آویدنیوز: رسیدن گل گهر به صدر جدول رقابت های لیگ برتر یک اتفاق ساده نیست که بخواهیم به راحتی از کنار آن عبور کنیم…صدرنشینی در لیگ برتر ولو در هفته سوم هرچند نمی تواند سرنوشت قطعی یک تیم را تعبیر کند اما دست آوردی است که خیلی از تیم هایی که سال ها در لیگ برتر توپ زده اند آن را تجربه نکرده اند.
آخرین باری که یک تیم کرمانی صدر جدول لیگ برتر را ولو به صورت موقت مزه کرد به لیگ سال ۸۷ برمی گردد که در پایان هفته چهارم مس کرمان که اتفاقا سومین فصل حضورش در لیگ برتر را تجربه می کرد، برای یک هفته به صورت مشترک در صدر نشست و در پایان آن فصل البته جواز صعود به آسیا را به نام خود زد و این یعنی گل گهر نیز می تواند با همین حرکت، آرام آرام رویاهای خود برای حداقل کسب سهمیه ببافد و البته به چنگ بزند.
اینکه امروز گل گهر را در این جای جدول لیگ برتر می بینیم و اینکه امروز این تیم سیرجانی در دومین فصل حضورش در لیگ برتر نظرها را به خود کاملا متفاوت کرده است و از یک تیم کمتر ناشناخته در سطح دو فوتبال ایران به یک تیم محترم در لیگ برتر تبدیل شده است، دست آوردی نیست که در عرض چند ماه و یا یک سال رقم خورده باشد… حرکتی با پشتوانه و منظم پشت سر این باشگاه قرار داشت و که از سمت حامی اصلی آن یعنی شرکت گل گهر از قریب ۵ سال پیش برنامه ریزی شده بود و البته به خوبی و با قدرت هم ارا شد که قطع و یقین برای اجرا نشدن آن نیز فشارهای زیادی صورت گرفته بود…
گل گهر زمانی باور به صعود را برای خود در دل کویر سیرجان از حالت شعار خارج کرد که شرکت معدنی گل گهر با نیتی واقعی برای موفقیت این باشگاه برنامه ریزی کرد… باشگاه گل گهر سیرجان با همین تفکر، دیگر وجه المصالحه بازی های سیاسی در شهر سیرجان قرار نگرفت و با دور کردن نظرهای غیر کارشناسی و عمدتا سیاسی و درگیری های حذبی از پیکره این باشگاه، ماحصلی برای آن رقم آورد که بستر موفقیت شود و این بستر چیزی نبود جز کلمه ای به نام ثبات…
زمانی که محمد جواهری به عنوان مدیرعامل باشگاه گل گهر انتخاب شد قطعا با وجود سن جوانش هیچگاه مدیر کاملی محسوب نمی شد اما آنچه که سبب شده است او امروز بر بسیاری از اوضاع باشگاه خود مسلط شود و البته قدرت مدیریت و جلوگیری بسیاری از بحران های پیش آمده برای این باشگاه را داشته باشد، اعتمادی بود که از سوی شرکت گل گهر به جواهری صورت گرفت و البته او نیز به عنوان یکی از نیروهای این شرکت، بیشتر از آنکه خود را وامدار جریان های سیاسی این شهر بداند، منافع شرکت گل گهر و باشگاه را در نظر گرفت تا حرکت مدیریتی این باشگاه منظم گردد و دیگر جریان معکوسی که سبب شود حرکات باشگاه از داخل، با فشارهای بیرونی تنظیم گردد ادامه نیابد و اتفاقا فشارهای بیرونی خود را با اهداف تعریف شده و حرکت داخلی باشگاه تنظیم کنند.
در راستای همین حرکت منظم شده بود که نه تنها باشگاه گل گهر موفق شد دست بسیاری از اهرم های فشار که با مطالباتی غیر از موفقیت این باشگاه هم سو بودند از مجموعه خود کوتاه کند و اجازه ورود به دیگر اهرم های فشار که برای این باشگاه برنامه داشتند را ندهد، که در حرکتی کاملا برد- برد برای خود، آن ها را رهسپار شهرهای دیگر کردند تا رقبا را نیز به سود خود ضعیف کنند…
بستر که فراهم شود، زمین برای کشت دانه های موفقیت و البته سبز شدن آن آماده می گردد… گل گهر با این عزم و برنامه ریزی که گفته شد بستر را فراهم کرد و در این شرایط حالا برنامه ریزی برای موفقیت فراهم می گردد…
این تیم مطابق آنچه که برای خود برنامه ریزی می کند و بدون اینکه فشارهای غیر ورزشی را به صورت حداکثری برای خود ببیند، بودجه دریافت می کند و البته این بودجه را با حداکثر توان صرف خرید مربی و بازیکن برای خود می نماید و دیگر فشاری برای خود که این بودجه را صرف هزاران سوراخ ایجاد شده و باطل نماید نمی بیند…
و از همین روست که این باشگاه می تواند در عرض زمانی کمتر از دو سال یکی از شیک ترین ورزشگاه های ممکن را برای خود بسازد و بلافاصله ساخت دومین ورزشگاه استاندارد را هم به اتمام برساند، ساختار باشگاه خود را تعریف نماید، مربی بزرگ مد نظر خود را جذب کند و نفرات دلخواه او را به ترکیبش اضافه نماید و در نهایت امروز در جایگاهی بی ایستد که همه به افتخارش بلند شوند و کف بزنند….
فرمول موفقیت گل گهر کوتاه مدت نبود و زمان خاص خود را طلب می کرد اما در همه زمان هایی که گذشت، این برنامه ریزی بود که سیستم مجموعه باشگاه از بالا به پائین منظم کرد که حرکت تصمیمات در باشگاه سیرجانی مسیر معکوس نداشته باشد…گل گهر با همین حرکت و همین نظم سیستماتیک خود از بالا به پائین می تواند سپاهانی شود که در اواخر دهه ۸۰ و ابتدای دهه ۹۰ حسرت فوتبال ایران شده بود و تا روزی که قرار باشد این باشگاه بر همین سیستم کار خود را ادامه دهد، از گل گهر موفقیت خواهید دید تا روزی که داستان نظم این باشگاه همانند آنچه که در سپاهان اواخر دهه نود دیدیم رخ داد متغییر گردد.