آوید نیوز ـ هر ساله در جشنوارهی فیلم فجر بخش مستقلی وجود داشت که به فیلمهای مستند میپرداخت. در این بخش داورانی وجود داشتند که از اهالی این سینما بودند و به صورت تخصصی، آثار را بازبینی میکردند و از میان مستندهای منتخب، چند سیمرغ بلورین را به بخشهای فنی و کارگردانی آن اهدا میکردند اما سال گذشته، متاسفانه بخش سینمای مستند، حذف گردید و تنها دو مستند در بخش مسابقه حضور پیدا کرد و قرار بر این بود مانند سایر فستیوالهای بینالمللی این دو مستند با سایر آثار داستانی در بخش سودای سیمرغ داوری شوند اما در اختتامیهی این رویداد فرهنگی، اتفاق دیگری افتاد. این دو فیلم که نمایندهی جامعهی سینمای مستند ایران بودند، هیچ سیمرغی را به خانه نبردند و تنها به خبرنگار حاضر در مستند «زنانی با گوشوارههای باروتی» به صورت نمادین و صرفا نمایشی، لوح تقدیری اهدا گردید و اما و اگرهای زیادی باقی ماند که کسی پاسخگوی آن نشد.
همان شب در برنامهی سینمایی «هفت» دو داور حاضر در برنامه، اقرار کردند که در بخش مستند، هیچ داوریای صورت نگرفته و تنها آثار داستانی، داوری شدهاند و این مسأله باعث اعتراض جامعهی سینمای مستند گردید و انجمن مستندسازان ایران، بلافاصله بیانهای صادر کردند که در شماره گذشته به این بیانیه و نیز بررسی نظریات و گفتههای مستند سازان در این خصوص پرداختیم. در ادامه به دیگر نظریات این افراد خواهیم پرداخت.
«سام کلانتری» مستندساز در یادداشتی دربارهی برخورد با آثار مستند در سی و ششمین جشنوارهی ملی فیلم فجر نوشته و نسبت به اینکه گفته شده این آثار بدون داوری کنار گذاشته شدند؛ واکنش نشان داد. در متن این یادداشت آمده است:
اجازه دهید با این جمله کاملا کلیشهای شروع کنم «سی و ششمین دورهی جشنواره فیلم فجر به پایان رسید و ما هنوز در حال اختراع چرخ از ابتدا هستیم.» چقدر دردناک که هنوز این جملهی کلیشهای برای بزرگترین جشنوارهی فیلم کشور، کارکرد مفهومی دارد و چه حیف که امسال هم دبیرخانهی جشنوارهی فیلم فجر، نمرهی قابل قبولی نگرفت. همین ابتدا بگویم که قصد بررسی عملکرد هیات انتخاب و یا تحلیل شکل داوری جشنواره را ندارم چون باور دارم تمامی افراد حاضر در این دو هیات، از بزرگان سینما بوده و هستند و هر چه انتخاب کردهاند؛ از نظر بندهی حقیر، درستترین شکل ممکن بوده است و تمامی کسانی که قواعد بازی را میپذیرند؛ دیگر حق زیر سوال بردن شکل داوریها را ندارند اما قضیه از جای دیگری برای من شروع میشود.
ماهها پیش بود که مانند هر سال بحث حضور یا حذف سینمای مستند از جشنوارهی فجر شروع شد؛ بحثی نافرجام که در هر دوره از طرف مسئولان آغاز میشود و به شکلهای مختلف آنها تمام توان خود را جهت حذف سینمای مستند از این رویداد به کار میگیرند. مرتضی شعبانی تهیه کننده و رضا فرهمند کارگردان یکی از دو فیلم بخش مسابقه با نام «زنانی با گوشوارههای باروتی» بیکار ننشستند و آنها هم در قبال بیعدالتی در جشنوارهی فیلم فجر بیانهای صادر کردند که بخشی از آن این چنین است:
«جناب دبیر، آیا سینمای مستند این کشور آنقدر یتیم گردیده که حتی هیأت داوران، ورود به داوری آن نداشته و تأسفآورتر آنکه در همان برنامه پیشنهاد میشود که از دو فیلم مستند حاضر در جشنواره تقدیر به عمل آید!! بیان این واژگان نشان از آن دارد که نمایش این دو اثر مستند، تنها یک کمدی در جشنوارهی فیلم فجر بوده است و نه بیشتر! آیا بیان مسائل غیرواقع و غیرحرفهای در دفاع هیأت داوران، از عدم بررسی فیلمهای مستند از سیاستهای جشنواره بوده است؟ آیا این رسم در جشنوارههای دیگر مصداق دارد؟
فیلمسازان مستند، نگاه هیأت داوران به نمایندگان این سینما را توهینآمیز میدانند که چگونه آثار سینمای مستند را لایق بررسی همزمان با آثار داستانی نمیدانند، درست برخلاف آنچه که در جشنوارههای بزرگ میبینیم. نظر به آنچه بیان شد، تکرار میکنم جهت احترام به اهالی سینمای مستند ایران زمین، جنابعالی با شفافیت و صراحت این موضوع را بررسی و اعلام فرمایید تا زین پس خیل عظیم مستندسازان هر ساله به این امید بیهوده وارد کارزار نگردند و شاهد بیاعتباری این جشنواره در سطوح بینالملل نباشیم.»
«فرهاد ورهرام» محقق و فیلمساز پیشکسوت حوزهی مستند معتقد است مستند در جشنوارهی فیلم فجر مانند «بچهای است که زیر دست نامادری بزرگ شده» انگار برای هیچ کس مهم نیست چه بلایی سر مستند میآورند. آنها از چندین دورهی قبل تغییرات بسیاری در این بخش اعمال کردند. در دورهای زمان آثار مستند را زیاد کردند. در دورهی دیگری، بخش مستند ایجاد شد و دوباره گفتند نه در سودای سیمرغ باشد، بهتر است! به همین دلیل تصمیمات جدیدشان دیگر اهمیت ندارد. من به جز یک دوره که داور بودم، به این جشنواره نرفتهام و نخواهم رفت.
سینمای مستند مثل گوشت قربانی شده که هر بار مدیری تغییر میکند؛ تصمیمات جدید هم میگیرد. به نظرم کسانی که برای این جشنواره تصمیم میگیرند، ربطی به مستندسازی ندارند. پس همان بهتر که بخش مستند را یکبار برای همیشه حذف کنند. حداقل لکه ننگ سینمای مستند از دامن جشنوارهی فجر پاک میشود بلکه خیالشان راحت شود. در کجای دنیا هر سال آییننامهی جدید تنظیم میشود. تقصیر مستندسازانی است که سینهچاک سیمرغ هستند و به فیلمهای مستند، آب میبندند که به ۷۰ دقیقه برسد. از طرفی به اسم درام، دروغ را به سینمای مستند الحاق کردهاند. این گونه خسارات زیادی به سینمای مستند وارد شده است. در تعجبم که چگونه این فیلمها نمایندهی سینمای مستند هستند. جشنوارهای که جریانساز نباشد، جشنواره نیست.»
این اتفاق در سی و ششمین جشنوارهی فیلم باعث رنجش و دلخوری اهالی سینمای مستند ایران گردید و نقطهی سیاهی شد در تاریخ جشنوارهی فیلم فجر به هر صورت در این مجال کوتاه، نگارنده تلاش کرد به ابعاد مختلف این اتفاق بپردازد. با توجه به اینکه سینمای مستند با همهی بیمهریها به راه خود ادامه میدهد و آیینهای است بر حقیقت یک جامعه بدون هیچگونه دخل و تصرفی و امید دارد به روزهای بهتر…