گفتوگو با عکاسی از جنس تاریخ
عکس: مسعود مصری
آویدنیوز: «ابراهیم مجیدی» متولد سال ۱۳۲۲ کرمان است که از سال ۱۳۴۳ وارد حرفهی عکاسی شده است. وی یک سال در عکاسی گلشن (روبهروی آگاهی در خیابان کاظمی سابق) کار میکرده است و بعد از آن، در سال ۱۳۴۴ با برادر بزرگتر خود «مهدی مجیدی» عکاسی «ساحل» را در خیابان میرزارضای کرمانی راهاندازی میکنند. پیرمردی خوشرو و خندان که بیش از ۵۰ سال است؛ عکاسی میکند. جالب اینجاست او از سال ۱۳۴۴ تا ۸ سال پیش با دوربین فانوسی، عکاسی میکرده است. در مغازهای با همان حال و هوای مغازههای قدیمی، بدون دکورهای چند ۱۰ میلیونی، بدون دوربینها و نورها و بکگراندهای متعدد، اما صفای این مغازه، قیمت ندارد.
در و دیوار قدیمی با عکسهای دههی پنجاه و شصتی و سردری که با جملهی «یدا.. فوق ایدیهم» زینت یافته بود؛ توجهم را جلب کرد؛ حس عکاسیهای قدیم.
ابراهیم مجیدی میگوید: تا ششم ابتدایی درس خوانده و به مکانیکی هم علاقه دارد. با اینکه تحصیلات او تا ششم ابتدایی است و انگلیسی هم نمیداند اما از ۸ سال پیش که عکاسی فانوسی را کنار گذاشته و با یک دوربین دیجیتال کارش را ادامه میدهد؛ خودش به طور تجربی، فتوشاپ و روتوش عکس را هم یاد گرفته است. وی یک عکس یادگاری هم از ما میگیرد و همان موقع آن را روتوش کرده؛ چاپ میکند و به ما میدهد و حس خوب آن روز را در قاب تصویر برای همیشه برایمان جاودانه میکند. بعد از آن، با او به گفتوگو مینشینیم.
فرق عکاسی الان با گذشته که شما عکاسی را شروع کردید؛ چیست؟
الان که عکاسی خیلی راحت و آسان انجام میشود. عکاسان قدیم برای عکس گرفتن، خیلی زحمت و سختی میکشیدند و هنر هم همان بود. ما برای گرفتن عکس، یازده عمل اصلی را باید انجام میدادیم. مثلاً اول باید فیلم را در کاشت میگذاشتیم، دریچه را باز میکردیم و… بعد کلی کار و دقت، کلید شاتر را میزدیم و عکس میگرفتیم.
10 دقیقهای طول میکشید تا عکس میگرفتیم. ۱۰ دقیقهای هم صرف ظهور عکس میکردیم و ۱۰ دقیقه هم طول میکشید تا آن را چاپ میکردیم. گاهی مشتری کم بود؛ داروی ظهور قوی بود و عکسها پررنگ میشد. گاهی مشتری زیاد بود، دارو کم بود و عکس کمرنگ میشد؛ خلاصه باید کلی کار انجام میدادیم و دقت میکردیم تا عکس خوبی از کار در بیاید. داروی ظهور هم شامل برومورنقره، هیدروکینون، سولفید، کربنات و… بود که باید اینها را با نسبت خاصی با هم ترکیب میکردیم تا این دارو، استاندارد و درست ساخته شود. هر عکاسی هم فرمول تهیهی آن را به دیگری نمیگفت و به قولی، فوت کوزهگریاش بود.
آن موقع هر عکاسی که عکس خوب میگرفت، این فرمول و نسبت دارو را به خوبی رعایت میکرد و میدانست از هر ماده چقدر باید بریزد و ترکیب کند. بعد از ظهور هم فیلم را در داروی ثبوت که خریداری کرده بودیم؛ نگه میداشتیم تا فیلم شفاف شود و دیگر قابل پاک شدن نباشد. سپس با چاپ دستی که دستگاه آن شامل یک جعبه بود که روی آن شیشهای قرار داشت و درون آن هم لامپی روشن بود که سطح رویی را روشن میکرد؛ عکس را چاپ میکردیم. یعنی نگاتیو را روی شیشهی درون این جعبه قرار میدادیم و یک کاغذ اندازهی نگاتیو هم روی آن میگذاشتیم. بعد با شمارش، مثلاً از یک تا چهار، نگاتیو روی کاغذ چاپ میشد و کاغذ را درون داروی ظهور میگذاشتیم. تصاویر به صورت مثبت روی کاغذ چاپ میشد؛ بعد هم داخل داروی ثبوت قرار میدادیم.
بعد از اینکه این مراحل تمام و عکس ظاهر میشد؛ خستگی از تن ما بیرون میرفت؛ اما حالا، عکاسی، ساده شده و با یک دکمه، عکس میگیرند و با کامپیوتر هم درستش میکنند.
مشتریهای قدیم چه فرقی با الان داشتند؟
قدیما به عکاسها احترام بیشتری میگذاشتند و به نظر من، مشتریهای قدیمی بهتر بودند. آن موقع عکاسی کار هر کسی نبود و یک کار تمیز و خاص بود. با همه قشری هم سر و کار داشتیم. مثل الان نبود که هر کس تا جایی که مجبور نباشد، نمیآید عکس بگیرد. آن موقع مثلاً وقتی پدر خانواده با اعضای خانواده برای تفریح، بیرون میآمدند، حتی بدون اینکه از قبل برنامهریزی کرده باشند؛ به عکاسی میآمدند و عکس دسته جمعی و یا تکی میگرفتند. عروس و دامادها، کارمندان، افراد عادی و معمولی همه تنها یا با خانواده میآمدند و عکس میگرفتند.
آن زمان، خانوادهها دل خوش بودند و میآمدند و عکس میگرفتند اما الان چه؟ الان مردم آن قدر گرفتار هستند که فقط برای مواقع ضروری و لازم که ادارهای، جایی از آنها عکس میخواهد؛ به عکاسی میآیند.
از مشکلات کار بگویید.
برخی میآیند و عکس میگیرند و ما وقت و انرژی میگذاریم و هزینه میکنیم تا چاپ شود اما بعد سراغ آنها نمیآیند و ما کلی ضرر میکنیم. اما مهمتر از آن، اتحادیه هم به فکر عکاس نیست. انگار این که عکاس قدیمی چه کار میکند؛ زندگی او چگونه میگذرد؟ گرفتاریاش چیست؟ اصلاً برایشان مهم نیست. اینکه اگر کسی زمین خورده، او را بلند کنند؛ مهم نیست. گاهی کاغذ و فیلم به ما نمیدهند. در جواز دادن دقت نمیکنند که آیا کرمان کشش این همه مجوز عکاسی دارد که میدهند؟ الان نه اتحادیه و نه برخی عکاسان همت ندارند، با هم نیستند و یادی از قدیمیها نمیکنند.
توصیه شما به عکاسان جوان؛
من در این سن خجالت نمیکشم، اگر چیزی را که نمیدانم بپرسم. در عکاسی ادعا نداشتم و با اینکه سالها این کار را انجام دادم؛ هر وقت چیزی را نمیدانستنم، از دیگر دوستانی که آگاه بودند؛ سؤال میکردم. جوانترها هم باید این کار را بکنند. برخی جوانها فکر میکنند، از همان شروع کار باید کلی درآمد داشته باشند در حالی که این گونه نیست و باید اول تلاش کنند؛ زحمت بکشند تا قوی و کار آزموده شوند.
در عکاسی ادعا نداشتم و با اینکه سالها این کار را انجام دادم؛ هر وقت چیزی را نمیدانستنم، از دیگر دوستانی که آگاه بودند؛ سؤال میکردم. جوانترها هم باید این کار را بکنند
برخی میآیند و عکس میگیرند و ما وقت و انرژی میگذاریم و هزینه میکنیم تا چاپ شود اما بعد سراغ آنها نمیآیند و ما کلی ضرر میکنیم.