سیزدهبدر به سبک کرمانی
برخی کرمانیها روز ۱۳ نوروز چه کاری انجام میدهند؟
آوید نیوز: حیف که عید امسال با نام ویروسی مهلک به نام کرونا عجین شد. والا مراسم سیزدهبدر در کرمان آداب خاصی دارد که اکثر کرمانیها چندین قرن است که این آداب را رعایت میکنند. البته ما توصیه می کنیم که سیزده بدر امسال را حتما در منزل بمانید و مراسم آن را تمام و کمال در جشن چهلم نوروز، انشاالله پس از ریشه کن شدن ویروس کرونا به جای آورید. سیزده امسال را هم می توانید به حیاط بروید و در کنار باغچه به سر ببرید. یا اگر باغچه ندارید، به بالکن پناه برده و از سکوت کوچه ها و خیابانهای اطراف لذت ببرید.
در مراسم سیزدهبدرِ کرمانیها دو چیز خیلی مهم است؛ ناهار ظهر و آش رشتهی بعدازظهر. از آنجا که مهیا کردن این دو چیز بر عهدهی خانم خانه است و احتیاج به تمرکز بسیار دارد، مردها سعی میکنند زیاد در حوالی بانو ظاهر نشوند و آماده و گوش به فرمان منتظر فرمایشات ایشان بمانند. وقتی بانو کار آماده کردن ناهار و مخلفات آش را به پایان رساند. مرحلهی جمعآوری وسایل آغاز میگردد. از زیراندازهای متعدد گرفته تا میوه و آجیل و شیرینی و تعداد قابل توجهی بالشت (که از ملزومات است و بدون آن سیزدهبدر معنا ندارد) و فلاسکهای چای و گاز پیکنیکی. وظیفهی آقایان در این هنگام این است که پشت سر خانم حرکت کنند و هر چه را که ایشان دستور دادند در کوتاهترین زمان اجرا کرده و وسایل را به صندوقعقب خودرو انتقال دهند.
بچهها هم در این فرصت، سبزههای نوروزی را در نقاط مختلف خودرو مانند کاپوت و سقف جاسازی میکنند. وقتیکه کارهای خانم به پایان رسیدند، ساعت احتمالاً از ۱۰ صبح گذشته است اما خانم با لبخندی پیروزمندانه آمادگی خود را جهت رفتن به آقا اعلام میکند و آقا هم با لبخندی مصنوعی جواب دلبری خانم را میدهد.
بالاخره درهای خانه در خفا و دور از چشم دیگران قفل میشود و خانم با دعاهایی که زیر لب میخواند و فوت میکند خانه از دست دزدان و سارقان به حصار می کند و همه به اتفاق هم به سمت محل قرار با دیگر اقوام و دوستان می روند. در محل قرار، بزرگترهای هر خانواده دور هم جمع و وارد شور میشوند که حالا کجا برویم. بعد از مشورتهای بسیار همه به این نتیجه میرسند که مثل هفت، هشت سال گذشته به بزرگراه هفتباغ بزنند و هر جا که به چشمشان خوش آمد اتراق کنند. کاروان به راه میافتد و سبزههای جورواجور بر روی سقف و کاپوت خودروها به رقص میآیند؛ در حالی که عقربهی کوچک ساعت از ۱۱ هم گذشته است. خلاصه بعد از گشت و گذار بسیار جایی که مورد پسند آنها باشد، پیدا نمیشود اما همه توافق میکنند یک جایی بنشینند دیگر. مردها و پسران زیراندازها را پهن کرده و اسباب و اثاثیهای را که بیشتر به دردِ رفتن سفر به قندهار میخورند، روی هم تلنبار میکنند. به هر کدام از مردها دو عدد بالشت میرسد تا استراحت کنند تا وقت ناهار شود. در این هنگام بانوان مکرمه قابلمههای پلو، دیگهای خورشت و دیسهای مرغ و کاسه های سالاد را رو میکنند و هر کدام سعی میکنند دستپخت خود را به رخ دیگری بکشند. جوجهای هم اگر باشد کباب میشود. از آنجا که ساعت از ۱۲ قدیم و یک جدید گذشته است، سفرهها پهن میشوند و حجم انبوهی از خوراکیهای خوشمزه، لُمبانده میشوند. بعد از صرف ناهار، مردها سنگین میشوند و روی بالشتها ولو میشوند و منتظر چای. تا پس از نوشیدن آن بروند سراغ چرت بعد از ناهار و احیاناً قلیان بعد از خواب. دختران و پسران جوان هم توپی را پیدا میکنند و مقدمات یک مسابقهی «وسطگوسهیو» فراهم میشود. پسرهایی که دلشان نمیآید توپ را محکمتر پرتاب کنند و دخترانی که فکر میکنند نباختنشان به دلیل چابک بودنشان است و مدام فریاد می زنند: «یه گل داریم دوستش داریم.»
حوالی عصر، دیگهای آش رشته بار گذاشته میشوند و پس از آماده شدن، سریع بلعیده میشوند. قلیانها چاق میشوند و دودها روانهی ریهها میشوند. در همین حین ابری تنگ آسمان را فرا میگیرد و باران بهاری، زغالها را خاموش میکند. چارهای نیست که جز اینکه چادرها علم شود و قلیانها به چادرها منتقل شوند و با زغالهای جدید شارژ. آجیل و شیرینی و میوههای نوروزی هم به میان میآیند و جماعت قلیانکش، دمار از روزگار آنها هم در میآورند.
وقت غروب است و هنگام گره زدن سبزهها و پس از آن بازگشت به منزل. خسته و کوفته از خوردن و قلیان کشیدن و آنچه مانده است، غم و غصهی فردا و سر کار رفتن.