عبدالرضا زهره کرمانی در گفتوگو با آوید نیوز:
«عبدالرضا زهره کرمانی» متولد ۱۳۵۴ در کرمان از بازیگران مستعد کشور است که او را بارها در فیلمها و سریالهای مختلف دیدهایم. وی دورهی بازیگری را در کلاسهای کارگاه آزاد بازیگری گذراند و بعد از آن با حضور در فیلمهای ملاقلی پور به سینما راه یافت. بازی در نقش «امیر بهادر» در اپیزود اول فیلم «نسل سوخته»، او را به عنوان بازیگری توانا معرفی کرد. «غریبه» یکی از کارهایی بود که «زهره کرمانی» توانست در آن بدرخشد. گزیده کار است و جدا از بازیگری، خودش هم فیلم میسازد و تاکنون ساخت چند فیلم را تجربه کرده است. زهره کرمانی چند سالی است که به سفر و جهانگردی روی آورده است.
عبدالرضا زهره کرمانی در چه سالی و در چه منطقهای از شهر کرمان متولد شده است و کودکی و نوجوانی او چگونه گذشت؟
من در یکی از گرمترین روزهای سال یعنی ١۶ تیر ماه ۱۳۵۴ در شهر کرمان متولد شدم. منزل پدری در خیابان پروین اعتصامی بود؛ بنابراین دوران کودکی و نوجوانی من هم در این منطقه گذشت. دبستان «صفاری» که بعدها به «اشرفی اصفهانی» تغییر نام داد و راهنمایی «نواب صفوی» و دبیرستان «شهدا ١٠» با همهی همکلاسیها و معلمانم، برگهای دیگر دفتر خاطراتم را رقم زدند. معلمانی که یک عمر به نیکی از بزرگواریشان یاد میکنم مثل استاد «کینیا» دبیر ادبیاتم و استاد «سالاری» دبیر تاریخ.
کمی بعد پس از قبولی در آزمون مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس تهران، مشغول تحصیل در رشته تدوین شدم و همزمان پس از آن در کلاسهای بازیگری «امین تارخ» توشهی آموختههایم را افزون کردم تا محکمتر پا در مسیر حرفهای سینما بگذارم.
از چه سنی و چگونه وارد دنیای بازیگری و سینما شدید؟
من از سنین نوجوانی با بازی در تیاترهای مدرسهای و کانون پرورش فکری که در باغملی شهر کرمان (چهارراه ولیعصر فعلی) واقع بود؛ کارم را شروع کردم. بعدها سینمای جوان و سپس دانشگاه و کلاسهای بازیگری. البته لازم به ذکر است که من ابتدا با ساختن فیلمهای کوتاه پا به این عرصه گذاشتم.
راستش گاهی برخی از مربیان رفتار خوبی با ما نداشتند؛ به عنوان مثال خشونت یکی از آموزگاران، برای من انگیزهی نوشتن فیلمنامهای به نام «دوربین» شد که در اصل اولین فیلم کوتاه من بود. فیلمی که نویسنده و کارگردان آن بودم و برایم از جشنوارههای مختلف، جوایز زیادی کسب کرد و از همه مهمتر انجمن سینمای جوان که آخرین سالهایی که کرمان بودم را آنجا سپری کردم و با دوستان فیلمهای کوتاه ساختم.
هنرمند از دیدگاه شما؟
هنرمند از دید من کودکی حساس است که در هنگام خلق یک اثر هنری، غرور از چشمانش زبانه میکشد. روحش با فضای پیرامون درگیر میشود. از وجودش مایه میگذارد. چونان یک انقلابیِ نترس در پی شکستن و پیشروی است. سنتشکنی، کوچکترین کار این مبارز انقلابی است. تشنهی کمال و کشف واقعیات و معنی آفرینش است. کسی که دم به دم عاشق است؛ او توان عاشق شدن به زشتیها را دارد. چرا که هنرمند ایثار میکند و احساس میدهد.
احساس عبدالرضا زهره کرمانی بعد از اینکه به عنوان یک سوپر استار جوان در کشور مطرح شد؟
اگر صادقانه بخواهم جواب بدهم؛ باید بگویم که بسیار هیجانانگیز و غرور آفرین بود اما این باعث نشد که راه من هموارتر شود. از آن به بعد وظیفهام سنگینتر بود. حفظ رسالت هنرمندی به معنای واقعی در جهت حفظ شرایط و بزرگتر شدن روح. هیجانانگیزتر جایی بود که ترک این موقعیت و وطن نمودم تا دوباره خود و خویشم را مرور کنم و ارتقا دهم.
از بین فیلمهایی که بازی کردید؛ به کدامیک بیشتر علاقه دارید؛ چرا؟
در سینما، فیلم «هیوا» و «نسل سوخته» و در کارهای تلویزیونی «غریبه». من برای «نسل سوخته» و رسیدن به نقش «امیر بهادر» نزدیک ۱۵ کیلو وزن کم کردم و برای نزدیکتر شدن به حس و حال بیماران که دچار فلج جسمی هستند؛ مدتی به عنوان بیمار بستری شدم.
اگر روزی کارگردان شوید؛ دوست دارید چه فیلمی را کارگردانی کنید؟
قطعاً این اتفاق خواهد افتاد. داستانی در خصوص نسلی که جنگ دید و صف و تحریم و حتی مهاجرت و به هم خوردن تمام باورها؛ آدمهایی که هویت خود را گم کردند و انسان نماهایی که عشق و ایمان را با پولهای کثیف طاق زدند.
اگر بخواهید در مورد «کرمان» فیلم بسازید؛ چه سوژهای را انتخاب میکنید؟
شهر من همواره مملو از سوژه بوده و هست ولی ترجیحا هر آنچه خوبیست، هم در لایههای این شهر به وفور یافت میشود. پس باید به دنبال ناگفتههایی بود که قابلیت جهان شمول شدن داشته باشد.
اگر زمان به عقب برمیگشت؛ چه شغلی را انتخاب میکردید و تحصیلات خود را در چه زمینهای ادامه میدادید؟
از آنجا که زمان هیچ وقت به عقب بر نمیگردد و من هم همیشه سعی میکنم به عقب برنگردم؛ پس همین راه که رفتهام را با عشق ادامه میدهم.
ویژگیهای یک بازیگر و یک کارگردان موفق از نظر شما؟
باید شناخت کافی از اجتماع و مردم اطرافش داشته باشد. روانشناسی و جامعهشناسی، کمک بسیار شایانی در موفقیت او دارد. البته این مهیا نخواهد شد مگر تا زمانی که خودشناسی و شناخت توانمندیهای شخص هم در میان باشد. مطالعه و مدام در حرکت بودن هم مهم است.
یک کارگردان یا بازیگر باید وسعت دید داشته باشد و شناختش را گسترش دهد. (بیحکمت نبوده که میگفتند بسیار سفر باید تا پخته شود خامی) خلاقیت و مهارت لازم برای سازماندهی و کنترل اشخاص و نیز دانش مورد نیاز برای اجرای فرآیند تولید یک اثر هنری را داشته باشد. باید از مهارتهای ارتباطی خوبی برخوردار باشد تا بتواند به خوبی با دیگر اعضای گروه، ارتباط سازنده برقرار کند. باید بتواند به خوبی برنامهریزی و تصمیم گیری کرده و نیز توان گرفتن تصمیمات خلاقانه برای هدایت ادامهی جریان فیلم را دارا باشد.
چه خصوصیت اخلاقی، «عبدالرضا زهره کرمانی» را آزار میدهد؟
دروغ؛ عدم وفای به عهد.
و حرف آخر…
شاملو میگفت: هنرمندان را سلسله جبالی بدانید که بعضی قلههای آن از ابرها بیرونند، بالاترند؛ اما همواره باید یادمان باشد که هنرمندان وجودی معصومانه و کودکانه دارند. اگر همهی اینها بود و بیش از اینها، آنگاه ممکن است که او را بشناسیم.
سپاس از این که این حقیر را هنرمند میدانید و امید که با دعای خیر همشهریان عزیزم به این درجه رفیع دست یابم. به شهر و مردمم میبالم.