گفتوگوی آوید نیوز با آیدین آغداشلو
آوید نیوز: «آیدین آغداشلو» زادهی ۸ آبان ۱۳۱۹ شهر رشت، نقاش، نویسنده، منتقد فیلم و طراح هنرمند معاصر ایران است که پس از انقلاب، از جمله نامدارترین استادان نقاشی برای نسل سوم نقاشان نوگرای ایرانی به شمار میرود.
«آغداشلو» کار طراحی، گرافیک و نقاشی را از نوجوانی آغاز کرد و در همان جوانی تصویرگر کتابهای درسی ایران، مجلات و مؤسسههای خصوصی شد. او از دستاندرکاران راهاندازی موزهی هنرهای معاصر تهران، موزهی رضا عباسی (که سرپرستی آن را نیز مدتی در دست داشت) و نیز موزههای هنرهای معاصر کرمان و خرمآباد بود. البته بنای موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان که یکی از زیباترین و بزرگترین موزههای ایران و جنوبشرق است؛ حدود نود سال پیش توسط مردی نیکوکار به نام حاج «اکبر صنعتیزاده» جهت پرورشگاهی برای کودکان یتیم ساخته شد. این محل از آن زمان تا حدود ۴۰ سال پرورشگاه و محل آموزش کودکان این مکان بوده است. رفتار پر از مهر حاج اکبر، از بچهها و کودکان این پرورشگاه افرادی نامآور ساخت که از جمله سید علی اکبر صنعتی است که در ۸ سالگی بعد از فوت پدر، مادرش که از عهدهی سرپرستی وی بر نمیآمد؛ او را به پرورشگاه سپرد و با آشکار شدن استعداد نقاشی و مجسمهسازی کودک با ذوق، حاج اکبر موسس مهربان پرورشگاه، وی را مورد تشویق و حمایت قرار داد. وی با سفر به تهران و تعلیم در مدرسهی صنایع مستظرفه و فراگرفتن هنر نقاشی و مجسمه زیر نظر اساتید مشهور تجسمی آن زمان، یکی از نقاشان و مجسمهسازان نامآور دنیا شد.
در سال ۱۳۴۰ کتابخانهای به همت «عبدالحسین صنعتیزاده» فرزند مرحوم حاج اکبر در سمت چپ ورودی پروشگاه بنا شد که در هنگام بازسازی موزه، این کتابخانه نیز مرمت گردید و اکنون به عنوان کتابخانهی تخصصی هنر، پذیرای علاقهمندان به هنرو پژوهش است. در سال ۱۳۵۶ این محل برای نگهداری و نمایش آثار سید «علی اکبر» هنرمند، نقاش و مجسمهساز و آثار سایر هنرمندان ایران و جهان به موزه تبدیل شد .
در آن زمان علاوه بر آثار استاد صنعتی آثاری از هنرمندان مشهور ایران از جمله کمالالمک، پرویز تناولی، وزیری و… نیز هنرمندان خارجی مانند اگوست رودن، هنری مور، بوناتی، کاندینسکی وازارلی اشلامینگر و آلبر مارکه به این موزه انتقال یافت و از آن پس نیز آثاری دیگر تهیه و به فهرست آثار اضافه گردید و هم اکنون نزدیک به ۱۵۰۰ اثر از آثار نقاشی و مجسمههای هنرمندان بنام ایران و دنیا در آن نگهداری میشود.

سطح آثار موزهی هنرهای معاصر صنعتی کرمان را در حال حاضر چگونه میبینید؟
در حدود سال ۱۳۵۷ که موزه افتتاح شد؛ مجموعههای هنری قابل توجهی مانند مجموعهی مرحوم «همایون صنعتی» و همسر ایشان «شهیندخت صنعتی» که شامل بهترین نمونههای نقاشی ایران بود؛ به این موزه اهدا شد. همچنین تعدادی از آثار هنری افراد صاحب نام ایران در دورهی معاصر و گذشته و نیز مجموعههایی از آثار هنرمندان خارجی که بهترین نمونه نقاشیهای قرن بیستم را در خود داشتند؛ برای این مجموعه تهیه و به آن اهدا شد. در کنار این مجموعهها، آثاری از استاد «علیاکبر صنعتی» شامل مجسمهها و موزاییکهای سنگی و نقاشیهای ایشان و نیز بعضی از نمونه آثار قدیمی و کمیاب ایشان نیز به موزه اهدا گردید. بنابراین با اینکه که این موزه نسبت به موزهی هنرهای معاصر تهران از نظر تعداد، آثار کمتری داشت اما مجموعهی جامع، کافی و گرانبهایی بود که هستهی مرکزی این موزه را تشکیل داد. من بعد از انقلاب اسلامی، خیلی در جریان روند کارها و فعالیتهای موزه و اینکه چه آثاری به مجموعه اضافه شده، نبودم تا اینکه شنیدم در زمان آقای ملانوری مدیر کل وقت ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کرمان، در سال ۱۳۸۲ مجموعهی آثار سهراب سپهری و نیز تعدادی از کارهای دانشکده و وسایل وی از وراث ایشان خریداری و به آثار این موزه اضافه شده است. البته یکی دوباری به کرمان آمده و مجموعهی آثار موزه را تماشا کرده بودم که متاسفانه خیلی بد نگهداری شده بودند و به جای نمونههای اصلی مجسمههای آقای صنعتی که گنجینهی اصلی موزه بوده و هست؛ تعدادی از عکسهای مجسمههای ایشان در معرض نمایش قرار گرفته بود. البته در دورهی مدیریت جدید، وضعیت خیلی بهتر شده است و خیلی از اشکالاتی که در آن زمان وجود داشت؛ برطرف شده است. مجموعهی موزهی هنرهای معاصر صنعتی کرمان، یکی از بهترین و با سلیقهترین مجموعههایی است که انتخاب شده و در ایران وجود دارد و ارزش قابل توجهی دارد.
چگونه میتوان موزهی هنرهای معاصر صنعتی کرمان را با سایر موزههای دنیا مرتبط کرد و با آنها تعامل داشت؟
کار دشواری نیست ولی شرط اول این است که با تنظیم و استانداردسازی، موزه مجددا افتتاح شود. یعنی همهی کارهایی که یک موزه را تبدیل به موزهای استاندارد میکند؛ انجام شود تا از انبار آثار هنری طراز اول به یک موزهی آثار هنری طراز اول تبدیل شود. در صورتی که به این مرحله برسد که ان شاءالله با علاقهی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و اقداماتی که مدیریت جدید دارد انجام میدهد؛ میرسد؛ آن وقت یک موزهی در خور شأن آثارش میشود؛ آثارش مرمت و کتاب مجموعه آثار آن منتشر میشود و وقتی این اتفاقات رخ دهد؛ موزه دوباره در شرایط موزهی واقعی قرار میگیرد و آن زمان است که میتواند با هر موزهای هم مبادلهی آثار و هم مبادلهی فرهنگی داشته باشد.
به هر حال این موزه مراحل دشواری را پشت سرگذاشته است؛ به عنوان مثال یکی از بدترین اتفاقاتی که برای این موزه افتاد؛ این بود که در وسط محوطهی این باغ قدیمی، یک کافه و رستوران ساخته بودند که جلوی چشمانداز موزه را گرفته و ساختمان بسیار نامناسبی شده بود که باز هم در زمان آقای ملانوری این بنا خریداری و تخریب شد و موزه نجات پیدا کرد. الان هم در دورهی جدید که نیّت خیر و سازندگی است؛ موزه میتواند به حالت و شکل واقعی برگردد. به طور کلی تا موزه شکل واقعی و استاندارد پیدا نکند؛ نمیتواند با موزهها و مکانهای فرهنگی و هنری مطرح، موفق و مفید دنیا ارتباط پیدا کند.
با مبادلهی آثاری که در موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان موجود است با آثار سایر موزههای داخل و خارج کشور موافق هستید؟
بله؛ چون هم در گنجینهی خارجی، تعدادی آثار مهم نیمهی اول قرن بیستم وجود دارد و هم در بخش گنجینهی داخلی، آثار مهمی از هنرمندان مدرنیست ایرانی وجود دارد. بنابراین هم میتوان مبادلهی داخلی و هم خارجی انجام داد که ظاهرا این کار انجام شده و تعدادی از آثار را با موزههای دیگر مبادله کردهاند. منتها این مبادله باید مبادلهی واقعی باشد نه اینکه فقط آثاری را قرض بدهند یا قرض بگیرند یعنی باید زمینهای فراهم شود تا در قبال فرستادن یک مجموعه به نمایشگاه کشورهای دیگر مثلا کشورهای اروپایی، نمایشگاهی از آثار هنرمندان غرب که برای هنردوستان و هنرجویان ما آموزنده و مفید است؛ نمایش داده شود.
برویم سراغ«علیاکبر صنعتی» هنرمندی که تعدادی از آثارش در این موزه نگهداری میشود و باعث افتخار ماست که همشهری هنرمندی چون ایشان داریم. از نظر شما، جایگاه واقعی آقای «علیاکبر صنعتی» بدون تعارفات معمول کجاست؟
طبیعتا جایگاه «علیاکبر صنعتی» را باید در متن دورهی صدسال گذشته ایران بررسی کرد. آقای صنعتی به واسطهی کثرت آثاری که تولید کرد؛ شهرت قابل توجهی به دست آورد و در میان عموم مردم کارشان مطرح شد و در حقیقت هنرمند مردمی شدند. در ایران از زمان راهاندازی هنرستان کمالالملک، در قیاس با تعداد زیاد نقاش، مجسمهساز زیادی وجود نداشت و جایگاه ایشان در آن دوره، تثبیت و به خوبی شناخته شد.. به گونهای که در زمان حیاتشان، دو موزه در تهران و یک موزه هم در کرمان داشتند که به شدت مورد استقبال قرار گرفتند. بنابراین از محبوبیت زیادی برخوردار بودند. به این ترتیب در تاریخ مجسمه سازی صد سال گذشته ایران، بعد از یکی، دو استاد دیگر که از شاگردان کمالالملک بودند؛ علیاکبر صنعتی یک هنرمند پر قریحه و پر کار بود که بخشی از کارشان ساخت مجسمههای تک نفره و بخش دیگر، ساخت مجسمههای پرجمعیت، مفصل و پیچیدهی گروههای انسانی بود. یعنی حماسی بودند و به زمینههای نظری و اعتقاداتشان برمیگشت.
ضمن اینکه وی بیشتر با گچ کار میکرد و کمتر با سنگ مجسمه ساخت و البته یکی از دلایل کمتر داشتن مجسمههای سنگی ایشان این بود که نمیشد این تعداد انبوه مجسمههایی که میساختند را از سنگ تراشید؛ زیرا هم تعداد و هم ترکیب آدمهای آثار ایشان زیاد بود و در نتیجه تراش این مجسمهها از سنگ زمانبر و ساخت آنها از گچ و گل، سریعتر بود. البته به همین دلیل تعدادی از آثار ایشان در گذر زمان از بین رفت و ماندگار نشد.
از ویژگیهای دیگر مجسمههای ایشان، رنگ کردن آنها بود که در نگاه اول خیلی تکان دهنده بود. چون آدم فکر میکرد یک آدم واقعی دیده است. در حقیقت جزو اولین کسانی بود که هایپررئالیستی (فرا واقعیت) کار میکرد. یعنی مجموعهای که میساخت و بعد آن را رنگ میکرد؛ به گونهای بود که در نگاه اول افراد فکر میکردند با یک فرد واقعی روبهرو شدهاند و من در ایران کسی را نمیشناسم که اینگونه کار کرده باشد.
اما برای من مجسمههای تکی که با موضوعهای دلخواه ایشان ساخته شدهاند؛ بسیار دلپذیر هستند. مثل دختر بچهای که چادر نمازی به سر داشت و روی زمین نشسته بود یا پسر بچهای که روی دیوار چیزی را تماشا میکرد و اناری در دست داشت.
به هر صورت به جزء ارزش کار ایشان، به دلیل کثرت آثار و نیز داشتن سه موزه در زمان حیات که بازدیدکنندهی زیادی هم داشتند؛ بسیار مورد توجه بودند و یکی از شریفترین آدمهای زندگی من هستند.
آیدین آغداشلو این روزها چه میکند؟
از وقتی که به ایران آمدم؛ نمایشگاهی از آثارم برپا کردم. در حال حاضر هم کلاسهای آموزش نقاشی و تدریسام را تعطیل کردهام و برای خودم نقاشی میکشم. مسئولیتهای اجتماعیام را نسبت به گذشته کمتر کردهام. زیرا احساس میکنم به اندازهی کافی این کارها را انجام دادهام و الان میخواهم کمی حق خودم را نسبت به خودم به جا بیاورم. کمتر جایی میروم و در مراسم کمتر شرکت میکنم. این انزوا را بیشتر دوست دارم. چون یک اصلی وجود دارد که میگوید آثار هنری در تنهایی خلق میشوند نه در جمع.
مقاله مینویسم و مجموعهی ۸ جلدی مقالات تجدید چاپ شدهام را منتشر ساخته ام.