خودآگاهی باید در تکتک اعضای خانواده به وجود آید
آوید نیوز: تمرکز ما، داوری منصفانه، طبق متدلوژی علمی بدون پیشداوری و بدون قضاوت ارزشی و مذهبی در خصوص پیامدهای پخش سریالهای خانوادگی از کانالهای شبکه GEM و شبکه های ماهواره ای از این دست بر خانوادهها و جامعه است.
رویکرد ما در این تحقیق، نه رویکرد افراطی است و نه رویکرد تفریطی بلکه یک رویکرد علمی مبتنی بر روششناسی هدفمند است.
برای این بررسی علمی با دکتر «مرتضی ذرهپرور» استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان در این زمینه گفتوگو کردیم.
ذرهپرور میگوید: نکتهی مهم در این خصوص این است که این دو کانال ۲۴ ساعته و جهانی هستند؛ یعنی تمام نقاط کره زمین را پوشش میدهند و تمام فارسیزبانان اروپا، کل خاورمیانه، آسیا، استرالیا و… میتوانند این برنامهها را ببینند. بنابراین تمام ایرانیان هر جای دنیا که هستند؛ در معرض پیامهای این رسانهها قرار میگیرند.
ما از برنامههای این گونه کانال ها، نمونهگیری کردهایم. زیرا معمولا برنامههای کانالهای ماهواره ای در سه شیفت صبح تا ظهر، ظهر تا عصر، عصر تا شب پخش و بازپخش میشوند.
نمونهگیری ما شامل سریالهایی است که در شیفت شب، یعنی از غروب آفتاب تا پایان شب پخش میشوند. دلیل نمونهگیری در این ساعت از شبانهروز هم این است که در این ساعت از شبانهروز در بیشتر خانوادهها، پدر، مادر و فرزندان در خانه حضور دارند و دور هم جمع میشوند و حتی بیشتر افراد در این ساعت به دیدن هم و یا به اصطلاح مهمانی میروند و همگی با هم پای برنامههای این شبکهها مینشینند و سرگرم آنها میشوند و از آنجا که این برنامهها، مهمانیهای خانوادگی را هم تحت تاثیر قرار دادهاند؛ دارای اهمیت زیادی هستند.
همچنین طی مطالعهی مقدماتی که انجام دادیم؛ بررسی شد این کانال ها در شیفت شب، چه نوع سریالهایی را پخش میکنند. (لازم به ذکر است که این سریالها همه در خارج کشور ما، ضبط و تولید میشوند؛ چون فرق میکند که سریال در خارج و یا داخل کشور ضبط و تولید شده باشد.)
اما برنامههای این شبکهها سریالهایی در ژانرهای مختلف هستند که از نظر محتوا تقسیمبندی میشوند. در ساعت مورد مطالعهی ما، سریالهای خانوادگی پخش میشوند و ما صرفا سریالهای خانوادگی را بررسی کردیم.
ویژگی این سریالها این است که فرآیندگونه و دارای یک سوژهی بلند مدت هستند. این سوژه که گاهی بیش از ۲۰۰ قسمت به آن اختصاص داده میشود؛ نقطهی آغازی دارد و چیزی حدود ۲۰۰ قسمت امتداد تا به نقطهی پایان برسد و مدیران این برنامهها توانستهاند مخاطب را چیزی حدود ۲۰۰ شب برای هر سریال به دنبال خودشان بکشانند و این ویژگی مهم آنهاست که مخاطب منتظر میماند تا قسمت بعدی سریال شروع شود.
اگر دقت شود در مییابیم در قسمتهای اول این سریالها، شبکههای مذکور به دنبال جذب مخاطب و ارائهی تبلیغات زیبا از این سریالها هستند؛ اما بعد از گذشت چند قسمت اول، دیگر مخاطب منتظر ادامهی سریال است و گاهی آنقدر درگیر این سریالها میشود که مدام دنبال این است که قسمت بعد سریال چه خواهد شد یا میخواهد آن را پیشبینی کند که این مساله در «جامعهشناسی ارتباط» تحت عنوان «پیشبینی حادثه» مطرح میشود و جامعهشناس فرانسوی به نام «کازنو» بر آن تاکید دارد.
این مسأله باعث درگیر شدن ذهن مخاطب میشود و او دوست دارد پیشبینی کند چه اتفاقاتی در قسمت بعدی سریال میافتد.
باید گفت بیشتر سریالهای شبکه های ماهواره ای (حدود دو سوم آنها) سریالهای خانوادگی دنبالهدار و فرآیندگونه با همین سیاست درگیری ذهن مخاطب هستند.
نکته اینجاست که پدر و مادرها معمولا دیگر اجتماعی شدهاند و شخصیت آنها مثل موم شکل گرفته است اما فرزندان انعطافپذیر هستند و شخصیت آنها هنوز شکل نگرفته است و این سریالها، تمرکز و تاکیدشان بر روی فرزندان خانوادههاست. مدیران و سازندگان این سریالها سعی میکنند با استفاده از این موضوع و با تمرکز بر روی کودکان، نوجوانان و جوانان به شخصیت، باورها و ارزشهای کودکان و نوجوانان شکل دهند. اینها عناصری را که نیاز دارند به کودکان القا شود را در قالب همین سریالها به کودکان ارائه میدهند و عامل شکل دهندهی موم شخصیتی فرزندان میشوند. این مساله کاملا برنامهریزی شده و هدفمند است. بنابراین جمعیت هدف این شبکهها و تمرکز آنها، کودکان، نوجوانان و جوانان است.
کارکردها و کژ کارکردها:
اما هر پدیدهای، کارکرد مثبت و نیز منفیای دارد. ولی آیا این شبکهها، کارکرد مثبت هم دارند؟
در پاسخ باید گفت شاید تمیزی، بهداشت، پیشرفت، تکنولوژی، زیبایی، معماری، بناها و ساختمانها (که همگی برانگیزانندهی حس زیبایی شناختی انسان هستند) از جمله کارکردهای مثبت آنها باشند.
سازندگان این سریالها به گونهای آنها را میسازند که حس زیباشناختی افراد برانگیخته و نیز باعث حظ بصری و شادی او میشود.
به عنوان مثال سبک معماری بناها و خانههایی که در این سریالها نمایش داده میشود؛ تمیزی آنها، لوازم و اثاثیهی به کار رفته در درون این منازل، نحوهی چیدمان و دکوراسیون و نشان دادن نماهای زیبایی از طبیعت منطقهی سکونت افراد، همگی بر اساس حس زیباشناختی هستند. یعنی بینندهی این سریال با دیدن معماری، دکوراسیون، چیدمان و …، جذب معماری و زیبایی آنها میشود.
که البته باز در اینجا یک مساله پیش میآید و آن اینکه این زیباییها و جاذبهها به طور ناخودآگاه سبب یک «مقایسهی ذهنی» میشوند: مقایسهی وضعیت زندگی مخاطب با وضعیت مطلوب منعکس شده در سریال که این اتفاق ناخودآگاه میافتد.
با دیدن این عناصر، مخاطب در ناخودآگاهش، علاوه بر تقویت حس زیباشناسیاش، مقایسه هم شکل میگیرد و همین مقایسه هم باعث میشود افکار او شکل بگیرد؛ افکاری جدید که نتیجهاش این است: «چرا وضعیت زندگی من اینگونه است و وضعیت زندگی آنها آن گونه؟
کمکم در طول زمان، ذهنیت فرد راجع به نحوهی زندگی و حتی بینش سیاسی، اجتماعی و فرهنگیاش تغییر میکند و دچار نارضایتی از وضع موجود میشود. یعنی حتی افرادی که کودک نیستند و بزرگسال هستند؛ افکارشان در حال تغییر است چه برسد به یک نوجوان. بنابراین این سریالها تاثیری عمیق بر نگرش افراد جامعه میگذارند.
کژ کارکردها یا کارکردهای منفی
اگر بخواهیم آثار مخفیای که این سریالها بر جای میگذارند (کارکردهای پنهان) را بررسی کنیم؛ باید بدانیم علاوه بر پیامهای روشنی که این سریالها دارند و به آنها کارکردهای آشکار میگوییم؛ پیامهای منفیای هم دارند که مخفی هستند و به آنها کارکردهای پنهان میگوییم؛ این کارکردهای پنهان، همان چیزی است که مخاطب را تا پایان سریال میکشاند و وظیفهی محققان است که کارکردهای پنهان این سریالها را بررسی کنند.
ما طبق مطالعهی مقدماتی که به روش استقرایی بر روی این سریالها انجام دادیم (از جزئیات به سمت پیام کلی این سریالها رفتیم) از روی علائم و نشانههای این سریالها، کشف کردیم که محتوای اکثر این سریالهای خانوادگی که در آنها معمولا عناصری مانند روابط آزاد، خیانت به همسر، تغییر در نوع نگاه به پدیدهی طلاق، ازدواجهای داوطلبانه و اختیاری بدون نیاز به قوانین رسمی، تشویق به ازدواج سفید، تغییر در روابط بین فرزندان و والدین (یعنی تضعیف شدن سلطه و کنترل پدر و مادر بر فرزند)، تغییر در روابط مرد و زن (حتی زن و شوهر) یعنی عوض شدن مفهوم زن و شوهر، تغییر در باورهای بنیادی مثل آزادی سقط جنین که در این سریالها مورد تشویق قرار میگیرد و فقط زن تصمیم میگیرد که این کار را انجام بدهد یا نه، یا در خصوص نحوهی ازدواج افراد که حتی دخالت در حد نرمال و طبیعی والدین هم تحمل نمیشود و منع میشود؛ مشترک است؛ در قالبی جذاب و حق به جانب، مدام به طور زیرکانه به مخاطب القا میشود.
نتیجهی تبلیغ دائم این عناصر در سریالهای شبکه های ماهواره ای، ایجاد تغییر در باورها و ذهنیات مخاطبان است؛ مانند عوض شدن نگاه به زن یعنی مرد دیدگاهش به زن عوض میشود و تصور میکند میتواند یک همسر داشته باشد اما با سایر زنها، روابط آزادانهای داشته باشد و همچنین میتواند این کار را بدون هیچ عذاب وجدانی انجام دهد.
اما در باورهای زنان نسبت به شوهر نیز تغییراتی ایجاد میشود. اولا اینکه شوهر تبدیل به همسر میشود یعنی هر کاری که او کرد؛ زن هم میتواند بکند و حقوقشان برابر میشود و سلطهی مرد از بین میرود و هر چه این سریالها بیشتر پخش میشوند؛ زن بر اساس آموزههایی که از این سریالها دارد؛ در پی احقاق کامل حقوق خویش میرود.
مثلا در ذهن فرد جا میافتد که ضمن زندگی با همسر میتواند با سایر مردان، روابط آزادی داشته باشد و این مساله مجاز شمرده میشود. در نتیجه الگوی روابط زناشویی بین زوجین تغییر میکند. این مسایل، باعث کژ کارکردهای متعددی در جامعه میشود که این کارکردهای نامناسب عبارتند از
1- افزایش آمار طلاق
2- افزایش انحرافات اجتماعی مثل فحشا و زنا که ساختار اجتماعی جامعه را دچار آسیب میکند.
3- ایجاد نقص در تربیت فرزندان؛ دیگر پدر و مادر خود را خیلی مسئول تربیت فرزندان نمیدانند و کوتاهی در مسئولیت تربیت فرزندان رخ میدهد که نتیجهی آن شکلگیری شخصیت ضد اجتماعی و ایجاد کمبود و عقدهی حقارت در فرزندان به دلیل رها شدگی توسط پدر و مادر میشود. علاوه بر اینها، افسردگی، اضطراب، استرس و انواع ناکامیهای روانی به خصوص تقویت حس تنهایی و دلزدگی از جامعه، در فرزندان به وجود میآید.
به طور کلی این جریان یعنی عمیقتر شدن شکاف بین زن و مرد از یک سو و والدین و فرزندان از سوی دیگر، در طول زمان باز تولید میشود و این چرخه ادامه پیدا میکند. یعنی این سوءکارکردها، مرتب تمدید و تکرار میگردد و باعث فساد اجتماعی میشود و بنیان جامعه را لرزان میکند.
باید گفت علائم این خطر وقتی بروز پیدا میکند که ما این فساد اجتماعی را در تمام عناصر جامعه مشاهده میکنیم و این امر به صورت انواع هنجارشکنی، زیر پا گذاشتن ارزشهای اجتماعی، فرار از قانون و مقررات، گسترش ناامنی، ایجاد حس تنهایی و انزوا، کم شدن حس شادی، افزایش استرس و افسردگی اجتماعی، افزایش شدید آمار طلاق و … بروز پیدا میکند.
یعنی اینگونه انحرافات اجتماعی و علائم روانی، نمودهای خارجی پیامهای رسانههای جمعی است و البته فقط رسانهها مسبب این مسائل نیستند؛ اما یکی از عناصر و عوامل مهم این مساله هستند.
چه باید کرد؟
دکتر «ذرهپرور» استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی در ادامه با بیان اینکه نتیجهی این تحقیق این است که باید ارائهی راهکارها در جهت مهار یا کاهش آسیبهای اجتماعی ناشی از برنامههای این شبکهها باشد؛ میگوید: یعنی باید به گونهای برنامهریزی کرد که ضمن استفاده از ماهواره و حتی کانالهای فارسی زبان و تکنولوژی روز، استحکام خانواده خدشه دار نشود و باورها تغییر پیدا نکند که در این زمینه اولین و مهمترین گام، افزایش خودآگاهی است؛ همان چیزی که در جامعهشناسی به آن «Self-Avarence» میگوییم.
خودآگاهی باید در تک تک اعضای خانواده به وجود آید؛ خودآگاهی یعنی آنچنان ذهن، بینش، مغز، معرفت و شناخت خود را تقویت کنیم و بسازیم که با مواجه شدن با کوچکترین پیامی از یک برنامه یا سریالهای این کانالها، خودمان را نبازیم، احساس خلاء نکنیم و تحت تاثیر مطلق پیام آنها قرار نگیریم.
این یعنی واکسیناسیون فردی از نوع ذهنی مبتنی بر خودآگاهی. یعنی ما باید خودمان را واکسینه کنیم؛ منظور این است که آنقدر آگاهیها، شناخت و معرفت خود را بالا ببریم که این سریالها کمترین تاثیر را بر روی ما بگذارند. همان گونه که برای مبتلا شدن به برخی بیماریها، خودمان را واکسینه میکنیم، در مورد رسانهها هم ابتدا با تقویت خودآگاهیها، در مقابل ورود پیامهای ارتباطی خاص آنها که بیماری هستند؛ واکسینهی ذهنی شویم.
چگونه خودآگاهی را تقویت کنیم؟
خودآگاهی یا واکسیناسیون بر دو نوع است:
1- فردی
2- اجتماعی
خودآگاهی فردی یعنی تکتک اعضای خانواده موظف به مطالعه، مشاوره با صاحبنظران و خبرگان و تحقیق در مورد آثار و پیامدهای این برنامهها هستند. یعنی هم زن و هم مرد یا به عنوان والدین یا برای خودشان، باید تحقیق کنند این سریالها چه تاثیری بر روی آنها، اعضای خانواده و روابط آنها با هم دارد؟
بعد از تحقیق میتوان با پاک کردن یک سری از کانالها، قفل کردن برخی از آنها، یا از دسترس خارج کردنشان و …. هم از تکنولوژی استفاده کرد و هم آن را مدیریت کرد.
واکسیناسیون اجتماعی
واکسیناسیون اجتماعی مربوط به نقش دولت و نهادهای اجتماعی در این خصوص است.
دولت به عنوان وسیعترین دستگاه اداری جامعه (بروکراتیک) موظف به انجام کار کارشناسی، ارائهی بودجه جهت پژوهشهای مرتبط با این امر و شناخت پیامدهای این برنامههای ماهواره ای است.
با دیدن گسترش علائم استفاده از این برنامهها در جامعه، مشخص میشود که شوربختانه، دولت و برخی نهادهای قانونی مسئول در خصوص شناسایی و اطلاعرسانی محتوای کانالهای ماهوارهای مورد تاکید ما در این گزارش، در برخی موارد، قصور کردهاند و با آمادگی قبلی به سراغ آن نرفتند. به همین دلیل است که الان برخی مشکلات در جامعه احساس میشود ولی بر اساس ضربالمثل «جلوی ضرر را از هر جا بگیری منفعت است» یا «ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است» دولت هم از همین لحظه باید مسئولیت خودش را انجام بدهد و پژوهشهای خود را گسترش دهد. دولت باید کمبودهای خود را در این خصوص جبران کند. تیمهای تحقیقاتی کارآزموده تشکیل دهد تا بدون پیشداوری و قضاوتهای ارزشی به طور خنثی و با متدلوژی علمی، پیامهای آشکار و پنهان این رسانههای ارتباطی را بررسی کرده و راهکارهای لازم را ارائه دهند و دولت با شناخت این مسائل و آشنا شدن با راهکارها، وظیفهی خویش را در قبال جامعه انجام دهد و آن راهکارها را به صورت تصویب قوانین جدید اجرائی کند؛ تا خلاءهای موجود در این زمینه برطرف شود.
راهکار دیگر تقویت برنامههای صدا و سیمای داخلی و بومی چه کانالهای استانی و چه کانالهای سراسری است. البته دولت باید با تزریق بودجهی کافی به تیمهای پژوهشی جهت بررسی ابعاد مختلف تاثیرات پیامهای رسانهای از بعد روانشناختی و روانشناسی، از بعد سیاسی، مدیریتی، اقتصادی، مذهبی و … جلوی آنها را بگیرد. این کار یعنی تشکیل کارگروههای علمی مختلف با تخصصهای متفاوت توسط دولت جهت بررسی پیامدهای جمعی این رسانهها که مجموع موارد گفته شده (واکسیناسیون فردی و اجتماعی) باعث واکسیناسیون اجتماعی میشود و ما را در مقابل پیامهای رسانهای هر چه بیشتر بیمه میکند و میزان کژکارکردها یا آثار سوء این سریالها را به حداقل میرساند و به موازات این اتفاقات، پیامدها و آسیبهای اجتماعی و روانی در جامعه کاهش یافته و جامعه به توازن و تعادل میرسد یعنی جامعهای نرمال میشود که انسان در آن احساس آرامش میکند.
یک نظر
ریحانه از ششم 1 ستاره های معرفت 1
۱۵ آذر ۱۳۹۸ در ۱۹:۲۰good teacher
proud of having you