجباری برای پذیرش درخواست وجود نداشته و در واقع مسئولیت، انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که همهی اجزای آن برای طرفین (والد و کودک) مشخص باشد.
به طور کلی میتوان دو نوع مسئولیتپذیری را مشخص کرد: مسئولیتپذیری شخصی و مسئولیتپذیری اجتماعی. مسئولیتپذیری شخصی و خانوادگی، وظایف شخصی اولیهای هستند که بیشتر کودکان خودشان در سنین پایین انجام میدهند، مثل مسواک زدن، شستن دستها و لباس پوشیدن.
برخی والدین انجام این وظایف را کافی میدانند، اما باید به کودکان وظایفی دربارهی کارهای خانه نیز محول کرد تا علاوه بر مسئولیتپذیری شخصی و خانوادگی، مسئولیتپذیری اجتماعی را نیز بیاموزند و در مقابل دیگران احساس مسئولیت داشته باشند. عشرت کریمی افشار دکترای روانشناسی سلامت به سؤالات ما در این خصوص پاسخ میدهد:
آموزش مسئولیتپذیری را از چه زمانی باید شروع کرد؟
برای آموزش مسئولیتپذیری، هیچگاه زود نیست. همان طور که گفته شد یکی از روشهای موثر آموزش مسئولیتپذیری کودکان، واگذار کردن کارهای روزمره به آنهاست. کودکان دو، سه و چهار ساله، عاشق کمک کردن هستند! پس از این ویژگی آنها استفاده کنید و آنها را دست کم نگیرید. البته در این زمینه، مرحلهی رشدی کودک و کارهایی را که میتواند انجام دهد در نظر داشته باشید. به عنوان مثال کودکان در سن دو سالگی قادرند لباسهای کثیف را در سبد رختشویی بریزند، اسباب بازیها را پس از بازی، جمعآوری و هنگام شستوشوی لباسها به کمک شما، لباسهای تیره را از لباسهای روشن جدا کنند. در سن سه سالگی نیز قادرند جورابهای شسته شده را با کمک رنگ و شکلشان جفت کنند، به یک گیاه آب دهند، چیزی را که زمین میریزد پاک کنند و ظرف خود را از روی میز جمع کنند. در سن چهار سالگی نیز باید قادر باشند ظرفها، قاشقها و دستمال سفرهها را روی میز بچینند، حولهها را تا کنند، گردگیری کنند، در مرتب کردن رختخواب خود کمک کنند، شیر بریزند و با یک جاروی کوچک، زمین را جارو کنند. بنابراین میتوانید با توجه به توانایی فرزندتان، از همین سنین اقدام به دادن وظایف خانه به آنها کنید.
چگونه باید وظایف خانه را به عهدهی کودکان گذاشت؟
از علاقهمندی کودکان استفاده کرده و از کارهای ساده و آسان شروع کنیم:
- وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفهای که به او میدهید؛ برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهدهی انجام آنها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق میشود و میخواهد کارهای بیشتری انجام دهد.
- کودکان را دست کم نگیرید: والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجامشان هستند؛ پایینتر از حد واقعی در نظر میگیرند. آنها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آنها به خوبی قادر به انجامش هستند.
- عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد: کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب سهل انگاری یا اشتباهش را بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازیهایش در اتاق پذیرایی سر باز میزند، اسباب بازیها به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند، اگر لیوان شیر را میریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود یا اگر به خاطر اتلاف وقت، سرویس را از دست میدهد، با اتوبوس به مدرسه برود.
- در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید: بروز خشم و عصبانیت فقط کارها را دشوارتر میکند. اگر فرزندتان تمایل ندارد کاری را انجام دهد، به طور واضح و فقط یک بار دیگر کاری را که قرار بوده انجام دهد به او یادآوری کنید. بهتر است این یادآوری نیز همراه با شوخی باشد. مثلا بگویید «لباسهای ریخته شده کف اتاق، صدات میکنند. کی میخوای جوابشون رو بدی؟!» در مواقعی نیز که فرزندتان، کارها را با شلوغ کاری انجام میدهد، به جای بروز خشم، برای او مشخص کنید این شلوغ کاریها فقط برای یک بار قابل تحملاند و برای بار دوم، تنبیه در پی خواهند داشت.
- فراموش نکنید که خودتان الگوی خوبی برای آنها باشید: اگر از فرزندتان میخواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید و وسایلتان را دور و بر خانه پرت نکنید!
- با همسرتان هماهنگ باشید: اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید و دربارهی قوانین خانه و انتظاراتتان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.
- تأکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمیکند: کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون این که انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویقهای کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیدهی فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث میشود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود. – به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» است: کودکان خردسال عادت دارند به محدودهی کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدودهی کوچک باشد تا او را خسته نکند. کارهای واگذار شده مبهم و پیچیده نباشد و چند کار با هم به کودک داده نشود . اولویتهای رفتاری را برای کودک مشخص کنید.
- تا جایی که ممکن است کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل میکند که تلاشش به اندازهی کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید. سرزنش کردن سبب میشود کودک تصور کند هرگز نمیتواند شما را راضی نگه دارد. بنابراین دست از تلاش بر میدارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا میکند، بر آنها مسلط میشود و از عهدهی انجام کارها بهتر بر میآید و هرگز کودک را با کودک دیگری مقایسه نکنید .
- دقیقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام دهد: در واقع به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد و اگر کودک فراموش کرد مسئولیت او را برایش یادآوری کنید و این یادآوری برای کودک ملموس باشد .
- به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید: مثلا به جای «اگر لباسهای مهمانی را در نیاوری…» از این عبارت استفاده کنید «اگر میخواهی بازی کنی، اول باید لباسهای مهمانی را درآوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت در میآید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.
برای آموزش مسئولیت چه روشهایی وجود دارد؟
طرح قصه کودک: گاهی اوقات میتوان با طرح قصه و نمایش، کودک را با وظایفش آشنا کرد. کودکان اغلب دوست دارند تصورهایی در مورد خود بشنوند و خودشان قهرمان اول قصه باشند. میتوان در جریان قصه، رفتارهای درست و غلط آنها را به آنان نشان داد و از آنان نتیجهگیری خواست.
دعوت به مسابقه: گاهی اوقات میتوان کودک را به مسابقه دعوت کرد. بچهها تا ۵ دقیقه وقت دارید اسباببازیها را جمع کنید. هر کسی اسباببازیهای بیشتری جمع کرده باشد؛ برنده است.
تذکر در قالب شوخی: گاهی نیز روال وظیفهاش را در قالب شوخی به او تذکر دهید.
نمایش رفتارش به او: گاهی پیش میآید که کودک درخواستی دارد و برای آن داد و فریاد میکند. در آرامش و زمان مناسب، میتوان رفتار او را با نوعی تقلید به او نشان داد و آن وقت است که او شرمنده خواهد شد.
طرح سوال: گاهی اوقات طرح سوالی مناسب برای متوجه کردن او به وظیفهاش مناسب است. مثلا وقتی از تمیز کردن اتاقش سرپیچی میکند از او سئوال کنید که: این کار در خانه به عهدهی کیست؟
تهیهی فهرست: آخرین راه پیشنهادی، تهیهی فهرستی از اشتباهات برای حل آنهاست. به این ترتیب که پس از مشورت با کودکان خود، هفتهای را به نام هفتهی مبارزه با یک اشتباه (مثلا مسواک نزدن) نامگذاری میکنیم. در این هفته کودک سعی میکند مرتبا مسواک بزند و در آخر هفته میتوانیم در صورت موفقیت کودک در اصلاح این اشتباه، جشن بگیریم .
چه هنگام کودک، فردی مسئول محسوب میشود؟
– وظایف مقرر خویش را بیآنکه نیاز به یادآوری باشد، انجام دهد.
– بتواند برای هر کاری که انجام میدهد، دلایلی را معین کند.
– بتواند از بین راههای مختلف، راهی را برگزیند.
– بدون احساس ناراحتی زیاد بتواند به تنهایی کاری را انجام دهد یا بازی کند.
– هدفها و علایق گوناگونی داشته باشد که برای وی جالب توجه باشند.
– بدون جر و بحث زیاد، به محدودیتهایی که والدین برایش قائل میشوند؛ احترام بگذارد و آنها را رعایت کند.
– بتواند بیآنکه چندان احساس سرخوردگی کند؛ مدتی توجه خویش را روی وظایف پیچیده متمرکز سازد. - موانع والدین برای مسئولیتپذیری کودکان:
یکی از انگیزههای مهم در جملهی والدین «خودم انجامش میدهم» تمایل به پرهیز از کشمکش است. بسیاری از والدین از کشمکش با فرزندان خویش پرهیز میکنند و برایشان آسانتر است که همهی مسئولیتها را خود برعهده گیرند و این کار را محبت و دلسوزی قلمداد میکنند و متاسفانه از کار خود خوشحال هم هستند. نکتهی بعد هنگامی که والدین احساس میکنند «برایم آسانتر است خودم انجام دهم!» متوجه نیستند که کودکان ضرر میکنند، زیرا فرصت یادگیری آنچه را که موجب تکامل کفایتشان میشود؛ از دست میدهند و دیگر مسئول انجام دادن وظیفهای که از آنها انتظار میرود، نیستند.
برای والدینی که به زحمت میتوانند کودکان خویش را تنبیه کنند؛ آموزش مسئولیتپذیری دشوار است، زیرا آنها فاقد توان اعمال زور برای مسئولیت دادن به فرزندان خود هستند.
کودکی والدین بر رفتارشان تاثیر میگذارد: بسیاری از والدین در زمان کودکی خود، دشواریهایی را به علت بیعاطفگی و بدزبانی والدین خویش تجربه کردهاند، از این رو هنگامی که میکوشند از روش نامطلوب والدین خود پرهیز و برعکس آنان عمل کنند، از افراط به تفریط میگرایند.
احساس گناه والدین: احساس گناه زمانی به وجود میآید که معتقد میشویم آنچه را که کودک انجام میدهد و نحوهی انجام دادن آن، با سطح توانمندی ذهنی و بدنی او همخوانی ندارد. برای کاهش دادن احساس گناه، باید انتظارات خود را تا سطح معقولی پایین بیاوریم که برای کودک قابل درک و فهم باشد .