یادداشتی بر روزگار کودکان کار
«کودکان کار»، کودکانی که به هر دلیلی مجبورند ساعتها در خیابان باشند و به استثمار و بردگی گرفته میشوند با سرنوشتی نامعلوم، معلوم نیست از کجا آمدهاند و معلوم نیست قرار است به کجا بروند
آوید نیوزـ نیازی به خوب نگاه کردن هم نیست. روزانه بارها و بارها در خیابانها آنها را دیدهایم و بیتفاوت از کنارشان عبور کردهایم. آن قدر درگیر افکار و زندگی خودمان بودهایم که به آدمهای اطرافمان توجهی نکردهایم، پشت چراغ قرمز به کودکانی که سعی میکنند تا ثانیه شمار چراغ تمام نشده سریع به پشت شیشهی تمامی ماشینها بروند و شاید در دلشان بارها و بارها از خدا خواستهاند و آرزو کردهاند که چراغ، ساعتها قرمز بماند و سبز نشود… و اما ما اصلا حواسمان به تقلای کودکانهی آنها نیست و گاهی حتی جوابی هم به آنها نمیدهیم تا خودشان را معطل نکنند و به کنار شیشهی ماشینی دیگر بروند شاید آنجا امیدشان نا امید نشود. در خیابان هم بارها و بارها کودکی، دقیقهها دنبالمان آمده تا وسیلهای را به ما بفروشد و اما باز هم توجهی به آنها نکردیم و به راه خودمان ادامه دادیم. کاش حداقل با لبخندی گرم، آنها را مهمان جواب «نه» خود میکردیم.
آری «کودکان کار»، کودکانی که به هر دلیلی مجبورند ساعتها در خیابان باشند و به استثمار و بردگی گرفته میشوند با سرنوشتی نامعلوم، معلوم نیست از کجا آمدهاند و معلوم نیست قرار است به کجا بروند…
این کودکان اغلب از رفتن به مدرسه و تجربهی دوران کودکی بیبهره هستند و سلامت جسمی و روحی آنها در خطر است. کار این کودکان، اغلب در خیابانها و محیطهای ناامن است که به فروش گل، آدامس و فال و…. مشغولند و در معرض انواع آسیبها و حتی سوء استفادههای جنسی و جسمی هستند.
ناپذیرفتهترین شکل کار این کودکان نیز استفادهی جنسی و به کارگرفتن آنها در کارهای غیرقانونی است. برخی از این کودکان، بسیار کوچک و کم سن و سال هستند و حتی هنوز نمیتوانند درست صحبت کنند و بعضی از آنها هم چارهای ندارند و مجبورند کار کنند تا خرج پدر و مادر معتاد و عصبی خود را بدهند، پدر و مادری که کسی حتی نمیداند آیا او را به دنیا آوردهاند یا به قیمت ناچیزی او را خریدهاند؟! آنها اساسا کارگر بیمزد خانوادگی هستند و در برخی مواقع تنها برای داشتن سر پناهی و جایی برای خواب و غذایی بخور و نمیر، تمام دستمزد خود را به کسی که آنها را مجبور به کار کرده است؛ میدهند. این کودکان در شرایط بسیار نامطلوب از لحاظ بهداشت و تغذیه و در معرض تهدیدهای مختلف زندگی میکنند متاسفانه آنها در خانههایی که هیچ شباهتی به یک «خانه» ندارند؛ زندگی میکنند.
کودکان خیابانی با وجود تمام ضعفهایشان خیلی راحت گول افراد منفعتطلب را میخورند و بازیچهی دست بزهکاران باندهای توزیع مواد مخدر قرار میگیرند و مهمتر اینکه روح این کودکان آسیب جدی میبیند. در ایران مادهی ۷۹ قانون کار، اشتغال به کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع اعلام کرده است. البته کارگران شاغل در کارگاههای خانوادگی که کارفرمای آنها همسر یا بستگان و خویشاوندان نسبی درجه یک باشند؛ مشمول این قانون نیستند. بر اساس قانون کار، اگر یک کارفرما کودک زیر ۱۵ سال را به کار گیرد؛ متخلف خواهد بود.
آنچه مسلم است تمام انواع کار کودک بهخصوص شکلهایی از آن که به صورت روزمره در خیابانها میبینیم؛ باید ریشهکن شود چرا که کار کودک نه تنها بنیان طبیعی، حقوقی و انسانی را پایمال میکند بلکه تهدیدی جدی برای آیندهی اجتماعی و رشد و پیشرفت اقتصادی او محسوب میشود. میتوان گفت علت اصلی گسترش پدیدهی کار کودکان، فقر اقتصادی است که گاه جدایی پدر و مادر یا فوت یکی از آنها یا اعتیاد آنها، زمینهساز این موضوع میشود. پس چه خوب است هر خانوادهای قبل از فرزنددار شدن با خود بیندیشد که آیا میتواند شرایطی را فراهم کند تا فرزندش در محیطی سالم از لحاظ تغذیه و بهداشت رشد و تحصیل کند؟ و آن زمان اقدام به فرزندآوری کند.
ما هر سال در روز ۲۲ خرداد که روز منع کار کودک است؛ به طور نمادین کارهایی در ارتباط با این کودکان انجام میدهیم و بهتر این است که این کارها در کل سال ادامه داشته باشد و همیشه مدافع حق و حقوق این کودکان باشیم. دیگر اینکه افراد خیر بسیاری هستند که تا به حال از این کودکان حمایت کردهاند و چه خوب است موسسات و جاهایی تاسیس شود که تعدادی هر چند اندک را در این مراکز نگهداری کنند تا آیندهی آنها به سمت و سویی دیگر تغییر یابد و در این مراکز هم از لحاظ تحصیل در وضع بهتری قرار گیرند و هم اینکه در کنار درس خواندن، یک حرفه، به آنها بیاموزند تا در آینده، آنها کارآفرینانی مفید برای جامعه شوند.
چون علت اصلی در گسترش این پدیده، فقر اقتصادی است؛ باید فکر اساسی به حال اقتصاد این کودکان که نه، بلکه خانوادهی این کودکان شود تا دیگر فرزندش را به کار کردن مجبور نکند. همچنین به وضعیت پدر و مادران معتاد این کودکان رسیدگی شود که اگر این بیماری اعتیاد در آنها درمان شود؛ مطمئنا فرزندانشان شرایطی بهتر خواهند داشت و در وضع بهتری بزرگ میشوند. نکتهی مهم اما این است که باید صاحبان کار یعنی کسانی که این کودکان را مجبور به این کارها کردهاند و یا کسانی که به کار خرید و فروش این کودکان مشغولند؛ شناسایی شوند و با پیگیری قضایی، آنها را به سزای اعمالشان رساند. موردی که نمود آن در جامعه میتواند بی دردسر بودن چنین اقداماتی را با چالش مواجه کند.